دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ایلنا مدعی شد: دستاورد پایداریِ احمدی‌نژادی‌ها؛ دقیقا هیچ!

همزمان با تشکیل سومین فراکسیون مجلس دهم، همچنان خبری از فراکسیون دوم نیست و فراکسیون نخست مجلس با «امید» پیش می‌رود.
کد خبر : 106462

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از ایلنا، این‌روزها که ۲۸۶ «وکیل ملت» آخرین روزهای تعطیلات تابستانی‌شان را پشت سر می‌گذارد، اصولگرایان این جمع که عموماً از رقبا باتجربه‌ترند، پس از کنار گذاشتن اختلاف‌های کهنه با رییس مجلس نهم، بالاخره یک روز پیش از آغاز مجلس دهم بیعتِ لاریجانی را خریدند تا علاوه بر صدرنشینی در صحن علنی و حضور در هیات رییسه، در رقابت سر کمیسیون‌های تخصصی نیز نسبت به رقیب دستِ بالا را داشته باشند؛ رقیبی متشکل از اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایانی که با «لیست امید» و تحت حمایت مثلث «خاتمی-هاشمی-روحانی» اکثریت کرسی‌های پارلمان را تصاحب کرده بود.


اما باوجود این پیروزی‌ها که برای تعدادی از تک‌چهره‌های اصولگرا به دست آمد، اصولگرایان این بار هم نشان دادند که مرد کار تشکیلاتی نیستند و این مسئله بیش از هرچیز در ناتوانی آنها در راه‌اندازی فراکسیون و ایجاد تشکیلات سیاسی منسجم نمود یافت؛ اصولگرایان که یک روز پیش از آغاز به کار مجلس دهم از برگزاری نخستین نشست فراکسیونی موسوم به «ولایت» با حضور بیش از ۱۸۰ نفر از نمایندگان و به منظور حمایت از ریاست لاریجانی خبر دادند، تا به امروز موفق به برگزاری دومین جلسه فراکسیون‌شان نشده‌اند و این درحالی است که پس از دو ماه تلاش برای متقاعد کردن گروهی از اصولگرایان معتدل نزدیک به لاریجانی، به ماندن در چارچوب فراکسیون «ولایت»، درنهایت این گروه دوم اصولگرایان که در مجلس نهم تحت‌عنوان «رهروان ولایت» فراکسیون اکثریت مجلس را در اختیار داشتند، زیربار خواسته گروه نخست نرفته و با انشعاب از فراکسیون «ولایت»، اقدام به تشکیل فراکسیون سوم کردند.


در چنین شرایطی است که فقدان اساسنامه، نامشخص بودن رییس و عدم تشکیل هیات رییسه فراکسیون «ولایت» در کنار مشکل اساسی «ضعف در کار تشکیلاتی» که به منجر به ناتوانی آن‌ها در برگزاری حتی یک جلسه فراکسیونی تاکنون شده، نشان از این دارد که توفیق‌هایی که تا به امروز به دست آورده‌اند، نه به دلیل توانایی در کار تشکیلاتی و تجربه پارلمانی آن‌ها، بلکه بیشتر ناشی از نفوذ و توانایی فردی اصولگرایان پیروز در مجلس و البته تاحدودی به دلیل تجربه نسبتاً اندک اعضای فراکسیون امید در پارلمان بوده است.


دستاورد اصولگرایان مجلسی از مناصب پارلمانی؛ تقریباً هیچ!


با این همه، واقعیت این است که برخلاف تصور رایج مبنی بر موفقیت اصولگرایان در پارلمان که این روزها بسیار در رسانه‌ها دست به دست می‌شود، این توفیق نصیب همه اصولگرایان شاخص مجلس دهم نیز نشده و هستند چهره‌های سرشناس بسیاری درمیان اصولگرایان مجلسی که دستاوردشان از مناصب پارلمانی، شبیه به آن چیزی است که در ماه‌های اخیر توسط رسانه‌های اصولگرا برای توصیف دستاوردهای دولت روحانی در سیاست خارجی و پیشبرد برجام مورد استفاده قرار می‌گیرد: «تقریباً هیچ»!


آن هم در شرایط که فراکسیون «ولایت» مدعی در اختیار داشتن اکثریت کرسی‌های مجلس و تاثیرگذاری در مسائل درونی پارلمان به‌عنوان فراکسیون اکثریت بود!


براین اساس، کافی است نگاهی داشته باشیم به سابقه و گذشته این گروه از اصولگرایان و در ادامه این سوابق درخشان را با وضعیت فعلی آن‌ها مقایسه کنیم تا متوجه شویم، کم نیستند اصولگرایان ناکامی که دستاوردشان از مجلس دهم «تقریباً هیچ» بوده است.


دستاورد پایداریِ احمدی‌نژادی‌ها: دقیقاً هیچ!


با نگاهی به لیست بلندبالای اصولگرایان ناکام مجلس دهم، شاید وزن احمدی‌نژادی‌های این فهرست، به مراتب بیش از دیگران باشد و این درحالی است که قطعاً پایداری‌چی‌هایی همچون کریمی‌قدوسی و کوچکی‌نژاد، هرچقدر هم برای جعل هویتی مستقل از جریان احمدی‌نژاد برای خود تلاش کنند، واقعیت این است که این جبهه از اصولگرایان، بی‌احمدی‌نژاد، هیچ‌اند؛ بماند که دستاورد آن‌ها از انتخابات و کرسی‌های مجلس نیز «تقریباً هیچ» بود و فارغ از آن، دستاورد این گروه قلیلی که موفق شدند خود را به مجلس دهم برسانند، حتی کمتر از این "هیچِ تقریبی" بود؛ به‌طوری که می‌توان دستاورد این «تقریباً هیچ» را «دقیقاً هیچ» دانست!


حمیدرضا حاجی‌بابایی؛ رویای واژگون ریاست


برای انتخاب ناکام‌ترین اصولگرای مجلس لازم نیست، جستجو و تحقیق زیادی انجام دهیم. فقط کافی است نامزدهای اصلی ریاست مجلس را در روزهایی که هنوز لاریجانی موفق به هتریک ریاست نشده بود، بشماریم تا پس از دو گزینه نخست، به فردی برسیم که بلافاصله پس از نام‌نویسی در انتخابات، خود را به‌عنوان گزینه اصلی اصولگرایان برای ریاست مجلس مطرح کرد؛ به ویژه در شرایطی که لاریجانی هنوز روی دیگر سکه‌اش را به اصلاح‌طلبان نشان نداده بود و به هر بهانه‌ای از نشستن با اصولگرایان دور یک میز سر باز می‌زد.


حاجی‌بابایی از معدود اصولگرایانی است که مجلس ششم را تجربه کرده و البته سابقه پارلمانی او به مراتب بیش از این‌هاست. او از زمانی که برای نخستین‌بار در مجلس پنجم بر صندلی پارلمان تکیه زد، در تمام دوره‌ها نماینده بوده و تنها چهارسال مجلس نهم را بیرون از مجلس گذارند که آن هم به این دلیل بود که ترجیح می‌داد بی‌توجه به انتخابات جنجالی ۸۸ و حوادث پس از آن، به پیشنهاد احمدی‌نژاد، یکی از وزارتخانه‌های دولت دهم را مدیریت کند و به‌جای حضور در مجلس نهم، از این مجلس برای حضور در وزارت آموزش و پرورش رای‌اعتماد بگیرد؛ هر چه نباشد، حاجی‌بابایی مدارج بالای تحصیلی را در رشته معارف اسلامی در دانشگاه‌های آزاد کرج و تهران پشت سرگذاشته و در دانشگاه‌های معتبری همچون دانشکده فنی دانشگاه تهران، تفسیر قرآن کریم تدریس می‌کرد.


سیاستمدار اصولگرای همدانی که در سال ۸۶ به دلیل آن‌چه «افول از آرمان‌های اولیه و چرخش به سمت اصلاح‌طلبی» می‌نامید، به همراه «کاظم جلالی» و دو نفر دیگر، از حضور در جمع یاران روحانی در حزب «اعتدال و توسعه» استعفا کرده بود، دوران وزارتش را با حواشی ناخوشایندی همچون ماجرای آتش‌سوزی مدرسه شین‌آباد سپری کرد و با این حال در آستانه انتخابات مجلس دهم، به‌عنوان جایگزین احتمالی لاریجانی برای ریاست مجلس ازسوی اصولگرایان مطرح شد اما در نهایت، نه تنها دستش از ریاست مجلس دور ماند، بلکه حتی نتوانست به‌عنوان جایگزین لاریجانی، نایب رییس مجلس باشد و پس از آن در کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز زیر سایه محمدمهدی زاهدی، دیگر وزیرعلوم احمدی‌نژاد قرار گرفت و حال سهمش از مجلس، تنها یک صندلی سبزرنگ است که می‌تواند با اتکا به آن و البته با اجازه آقای رییس، گاهی تذکری بدهد و مخالفتی کند، به امید این‌که رییس تذکر و اخطارش را وارد بداند.


محمد دهقانی نقندر؛ ریاستِ دو روزه لابی‌من خراسانی


باوجود این‌که کمتر کسی حدس می‌زد بعد از حاجی‌بابایی، گزینه اصولگرایان برای نیابت لاریجانی، دهقان باشد، اما این لابی‌من خراسانی نه‌تنها اصولگرایان را متقاعد کرد که او را در فهرست خود قرار دهند، بلکه در صحن نیز بسیار موفق‌تر از حاجی‌بابایی و حتی در جریان رای‌گیری برای هیات رییسه موقت، موفق‌تر از مطهری ظاهر شد و برای دو روز نایب‌رییس دوم مجلس بود.


البته لاریجانی به او نیز همچون حاجی‌بابایی، اجازه نداد در راس هرم پارلمان حاضر شود و جلسه‌های پیش از انتخاب هیات‌رییسه دائم را به تنهایی اداره کرد اما همین موفقیت کوتاه‌مدت نشان داد تمام هوش و حواس دهقان در سال‌هایی که در مجلس نهم کنار دست لاریجانی و به‌ویژه باهنر می‌نشست، به دستان اساتید بوده است. با این حال، موفقیت دهقان که تنها با ۴رای بیشتر از مطهری حاصل شده بود، دو روز بعد به تلخ‌ترین شکست او تبدیل شد و تلخی این شکست هنگامی بیشتر به کام دهقان نشست که نتیجه انتخابات نشان داد تنها یک رای به آرای مطهری اضافه شده و آن‌چه منجر به شکست دهقان شده، کاهش رای خودش از ۱۳۶ به ۱۱۸ بوده است.


حال دهقانی که در پی ردصلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس هفتم، فعالیت پارلمانی و سیاسی خود را آغاز کرد و با تاسیس جمعیت رهپویان به همراه زاکانی، طائب و البته فرزند حداد عادل در آستانه انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال ۸۸ تلاش کرد به‌عنوان سخنگوی این تشکل، مسیر را برای ورود زاکانی به پاستور هموار کند و در مجلس نهم نیز درحالی که حمایت زاکانی و حدادعادل در فراکسیون اصولگرایان را پشت سر داشت، توانست حمایت باهنر در رهروان ولایت را نیز جلب کند و بدین ترتیب خود را به هیات رییسه برساند، امروز تنها می‌تواند عضوی ساده باشد در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس که حتی به ضرب و زور لاریجانی هم به حدنصاب نرسید و البته نماینده ساده‌ای، برای مردم طرقبه، شاندیز و چناران!


محمود بهمنی؛ از ریاست بانک مرکزی تا مدیریت صندلی پارلمان


دوره ریاست بهمنی بر بانک مرکزی در بازه ۸۸ تا ۹۲ و همزمان با دولت دوم احمدی‌نژاد، بی‌شک یکی از بدترین دوران اقتصادی کشور بود، چرا که در این مدت، نرخ ارز ۳ برابر، میزان تورم ۲ برابر و میزان نقدینگی از ۱۹۷ هزار میلیارد تومان به ۴۷۳ هزار میلیارد تومان رسید. با این حال، رییس بانک مرکزیِ احمدی‌نژاد که به‌گفته خودش تنها یک هفته در بانک مرکزی ریاست کرده و آن هم در دوره روحانی، با دفاع از عملکرد خود، فجایع اقتصادی و مالی کشور را ناشی از عملکرد احمدی‌نژاد در هدفمندسازی یارانه‌ها و البته تحریم‌های بین‌المللی می‌داند.


علاوه بر این، اختلاس سه‌هزار میلیاردی نیز همه دوره اتفاق افتاد و واکنش بهمنی به اختلاسی که در آن زمان رکورد اختلاس‌های پیشین را شکسته بود، این بود که بانک مرکزی «دقیقاً متوجه وضعیت بانک آریا بوده» و مهمتر آن‌که درخصوص اعطای وام به «آقای ایکس هشدار کتبی» داده است!


با این همه، بهمنی که از نخستین کسانی بود که از تمایلش برای حضور در مجلس دهم پرده برداشت، درنهایت از ساوجبلاغ خود را به بهارستان رساند و مستقیم به کمیسیون اقتصادی رفت تا بتواند بر یکی از محبوب‌ترین کمیسیون‌های تخصصی مجلس دهم ریاست کند.


بهمنی که نخستین روزهای نمایندگی‌اش را تجربه می‌کند، صبح روزی که قرار بود هیات رییسه کمیسیون اقتصادی انتخاب شود، با اشاره به تجارب و سوابق علمی و عملی خود در حوزه اقتصاد، مدعی شد که گروهی از نمایندگان از او برای ریاست دعوت کرده‌اند و اصرار دارند او نامزدی خود را برای این پست مهم اعلام کند اما در پایان روز دیگر صحبتی از این نمایندگان و اصرارشان به میان نیاورد.


جواد کریمی‌قدوسی؛ عصبانیت پسادلواپسانه


در انتخاباتی که از آقاتهرانی و حدادعادل و میرکاظمی و حسینیان و زاکانی تا رسایی و کوچک‌زاده و بذرپاش و نبویان و آلیا و افتخاری و طلا و نجابت و نوباوه و بسیاری دیگر از تندروهای پایداری و نزدیک به پایداری و حتی نسبتاً نزدیک به پایداری توسط مردم ردصلاحیت شدند و مجوز حضور مجدد در مجلس را به دست نیاوردند، جواد کریمی‌قدوسی با آن فرادلواپسی ناب و فوق‌رادیکالش بار دیگر نماینده مشهد و مهم‌تر از آن عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شد.


با این حال، با آغاز به کار مجلس و انجام رای‌گیری‌های هیات رییسه مجلس و کمیسیون‌های تخصصی و حتی نظار مجامع، چیزی بیشتری نصیب این مردِ همیشه‌عصبانی نشد.


بماند که کریمی‌قدوسی برای صحبت کردن از جایگاه ریاست، نیازی به رای نمایندگان ندارد و این را در جریان نطق فاطمه حسینی نشان داد؛ زمانی که علی مطهری ریاست جلسه علنی را برعهده داشت و نماینده تهران بی‌توجه به اصول و شئون پارلمان، بجای صحبت درباره گزارش وزیر مخابرات، اقدام به قرائت بیانیه‌ای در دفاع از خود برابر اتهام‌زنی دلواپسان کرد، کریمی‌قدوسی نیز شان مجلس را زیرپا گذاشت و با حضور در جایگاه هیات رییسه و از میکروفن رییس مجلس به حسینی تذکر داد که در دستور جلسه صحبت کند.


به‌راستی حتی تصور این‌که روزی جواد کریمی‌قدوسی رییس مجلس شورای اسلامی شود، ترسناک است اما خوشبختانه حقیقتِ مجلس دهم فرسنگ‌ها با این کابوس سیاسی فاصله دارد؛ چرا که مسئول اداره جلسه‌ها در زمانی که لاریجانی حضور ندارد، برعهده پزشکیان است و مطهری، نه کریمی‌قدوسی و دلواپسانِ همیشه‌عصبانی!


عبدالرضا مصری؛ وزیر احمدی‌نژاد، سرباز لاریجانی


با وجود این‌که پیش از دولت نخست احمدی‌نژاد، کمتر کسی او را به‌عنوان رییس کمیسیون اجتماعی مجلس هفتم در صحنه سیاست جدی می‌گرفت اما در پی برکناری پرویز کاظمی از وزارت کارِ احمدی‌نژاد، با حضور در این وزارتخانه که آن زمان در دولت نهم، تحت‌عنوان وزارت رفاه و تامین اجتماعی فعالیت می‌کرد، بسیار تاثیرگذار شد. پس از آن‌که مصری به‌عنوان یکی از مدیران کمیته امداد به وزارت رفاه آمد، دعوای سالیان دور کمیته امداد و تامین اجتماعی را به‌نفع اولی پایان داد و با پیشنهاد او و البته با تصویب مجلس اصولگرای هفتم، امورحمایتی سازمان بهزیستی به کمیته امداد واگذار شد و بدین ترتیب سازمان بهزیستی ۴۰٪ از فعالیت‌های خود را از دست داد و همزمان به‌دستور این اصولگرای کرمانشاهیِ عضو موتلفه، انتقال ۲۰۰۰ میلیارد تومان از بودجه سازمان بهزیستی به کمیته امداد در صدر اخبار سیاسی کشور قرار گرفت و با وجود این‌که کمیته امداد این خبر را تکذیب کرد، مصری و وزارتخانه‌اش حاضر به تکذیب نشد و با سکوتی معنادار، منجر به استعفای تعدادی از مدیران وزات رفاه، سازمان تامین اجتماعی و همچنین سازمان بهزیستی شد.


مصری همچنین با موافقت با تخصیص بودجه‌ای هنگفت برای راه‌اندازی روزنامه‌ احمدی‌نژادیِ «خورشید» در آستانه انتخابات جنجالی سال ۸۸ بار دیگر در صدر اخبار قرار گرفت و بسیاری عملکرد او را به دلیل این‌که بیت‌المال و پول بازنشستگان را در راستای اهداف سیاسی یک جریان خاص هزینه کرده، مورد انتقاد قرار دادند. با این حال، همزمان با آغاز به کار دولت دهم و پس از آن‌که با بی‌مهری احمدی‌نژاد روبرو شد و دریافت در کابینه دوم او جایی ندارد، بار دیگر راهی دیار خود کرمانشاه شد تا از آن‌جا به بهارستان بیاید و از قضا ورودش به مجلس مترادف بود با قرار گرفتن در هیات رییسه و نشستن کنار لاریجانی.


با وجود این‌که حتی درگیری بی‌سابقه لاریجانی و احمدی‌نژاد در جریان استیضاح یکی دیگر از وزرای کار احمدی‌نژاد که «یکشنبه سیاه» مجلس را رقم زد، مانع از پیشرفت مصری نشد و این اصولگرای کرمانشاهی موفق شد در اجلاسیه چهارم مجلس نهم، جایگاه خود در هیات رییسه را سمت ناظر به سخنگو ارتقا بخشد، با آغاز به مجلس دهم، چیزی بیش از یک صندلی معمولی در صحن، و البته یک صندلی معمولی دیگر در کمیسیون برنامه و بودجه به دست نیاورد و بدین ترتیب وزیر سال‌های نه‌چندان دور احمدی‌نژاد امروز تنها سربازی است، در لشکر لاریجانی!


جبار کوچکی‌نژاد ارم‌ساداتی؛ انکار پایداری و افتخار به اصلاحات


فرمانده سپاه پیشین و مرد فرهنگی امروز که از مجلس هشتم تاکنون حضور در پارلمان را به‌عنوان نماینده مردم رشت تجربه می‌کند، یکی از آن دسته اصولگرایانی است که نامش در پرونده بورسیه‌ها مطرح بود و با این وجود، هرگز اتهام‌هایی را که علیه‌ش مطرح شد، نپذیرفت.


او که در هر دو انتخابات مجالس هشتم و نهم، با حمایت جبهه پایداری موفق به کسب آرای مردم رشت شده بود، در انتخابات مجلس دهم و پس از آن‌که نتوانست در مرحله نخست رای لازم را به دست آورد و راهی مرحله دوم شد، پایداری بر مواضع جناحی پیشین راه کنار گذاشت و با انکار عضویت در جبهه پایداری، رسماً اعلام کرده که «هیچ‌وقت عضو این جبهه نبوده‌ام و حتی در فراکسیونی که در مجلس شکل داده بودند هم نبوده‌ام.» او حتی پنهانی با اصلاح‌طلبان رشت به توافق رسید و بعد از پیروزی در مرحله دوم، گفت که «به اصلاح‌طلبانی که با ما بودند، افتخار می‌کنم.»


با این حال، هم او و هم اصلاح‌طلبانی که امروز موجب افتخارش شده‌اند، به هیچ وجه مواضع او را درباره ممنوع‌التصویری خاتمی از یاد نبرده‌اند و فراموش نکرده‌اند که او همراه با تندروهای پایداری خواستار محاکمه و اعدام رییس دولت اصلاحات شده بود و علاوه بر آن، مواضع تند و منفی او نسبت به وزیر آموزش و پرورش روحانی را نیز به خوبی به یاد دارند.


این درحالی است که کوچکی‌نژادی که دوسال پایانی مجلس نهم را به‌عنوان نایب رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات سپری کرد و می‌خواست کوچک‌زاده مجلس دهم باشد، امروز در حالی که تنها یک کرسی معمولی به دست آورده، باید بیش از پیش مراقب مواضع سیاسی خود باشد که مبادا حامیانش در انتخابات را برنجاند!


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب