اعتیاد، فرار بهسوی فلاکت
گروه استانهای خبرگزاری آنا، انسان در فرصت کوتاهی، مهمان دنیایی عجیب و پرالتهاب است و معمولاً در گفتگو با پیرمردان و پیرزنان که آهی از سینه برمیآورند و یادی از جوانی میکنند را بسیار دیدهایم که با افسوس میگویند حیف که زود گذشت و چه زود پیر شدیم و این حکایت تمام ماست که تصور میکنیم دوره زیست در دنیا بسیار و البته که زودگذر است؛ زیرا هیچکس به آن التفاتی ندارد.
با قبول کوتاهی عمر، آدمی باید دقت در مصرف عمر را بالا ببرد و اعتیاد منطبق با عقل و عرف، متأسفانه یکی از مهلکترین رویکردهای اجتماعی است که انسان با آن دستبهگریبان است و هرروزه، تعداد پرشماری، جان خود را به بدترین شیوه از دست میدهند و بنا به باورهای اجتماعی، کمترین بهره دنیوی را ندارند و بنا به باورهای دینی نیز باید پاسخگوی ترازوی عدل الهی باشند.
بین اعتیاد و معتاد، ارتباط و وابستگی شدید روانی وجود دارد که دولتمردان و اقبال اجتماعی باید در ابتدا از ایجاد ارتباط، پیشگیری کنند و در صورت ابتلا باید با شیوههای علمی و آزموده این پل ارتباطی را حذف کنند و یا در کمترین مقدار ممکن رابطه و وابستگی را کمرنگ کنند.
نوشتار این نوبت به موضوع کنترل منتهی به درمان جامعه میپردازد و اینکه آیا دولتمردان به اعتبار حداقل 24 وزارتخانه و سازمان دولتی فعال، کاری برای کنترل کردهاند؟ و یا اینکه ساختار قوه قضائیه، قدرت قهریه و یا حمایت کامل قانون را در اختیار دارد؟ و یا اساساً مجلس در این بازار آشفته اعتیاد، چه میکند؟ و آیا بر زایش قوانین در موضوع پیشگیری از اعتیاد تولیت دارد؟ و چند پرسش کاربردی دیگر که میتواند بر اراده ملی و باور جمعی جامعه ایرانی بر کنترل این موضوع خانمانبرانداز اشاره داشته باشد.
باید درد معتادداری را شناخت و این چیزی است که جامعه مسئولان از آن غافلاند؛ بنابراین در بحث درمان و درمانگری باید سوخته بود و با نشستهای مشاورهای و مطالعات بالینی دانشمحور، عین درد را شناخت؛ باید وابستگی را در ذهن تبیین کرد؛ باید درد را در فضای ذهنی تجربه کرد و از همه مهمتر اینکه باید معتاد را در تمام زمینههای اجتماعی فرهنگی و خاصه اقتصادی، بیمار تلقی کرد؛ بنابراین ایجاد بیمارستانهای خاص معتادان با طیکردن فرآیندهای خاص، ضرورتی اجتماعی است؛ اگر همتی بر حذف اعتیاد باشد! و اگر همتی نیست که کاهلی سازمانها از آن نشان دارد، پس فرصتها را در جلسات فرمایشی از کف ندهیم و به مکافات اعتیاد، وقتکشیهای اداری را اضافه نکنیم.
کنترل اعتیاد با جلسات فرمایشی و گزارشی، حکایت غریبی است که مسئولان را دلخوش و جامعه را سرگردان میکند و جمعی از اداریها و سازمانیها بدون حضور یک نمونه و یا مصداق عینی از معتاد در مورد او تصمیم میگیرند و بیانیه ترک و حذف و توبیخ و ... صادر میکنند درحالیکه هیچوقت نمیتوانند درد معتاد را بفهمند؛ بنابراین قبل از برگزاری جلسات، گروهی از کارشناسان، سراغ تعدادی از معتادان بروند و آنان را در تمام زمینهها بررسی کنند تا بفهمند که درد چیست؟ وابستگی چه خطراتی دارد؟ حال خوش و خماری چیست؟ و ... تا آنگاه در تصمیمگیری با حس همذات پنداری، مشورت دهند تا شاید در یک بازه زمانی تعریفشده؛ این جمعیت، کنترل شود؛ زیرا ظهور و بروز اعتیاد در جوانان، ذهن هر ایرانی را ویران میکند! پس باید کاری کرد.
روزانه، تعداد زیادی جلسه با عنوانهای متعدد در کشور برگزار میشود و جمعیتی تا 20 و شاید 30 نفر وابسته به سطح جلسه و مجری آن، گرد میآیند و با حرارت در مورد پدیده اعتیاد و درمان احتمالی معتاد، بیانیه صادر میکنند و البته بانیان جلسات در طرفهالعینی گزارشهای مبسوط و مصوّر خود را به بالاسریهای ارجمند، عرضه میکنند و بالاسریهای استانی به وزارت متبوع خود گزارش میکنند و نهایت آنچه بهعنوان خروجی اقدام علیه اعتیاد است؛ گزارش فوقالعادهای است؛ اما اینکه در تمام سالهای گذشته تعداد معتادان از یک عدد خاص عبور نکرده! یعنی اینکه گزارشها، کنترلشده است و از اینجاست که نکبت اعتیاد، جمعشدنی نیست و اوج این بیانصافی در دوره ریاست جمهوری قبل از 92 بود که بر اساس آییننامهای، تعریف اعتیاد را تغییر دادند و در یکشب جمعیت معتادها به یکسوم کاهش پیدا کرد و آن اینکه تصویب کردند کسانی که ماده مخدر سنتی تریاک را استفاده میکنند، معتاد محسوب نمیشوند! و جالب آنکه در انتهای سال، گفتند 700 هزار نفر از جمعیت معتادان درمان شدند و یا کاهش یافتند! و کسانی که با این نکبت اجتماعی از طرف خود و یا اقوام خود آشنایی دارند؛ میدانند که هیچ درمانی برای اعتیاد وجود ندارد؛ بنابراین جلسات اگر واگویه نظرات شخصی است که عمدتاً، هست؛ لطفاً جلسات را تعطیل کنید و شیوه درمان را در تأمین ساختارها بهویژه ساختار اجتماعی – افزایش آگاهیهای عمومی – تأمین درس و جزوه و مواجهه حضوری مباحث مخدرشناسی در دورههای آموزش عمومی والدین و همسران – تأمین کار و درآمد ثابت – شناسایی و درمان معتادان بدون آرم و ساقیان پرسابقه و ... جستجو کنید.
توجه به مفاهیم برآمده از سخنان وزیر کشور راهگشاست و باید به آن توجه کنیم که در ساختار اجتماعی صرف، نمیتوانیم به جنگ ساختار فردی معتاد برویم و با بخشنامه، او را درمان کنیم؛ زیرا این کار مطلق ناشدنی است؛ اما میتوان در مقابل هر معتاد، 5 عضو خانواده او را تجهیز کرد که هر یک از جانبی حمله فرهنگی و اقتصادی و روانشناسی و پزشکی و از همه مهمتر خودشناسی بگذارند و کمک کنند تا مرده اعتیاد، زنده شود؛ جان بگیرد و به خانواده و جامعه برگردد و تحلیل این متن و محتوا، همان است که باید فرهنگ مواجهه با معتاد را بدانیم و با تأمین دلیل مناسب او را به ترک دعوت کنیم و در پی، بهتر است با کمک مالی حسابشده و محدود، مشکلات احتمالی زندگی وی را مرتفع کنیم و با دانایی در اصول روانشناسی، بدانیم که هر عمل او با کدام واکنش ما باید خنثی و یا تقویت شود و در ادامه، مشکلات پزشکی و دندانپزشکی و سایر خدمات درمانی را برایش مهیا کنیم و مهمترین موضوع که در انتها آمده به آن دلیل است که تا زمینه فراهم نشود، نمیتوان با معتاد در مباحث انسانشناسی و خودشناسی وارد شد؛ بنابراین پس از درمان نسبی باید قدر و ارزش او را به او یادآوری کرد.
این قصه پرغصه بهاندازهای تکراری است که حال خوشی را برای مخاطب، باقی نمیگذارد؛ اما به یاد داشته باشیم در همین فرصتِ مطالعه این نوشتار، کسی برای نخستین مرتبه در جرگه معتادان سرک کشید؛ بنابراین با تمام توان، مراقب فرزندان و عزیزان خود باشیم و در این مقوله پیچیده با هیچکس تعارف نکنیم که اعتیاد اگرچه قابلدرمان است؛ اما بهسادگی تعریف کردن زندگی یک معتاد بازگشته به زندگی، روی صندلی روبهروی احسان علیخانی در برنامه ماهعسل نیست.
بازهم در منظری دیگر از اعتیاد خواهم نوشت؛ اما بدانید اعتیاد با لذت آغاز میشود و به فلاکت میرسد و با این پرسش به پایان این نوشتار اشاره میکنم که در این سرزمین، مابهازای لذّت اعتیاد را چگونه فراهم ساختهایم؟ و آیا اساساً لذّتهای مابهازا را تعریف کردهایم؟!
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/4117/4062/
انتهای پیام/