سیاهیلشکر دانشآموختگانی که بازیگر صحنه سیاست کشور نیستند
گروه دانش و فناوری خبرگزاری آنا، لاله قلی پور: جایگاه شغلی مطلوب و تضمینشده در چندساله اخیر، رویکرد دانشآموزانی که در شُرُف انتخاب رشته تحصیلی در دبیرستان هستند را تحت تأثیر خود قرار داده است و آنها را به سمت تحصیل در رشتههای پولساز سوق داده است و بر محجوریت برخی از رشتهها در دانشگاهها چه در سطح یک کشور یا مناطق دورافتاده، افزوده است و با لشکری از دانشآموختگان بیکار سرخورده کرده است.
یکی از این رشتهها با تعداد قابلتوجه از دانشآموخته بیکار، رشته علوم سیاسی و مجموعه گرایشهای آن در مقاطع تحصیلی مختلف است. این رشته به بررسی اندیشهها و نظریههای سیاسی، کارکرد آنها در جامعه، ارائه نظریهها و راهکارها بر اساس شرایط و مشکلات هر جامعه میپردازد.
اما در جامعه ایران به دلایل مختلف علم سیاست از صفحه عمل سیاسی بهشدت دور است و معلوم نیست مراد واقعی از آموزش و پژوهش علوم سیاسی در ایران چیست و این تحقیقات در پی حل کدام مسائل هستند؟ همانجایی که مرحوم احمد گلمحمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی خاطرنشان کرده بود: «اگر علوم سیاسی تحلیل خوب ارائه نمیدهد یا پاسخگوی مشکلات کشور نیست به این دلیل است که در دانشگاهها دیگر علوم سیاسی وجود ندارد.» رشتهای که برخلاف اسمورسمش، دانشآموختگان آن در صحنه سیاست کشور به بازی گرفته نمیشوند.
در ادامه همزمان با فرا رسیدن ۲۸ آذرماه روز ملی علوم سیاسی هرچند که در تقویم رسمی کشور نیامده است، دلایل مختلف در رابطه با چرایی مناسب نبودن بازار کار این رشته و نبود آینده شغلی روشن آن، بررسی میشود.
**تغییر سرفصلهای درسی افق تاریک رشته علوم سیاسی را روشن نکرده است
در حال حاضر در میان جامعه دانشگاهی علوم سیاسیِ کشور، تردیدی نسبت به مطلوب نبودن نظام آموزشی این رشته وجود ندارد. علیاکبر کیانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه خلیجفارس بوشهر در مقالهای با عنوان «بررسی وضعیت توسعه رشته سیاست در دانشگاهها» دراینباره مینویسد: «دریکی دو دهه اخیر، بارقههای این وخامت دیدهشده و بهتدریج صاحبنظران شروع به آسیبشناسی و پیشنهاد راهحلهایی برای بهبود احوال کردهاند.»
آمار کاهشی اعلام نیاز در رشته علوم سیاسی و تعداد بالای متقاضیان همواره مورد اعتراض بوده است
عموماً انجام اصلاحات زیرساختی در نظام آموزشی با تغییر در سرفصل منطبق بر نیاز جامعه و نیز مهارت محور کردن واحدهای درسی، آمار اشتغال دانشآموختگان را افزایش میدهد. اما به باور این استاد دانشگاه؛ «تغییر در سرفصل دروس و کاربردیتر کردن آنها و حتی توجه حاکمیت به پذیرش اهمیت بهکارگیری این رشته در استخدامهای خود و درنهایت تشویق پژوهشگران این حوزه به کاهش نقد ساختاری و تلاش برای کمک به سامان امور سیاسی کشور از آن جمله بودهاند. هرچند که به نظر نمیرسد با همه این دغدغههای دلسوزانه تأثیر مهمی در تغییر افق تاریک رشته ایجادشده باشد.»
**کلیت رشته علوم سیاسی در ایران در مُحاق است
روند نگرانکننده فوق بهعنوان شاخصی از وخامت وضعیت کاربردی این رشته موجب شد تا این عضو هیئتعلمی دانشگاه خلیجفارس بوشهر، به بررسی آخرین بستر اشتغال دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی یعنی جذب هیئتعلمی سال ۱۴۰۰ در دانشگاههای کشور بپردازد.
با ارزیابی آمار استخراجی از فراخوان جذب وزارت علوم در دانشگاههای معین و مقایسه با سایر اعلام نیازهای همان واحدها و البته با رشتههای همرده در سایر دانشگاهها به این واقعیت رسیده است که شرایط این رشته در حال حاضر وخیمترین وضع را میان رشتههای علوم انسانی دارد و کلیّت آنهم در ایران کنونی در مُحاق و پنهان است.
در ادامه این پژوهش به مورد مهم دیگری که طی سالهای اخیر بهتبع اعلام فراخوانهای استخدام در دستگاههای دولتی بهعنوان یکی از بخشهای اصلی بهکارگیری دانشآموختگان بوده میپردازد و عنوان میکند: «آمار پایین روندە و کاهشی اعلام نیاز در رشته علوم سیاسی و از سوی دیگر تعداد بالای متقاضیان همواره موردتوجه و اعتراض بوده است.»
علت تداوم جذب در مقاطع تکمیلی، بحثهای مالی دانشگاهها بهمنظور جذب پژوهانه دولتی یا شهریه دانشجو است
نویسنده به طرح بحث از چرایی رسیدن به چنین نقطهای در سپهر اجتماعی این رشته میپردازد و میپرسد: «مگر علوم سیاسی همواره یکی از رشتههای جذاب و موردعلاقه عموم جوانان و نخبگان نبوده است؟ چرا اقبالی که در سطوح پایه به این رشته است، در سطوح بالا برای بهکارگیری این اشتیاق، مورد بیتوجهی قرارگرفته و باعث افول جایگاه آن شده است؟»
چالشهای بسیار مهمی در علوم سیاسی وجود دارد. کیانی به عقیم بودن و ناکارآمدی علم سیاست در این دستهبندی اشاره میکند و مینویسد: «منظور از عقیم بودن علوم سیاسی همان نازا و غیرمولدبودن آن است که برای ایران علوم سیاسی تولید نمیکنیم و بیشتر از آنکه مولد باشیم، مصرفکننده هستیم. همچنین رشته علوم سیاسی در عرصه عمل سیاسی بیفایده و ناکارآمد است، چون به مسائل و چالشهای کشور نمیپردازد و اگر میپردازد راهحل مؤثری ارائه نمیکند و هم اینکه دانشآموختگان این رشته جایی در میان سیاستگذاران عمدۀ کشور ندارند.»
**فرصتهایی که اشتغال آفرین نیستند
البته بهرغم چالشهایی که در نظام آموزشی این رشته در کشور وجود دارد و پیشازاین اشاره شد در قسمت خروجی نیز برای دانشآموختگان چالشهای چهبسا بزرگتری وجود دارد. نویسنده دراینباره به ماهیت اصلی این رشته علمی که اساساً سروکار آن با حکومت و موضوعات حاکمیتی دارد، اشارهکرده و اذعان میکند: «همین موضوع، باعث میشود بستر اصلی اشتغال دانشآموختگان هم یا خود دولت و دستگاههای آن یا مجموعههایی باشد که با قدرت مرتبط اند و نهاد حکومت چندان روی خوشی به این رشته نشان نمیدهد.»
به باور این استاد دانشگاه؛ «یکی از مصادیق طنزگونه چنین فضایی این بوده است که وزارت خارجه ایران از دهه اول انقلاب آنقدر که مهندس داشته شاید خیلی از کارخانههای ما نداشتهاند! بهسختی شاهد بودیم که پس از سه دهه، از دولت یازدهم در سیاسیترین وزارتخانه دولت، یک وزیر سیاست خوانده بر کرسی این وزارت نشست که به اذعان همه فارغ از نگاه جناحی، از بارزترین و برجستهترین تأثیرات برخوردار بود.»
بیشتر بخوانید:
- علوم انسانی برای حل مسائل آموزش عالی راهکار ارائه کند
- مرگ رشتههای علوم انسانی در دانشگاههای آمریکا
- دانشگاه بر اساس سند چشمانداز توسعه به جذب دانشجو اقدام کند
مرحوم حمید عنایت، پژوهشگر و مترجم حوزه علوم سیاسی، رشته علوم سیاسی را ستیزهجو و مستعد ایجاد تنش معرفی میکند. شاید تا حدودی ازلحاظ نظری چه در سابقه کلی این دانش و چه بنا به تجربه موجود در کشور درست باشد، اما اینکه دانشجویان و دانشآموختگان علوم سیاسی کمتر از رشتههایی مانندِ مهندسی و هنر در عمل رویکرد آنارشیک و خشونت طلبانه داشتهاند بنا به تجربه زیسته ما نیز تردیدی وجود ندارد.
مجتبی مقصودی، استاد علوم سیاسی و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی ایران نیز علت این مهم را تعارض سیستم با این رشته میداند و میگوید: «بر اساس نگرش فعلی، ما نیاز به علوم سیاسی نداریم. علت تداوم جذب در مقاطع تکمیلی و بهخصوص دکتری باوجوداین شرایط، صرفاً بحثهای مالی دانشگاهها بهمنظور جذب پژوهانه دولتی یا شهریه دانشجو است.»
وزارت خارجه کشورمان در دهه اول انقلاب آنقدر مهندس داشته که بسیاری از کارخانهها نداشتهاند
نویسنده مقاله در ادامه یکی از بیمهریهای موجود نسبت به رشته علوم سیاسی را فقدان اعلام نیاز به این رشته در استخدام آموزشوپرورش عنوان کرده و مینویسد: « دانشآموختگان این رشته در دروسی مثل تاریخ، جامعهشناسی، مطالعات اندیشهها و غیره مهارت پیدا میکنند، اما متأسفانه آموزشوپرورش هم مثل سایر وزارتخانهها این رشتۀ مهم را نادیده میگیرد.» درحالیکه پس از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها در سال ۱۳۶۲ و بازنویسی اهداف رشتههای تحصیلی، درباره هدف از آموزش علوم سیاسی آمده است: «تأمین نیروی انسانی موردنیاز وزارتخانهها و مؤسسهها و سازمانهای عمومی کشور، بهویژه وزارت امور خارجه، وزارت کشور، وزارت آموزشوپرورش و آموزش عمومی.»
در مورد دیگر به آخرین ماههای دولت دهم (۱۴ بهمنماه ۱۳۹۱) استناد میکند که در بخشنامهای از طرف معاونت توسعه مدیریت ریاستجمهوری (سازمان اداری استخدامی فعلی) رشته علوم سیاسی از شرایط احراز شغل حراست و شغل گزینش نیز حذف شد.
این استاد دانشگاه در توضیح مورد دیگر به اعتراضهای دانشجویان در فضای مجازی و نامه انجمن علوم سیاسی ایران در سوم تیر ۱۳۹۶ که به امضای بیش از هزار و ۱۰۰ نفر از دانشجویان، دانشآموختگان و استادان علوم سیاسی به نمایندگی از اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی علوم سیاسی کشور، خطاب به شخص رئیسجمهور نوشته شد، اشاره میکند که خواهان اضافه شدن رشته علوم سیاسی و رشتههای مرتبط با آن (روابط بینالملل، اندیشه سیاسی، مطالعات منطقهای و غیره) در فهرست رشتههای موردنظر آزمون استخدامی کارکنان دولت بود، اما بازهم این اعتراضها نادیده گرفته شد و بدون پاسخگویی به این درخواست، دوباره شاهد حذف رشته علوم سیاسی از آزمونهای استخدامی بودیم.
در فراخوان استخدام دستگاههای دولتی در سال ۱۳۹۷ نیز حتی یک نفر از رشتههای علوم سیاسی نبود و در فراخوان سالهای اخیر هم به تعداد انگشتان یکدست بوده است. درحالیکه برای بسیاری از کد مشاغل موردتقاضا، رشتههایی نظیر روابط عمومی، علوم اجتماعی و مدیریت را در یک مجموعه اعلام میکنند، رشته علوم سیاسی که عملاً در همین دستهبندی میگنجد، حذف میشود.
**فقدان کار سبب گسترش حبابی دورههای تکمیلی ارشد و دکتری شده است
در اینکه طی سالیان اخیر بهواسطه کمتوجهی فزاینده از طرف تقاضا در نظام استخدام دولتی، اقبال به رشتههای علوم سیاسی کاهشیافته است، تردیدی نیست. تقریباً تمامی رشتههای علوم سیاسی در برخی دانشگاهها در شهرستانها به علت کمی تقاضا بهخصوص در مقطع کارشناسی در حال انحلال است. به باور نویسنده؛ «اشباع بازار آموزش و کار رسمی، اقبال به رشتههایی هم که فرصت اشتغال کمتری دارند را با شدت بیشتری کاهش داد. طبعاً آگاهی جوانان و خانوادهها بهضرورت تحصیل در رشتههای کاربردی در حوزه علوم انسانی که بتواند زندگی آیندهشان را تأمین کند، از دلایل این رویداد بوده است.»
بیشتر بخوانید:
- چه کسی محمدجواد ظریف را به تحصیل در رشته علوم سیاسی سوق داد؟
- اقبال اصلی دانشجویان بینالملل به رشتههای علوم انسانی است
روزنامه عصر ایران در مقالهای با اشاره به اینکه طبیعتاً به علت فقدان کار، گرایش به ادامه تحصیل در میان خیل عظیم سابقاً دانشآموختگان افزایشیافته اذعان میکند: «این امر سبب گسترش حبابی دورههای تکمیلی ارشد و دکتری شد. اگر به این جمع تعداد قابلتوجهی از دانشآموختگان سایر رشتههای مهندسی و علوم پایه را هم بیفزاییم که برای ادامه تحصیل رشتههای علوم انسانی بهخصوص سیاست را انتخاب میکنند. شاهد موج گسترده دانشآموختگان ارشد و دکترا خواهیم بود؛ هرچند طرحی در وزارت علوم برای ممنوعیت ورود دانشآموختگان سایر رشتهها مطرح شد که به علت واکنش اجتماعی مسکوت ماند.»
در این بستر آشفته یکی از معدود عرصههای اشتغال، تدریس در دانشگاه و استخدام هیئتعلمی است که کیانی ضمن اشاره به آن مینویسد: «در همان مقطع رشدهای حبابی، فرصتهای بسیاری برای جذب دانشآموختگان وجود داشت که با کاهش تمایل به ورود به این رشتهها و اشباع هیئتعلمی دانشگاهها، شاهد تحلیل رفتن و تقاضای قطرهای در این نوع فرصت شغلی هم بودهایم. ضمن اینکه در ادامه همان حساسیت نسبت به رشتههای علوم سیاسی اساساً پذیرش اساتید هم با شاخصهای سختگیرانهتری همراه شد.»
دانشگاهها مهارتهای خود اشتغالی دانشجویان علوم سیاسی همچون مشاوره سیاسی را افزایش دهند
مجموع اعلام نیازی که در هر فراخوان استخدام وزارت علوم توسط دانشگاهها برای رشته مشخصی اعلام میشود، بیانگر برنامه این وزارتخانه برای ایجاد یا توسعه رشته است. به باور نویسنده، تمایل به توسعه رشتههای علوم انسانی و اجتماعی ازایندست در دانشگاههای دولتی که از بودجه دولت هم تغذیه میکنند، بسیار کاهشیافته است و خاطرنشان میکند: «مدیریت دانشگاهها از یکسو فقدان بازار کار و ثبتنام افراد با کمترین استعداد تحصیلی و از سوی دیگر کمتوان بودن اعضای هیئتعلمی این رشتهها در تولیدات علمی داخلی و خارجی (ISI) برای کمک به راندمان پژوهشی دانشگاه را عنوان میکنند.»
روند معکوس و کاهش روزافزون تقاضا بهمنزله کوچک کردن تدریجی و حذف رشته است که میتواند هم نشانهای از عدم استقبال دانشجویان و هم البته ناکارآمدی اعضای هیئتعلمی در تأمین حداقل استانداردهای موردنظر دانشگاهها باشد که روزبهروز هم سختگیرانهتر میشود. البته در این مورد هم مدتی است طرحهایی در وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی در دست بررسی است که شاخصهای ارزیابی و ارتقا در گروههای مختلف آموزشی مهندسی، پزشکی، علوم پایه و انسانی و البته مناطق مختلف کشور اختصاصی و تفکیک شود.
پژوهشکدههای مستقل یا وابسته به دانشگاهها نیز که یکی از زمینههای جذب هیئتعلمی دانشآموختگان هستند، با همین چالش مواجهاند. عضو هیئتعلمی دانشگاه خلیجفارس بوشهر با اشاره به اینکه خروجی این پژوهشکدهها نیز دردی از مشکلات کشور درمان نکرده است؛ مینویسد: «ازاینرو مشتری اصلی کار این پژوهشکدهها که دولت و نهادهای حاکمیتی است، سرمایهگذاری در آنها نمیکنند تا جایی که شاهد کوچک شدن و حذف آنها از مدار فعالیت بودهایم که چندین مورد در همین سالهای اخیر تعطیلشدهاند، نظیر همان مرکز ملی مطالعات جهانیشدن وابسته به ریاستجمهوری یا پژوهشکده مطالعات منطقهای دانشگاه شهید بهشتی یا چندین مؤسسه پژوهشی نیمهخصوصی و غیره.»
**نادیده گرفتن اهمیت رشته علوم سیاسی در آزمون استخدامی آسیبهای فراوانی را بر کشور متحمل میکند
کاهش تمایل به ورود به رشته علوم سیاسی، تقاضای قطرهای در جذب هیئتعلمی را به دنبال داشته است
نویسنده در جمعبندی پژوهش با اشاره به اینکه علوم انسانی و اجتماعی بهطورکلی در قطار اشتغال و کاربردی شدن وضعیت مطلوبی در کشورمان ندارند و رشته علوم سیاسی هم بهطور خاص متأسفانه در انتهای این زنجیره قرارگرفته است، اشاره میکند: «نادیده گرفتن اهمیت رشته و فارغالتحصیلان علوم سیاسی در آزمون استخدامی دولت آسیبهای فراوانی را در آینده برای کشور به همراه خواهد داشت. این موضوع نهتنها برای علوم سیاسی خواندهها مشکل ایجاد میکند، بلکه برای آیندۀ کشور نیز خطرناک است.»
البته واقعیتی که امروز در عرصه عمل وجود دارد این است که اگر از عمدۀ دانشآموختگان فعلی علوم سیاسی حتی در مقاطع تکمیلی راهکاری برای چالشها پرسیده شود، معرفت و نظری بیشتر از همان چیزهایی که عوام مردم میگویند در چنته ندارند! این بیانگر ضعف ساختاری در نظام آموزشیِ غیر مسئله محور و نیز شاغلین به تحصیل و کار در این عرصه است. توسعه بیشازحد دورههای آموزشی بهویژه در مقاطع تکمیلی دستکم در مقایسه با رشتههای همرده از دلایل چنین وضعیت بغرنجی بوده است. تعداد زیاد دورههای ارشد و دکتری سبب ورود افراد بدون استعداد کافی به این مقاطع میشود و چهبسا برخی از همین افراد با رانتهایی که دارند بهعنوان هیئتعلمی دانشگاهها پذیرفته میشوند و درواقع دور باطل توسعهنیافتگی و سیر قهقرایی رشته تشدید میشود.
نویسنده در ادامه از کاربرد علم سیاست در کشورهای توسعهیافته با نام بردن از وبسایتهای اینترنتی، اندیشکدههایی، چون بروکینگز، چتهام هاووس، مک کنزی که راهحلهای عینی و غیرشهودی نسبت به چالشها و مشکلاتی، چون تغییرات اقلیم، تروریسم سازمانیافته، حکمرانی خوب، مسئله آب، چهارچوبهای حقوقی ـ سیاسی و ... دارد، میپردازد.
راهکارهایی از سوی کیانی در سه سطح حاکمیتی، دانشگاهی و دانشجویی در انتهای مقاله برای برون رفت از این بحران، عنوانشده است که در توضیح آنها می نویسد: «در سطح حاکمیتی، پذیرش واقعیت اهمیت دانش سیاسی در فهم و تمشیت امور در یک مجموعه استخدامی برای بهکارگیری در سطوح کارشناسی دستگاهها؛ در سطح دانشگاهی نیز منعطف ساختنِ سرفصل این رشته در دانشگاههای مختلف بر اساس نیازها و اولویتهای محلی، تدوین دورههای کارآموزی در سازمانهای حاکمیتی، افزایش مهارتهای خوداشتغالی همچون مشاوره سیاسی و ایجاد کمپینهای سیاسی انتخاباتی، مطبوعاتی و خبرنگاری؛ در سطح دانشجویی نیز دانشجویان و دانشآموختگان باید با علاقه و تلاش بیشتر برای یادگیری زبانهای خارجی و مهارتهای اداری، پیگیری برای همکاری داوطلبانه با نهادهای رسمی و غیررسمی حاکمیتی و سازمانهای مردمنهاد بهنحویکه قابلیتهای رشته را بروز دهند، ایجاد شود.»
گفتنی است، کلیت و کارکرد رشته علوم سیاسی در جامعه که با ارائه راهکار و حل مسائل کشور باشد به دلایل متنوع مغفول و در محاق مانده است و بهطورکلی معلوم نیست این رشته در پی حل کدام مسائل است؟ رشتهای که برخلاف اسمورسمش، دانشآموختگان آن در صحنه سیاست کشور به بازی گرفته نمیشوند و به همین دلیل شاهد تعطیلی آن در مقطع کارشناسی برخی از دانشگاهها هستیم. روندی که در صورت عدم اتخاذ تدبیری مشخص از سوی نهادهای متولی، میتواند منجر به حذف این رشته کاربردی و مسئله محور در تمامی مقاطع آن در آیندهای نزدیک شود.
انتهای پیام/۴۱۶۷/
انتهای پیام/