مسائل حوزه آموزش عالی غیرقابل پیشبینی و اللهبختکی شده است/ همه دچار یک غفلت عمومی شدهایم
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، سخنرانی مقصود فراستخواه عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، بخشی از آسیبهای جدی آموزش عالی در کشور را نشان میدهد. او آموزش عالی را در حال نوسان توصیف میکند که درهای فرصت در آن مدام باز و بسته میشوند. فراستخواه در کنگره آموزش عالی گفت: «ما در سیکل معیوبی از همهدولتی و بیدولتی در آموزش عالی به سر میبریم. هزینههای تمرکز را میپردازیم و گرفتار هرج و مرج هم هستیم. کشوری که هزینه تمرکز را میپردازد باید بگوید با این هزینه یک کارآمدی را به وجود آورده است.»
او ادامه داد: «رژیم نهادی و نگاشت نهادی برای نظام علمی و آموزش عالی به شکل رضایتمند در ایران وجود ندارد. تقسیم کار ملی در حوزه علم و آموزشعالی کارآمد نیست و یکپارچگی به شکل ملی وجود ندارد. دستگاهها و متولیان متعدد موازی و واگرا، همدیگر را خنثی میکنند و همداستانی در مدیریت و سرمایهگذاری و برنامههای آنها وجود ندارد. شواهد زیادی از دیوانسالاری در دانشگاهها و در دستگاههای متولی حاکمیتی وجود دارد که ناکارآمد هستند. نتیجه این وضعیت به تعویق افتادن امور و تصمیمها است.»
فراستخواه بسیاری از مسائل و امور آموزش عالی را غیرقابل پیشبینی و اللهبختکی توصیف کرد و گفت: «در یک غفلت عمومی به سر میبریم. روالها بههم خورده است و پنجرههای فرصت پیدرپی باز و بسته میشود. برای مثال رشد علمی به شکل مقالهگرا وجود دارد ولی ما از آن به عنوان یک پنجره فرصت استفاده نکردهایم. علت این قضایا، زمینههای پدیداری این وضعیت و این سیکل بیدولتی و همهدولتی، سیاسیشدن بیش از اندازه نظام علمی و آموزش عالی ایران است.»
به گفته او علم، حرفه و دانشگاه سیاستزده شده است و مناسبات حامیپرور، اقتصاد نفتی، دولتگرایی و رازدار شدن دولت از عوامل این آسیبها است. فراستخواه ادامه داد: «علاوه بر اینها عوامل واسطهای و مداخلهگر نیز وجود دارد. برای مثال یک تغییر دورهای در دولت، هشت سال نظام آموزش عالی کشور را مختل میکند. نباید یک تغییر در قوه مجریه این همه تغییر در مدیریتها و دانشگاهها به وجود بیاورد و این مشکلی است که در سیستم وجود دارد. شرایط منطقهای، اتفاقات بینالمللی، دیدگاهها و گرایشهای نخبگان مرکزی، از دیگر عوامل واسطهای و مداخلهای هستند که منشا همه مصائب و مشکلات ما شده است.»
عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفت: «بسیاری از بازیگران حوزه علم در دانشگاهها و مراکز علمی و سیاستگذاری و مدیریت در حوزه آموزش عالی به عنوان یک کنشگر، در این وضعیت نامطلوب فقط قصد دارند خود را سرپا نگه دارند و دست به تاکتیکها و راهبردهای نامعقول میزنند ولی چون زمین بازی ایجاب میکند که از این تاکتیکها استفاده کنند بنابراین استفاده میکنند. به نظر من اسم این جریان را میتوان «زمانی برای کرختشدن آدمها» گذاشت. ما در زمانهای به سر میبریم که آدمهایی با هوش متوسط هم کرخت میشوند. این نتیجه وضعیت سیستمی معیوب است. چقدر باید تاسف بخوریم که در نظام و سیستم علمی ما همه چیز با لابی و لابیگری حل میشود. چرا باید گروههای فشار تا این حد در نظام آموزش عالی و در مدیریتهای کشور تاثیرگذار باشند؟»
او افزود: «گروههای فشار آشوبی برای سیاستگذاری و مدیریت ما به وجود آوردهاند. دانشگاههای ایران گاهی ناکارآمد و گاهی درونگرای انفعالی میشوند. گاهی از صنعت خبر ندارند و گاهی هم میخواهند بنگاه تجاری شوند. پیامد این وضعیت نیز واگرایی، افزایش هزینههای سیستم آموزش عالی، کاهش اثربخشی، گسترش بیرویه آموزش عالی و در نتیجه زمینهسازی یاس عمومی و زوال تصویر اجتماعی نسبت به علم است.»
فراستخواه گفت: «برای مثال در یک رشته دانشگاهی که بیش از 30 گرایش و 30هزار دانشجو در کشور دارد، در سال 92، 74هزار ظرفیت خالی داشتهایم. لازمه اینکه آموزش عالی بتواند خود را سامان دهد، این است که باید از حالت توده مبهم فعلی خارج شود. در حال حاضر آموزش عالی یک توده مبهم است و باید حالت وصفسوژگی پیدا کند. آماری که از تعداد دانشگاهها، دانشجویان، رشتهها و متولیان و ... اعلام میکنند، یک توده مبهم شدهاند.»
او افزود: «برای اینکه آموزش عالی بتواند بلوغ لازم را به دست آورد و نیز هنر ادارهکردن خود در درون و بیرون از دانشگاه را داشته باشد، به پرسش فوکویی متوسل میشویم که میگوید سوژهها چگونه ساخته میشوند؟ سوژه یعنی کسی که میفهمد باید خود مسوولیت خود را بر عهده بگیرد و با خردورزی، تامل و گفتوگو به همه جا سرک میکشد.»
انتهای پیام/