یادی از اسطوره جاودان فوتبال ایران؛ انزلیچیها در جستوجوی سایه قایقران
به گزارش گروه ورزش خبرگزاری آنا، شهر ساحلی بندرانزلی یکی از شهرستانهای استان گیلان، به عنوان قطب فوتبال شمال کشور شناخته میشود. جایی که اگر پسر خوبی باشی و همه دوستت داشته باشند، لقب «آبای» را به تو خواهند داد.
انزلیچیها با غرور و افتخار درباره فوتبال سخن میگویند. آنها سهم مهمی برای خود در موفقیتهای فوتبال کشور قائل هستند. پیشینه، قدمت و اصالت در فوتبال هیچگاه تصنعی نیست. انزلیچیها با ملوان به همه چیز رسیدند. آنها بارها قهرمان فوتبال ایران شدند. نماینده کشور در آسیا بودند. با گل غفور جهانی شیرینی رفتن به جام جهانی را با هموطنان خود تقسیم کردند. با عزیز اسپندار آقای گل ایران شدند و با سیروس قایقران قهرمانی در بازیهای آسیایی را تجربه کردند.
قوی سپید به انزلیچیها عزت صد چندان داد، اما اینها برای آبایها کافی نبود. غرور، افتخار، جام، آسیا و... ؛ در کنار تمامی اینها یک اسطوره در فوتبال بندرانزلی لازم بود. کسی که فوتبال دوستانِ انزلی عاشق او باشند. جای خالی یک اسطوره واقعی همیشه در فوتبال انزلی خالی بود. فوتبال انزلی کهکشانی از ستارهها بوده، اما یکی بود که انگار با دیگران فرق داشت. یک بازیکن بینقص که تنها یک ستاره در زمین بازی نبود، بلکه کهکشانی از معرفت و مردانگی در بیرون از زمین بود.
سیروس فقط به دلیل فوتبال خوبش قایقران نشد. چیزی که از قایقران یک اسطوره ساخت، منش و رفتارش با آدمها بود. سیروس هیچ تفاوتی با آدمهای معمولی انزلی نداشت. همین نزدیکی به مردم باعث شد قایقران نسبت به تمامی ستارهها نور و درخشش بیشتری داشته باشد. ۱۸ فروردین روز نفرینشدهای برای مردم بندرانزلی است؛ روزی که همه قهرمانیها، افتخارات و غرور مردم انزلی تحتالشعاع مرگ قایقران قرار گرفت. ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۷ روز پایان نه، بلکه روز آغاز جاودانگی سیروس بود.
سیروس قایقران پس از مرگ برای انزلیچیها به همان اسطوره ای بدل شد که سالها به دنبالش بودند. نه اینکه بعد از مرگ عزیز شده باشد، نه! مردم انزلی سالها پس از آن حادثه در زمین فوتبال به دنبال سایهای از قایقران میگردند. این است که در بندرانزلی هر جا که میروی، عکسی از سیروس روی در و دیوار به چشم میخورد. پس از سیروس حتی مرگ ستارهها و چهرههای سرشناس هم تحتالشعاع نام بزرگ کاپیتان قرار گرفت. در انزلی هیچ مراسمی باشکوهتر از مراسم بدرقه سیروس برگزار نشد. فقدان قایقران نه تنها برای انزلیچیها، بلکه برای تمام مردم گیلان و ایران یک داغ ابدی است. قایقران پس از مرگ، ققنوسوار از خاکستر خود پر کشید و با نوشیدن اکسیر جاودانگی، در قلب و روح مردم انزلی جایگاهی ابدی یافت.
بیشتر بخوانید:
- کرونا به سالگرد قایقران هم رحم نکرد
- سرنوشت ملیپوشان مستعفی تاریخی فوتبال ایران
- ۱۰ ورزشکار ایرانی که در جوانی به کام «مرگ» کشیده شدند
زندهیاد سیروس قایقران در اول بهمنماه ۱۳۴۰ در محله کلویر بندرانزلی متولد شد و دارای چهار برادر و دو خواهر بود. وی از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها درآمد. سیروس در سن ۱۶ سالگی در سال ۱۳۵۶ موفق شد بهعنوان یکی از نفرات اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصر به فردش ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاههای گیلان رساند. او در سالهای ۵۷ تا ۶۳ افتخارات زیادی را برای ملوان و گیلان به ارمغان آورد. سیروس قایقران در سال ۱۳۶۳ به تیم ملی دعوت شد و در سال ۱۳۶۶ شادروان دهداری بازوبند پرافتخار کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازوان او بست. در سال ۱۳۶۷ در جام ملتهای آسیا در قطر، تیم ملی ایران با کاپیتانی سیروس قایقران به مقام سومی دست یافت و در سال ۱۳۶۹ تیم ملی ایران را با گلهای زیبایش پس از ۲۰ سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن رساند.
سیروس در آن دوران نهتنها در ایران بلکه در آسیا و اروپا هم بهعنوان یک بازیکن استثنایی مطرح گردید و با وجود داشتن پیشنهاد از تیمهای آلمانی به الاتحاد قطر پیوست. او در سال ۱۳۷۲ بهعنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابلتوجهی به دست آورد و سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری بود. در اوایل سال ۱۳۷۷ وی که برای تعطیلات نوروز همراه خانوادهاش به بندرانزلی آمده بود در بازگشت و درحالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم گیلان با کامیون تصادف کرد که منجر به فوت وی و فرزندش شد.
نام و یادش تا همیشه گرامی و جاودان.
انتهای پیام/۴۰۴۸/
انتهای پیام/