صبح بدون تحریم
ساعات و دقایق بیشمار و پر از دلهرهای پای این کارزار صرف شد تا اختلافی که جامعه ایران را به سمت دالان تاریک جنگ سوق میداد به مسیر صلح کشیده شود. روحانی و ظریف با پشتیبانی و حمایت رهبری انقلاب برای عبور از گرداب پرونده هستهای نه به توصیههای طالبان تقابل و نزاع اعتنا کردند و نه دست تقدیر به چنگ حوادث و زمانه سپردند. آنها راه سومی را رفتند که جهان امروز برآن عنوان تعامل و عقلانیت مینهد. اینک حسن روحانی و یارانش در تعقیب منطق گفتوگوی هستهای به هر سه محصول میمون مذاکره؛ تحصیل منافع ملی، رفع اتهام و اثبات راستی ایران اسلامی دست یافتهاند.
تا پیش از ٢٧ دی باورش دشوار بود که حصر بینالمللی ایران شکسته شود اما بالاخره ممکن شد و حصر جهانی ایران شکست. دیگر این امر واقعیت دارد که ایران آرام آرام از کابوس وجود زنجیرههای تحریم خارج میشود. از امروز، روزگاری البته سختتر اما امیدوارانهتر آغاز میشود. صبح امروز وقتی کلید کاسبان، حجرههای بازار را باز میکند و نبض چهارراه استامبول به جریان میافتد و همزمان تلاطم اتاق شیشهای حافظ تکان میخورد، راه تازه اقتصاد ایران گشایش مییابد. ازهمین امروز است که فرآیند مبادلات اقتصادی ایران در بازار جهانی نیز به حالت «عادی» بازمیگردد و دیگر کسی نگران بده بستان اقتصادی با ایران نخواهد بود.
شاید در گام نخست دوران پساتحریم، مراحل اداری و صدور دستورالعملها به ویژه در اروپا و امریکا و اجرای شیوهنامههای لغو تحریم اندکی زمان ببرد تا از صدر تا ذیل اجرا شود اما از صبح امروز انتظارها پایان مییابد و خون تازهای به کالبد نیمهجان اقتصاد تزریق میشود تا پیکر نیمهجان اقتصاد جانی دوباره بگیرد.
اما این راه تازه اصول و روشی دارد که باید مدنظر قرار بگیرد. قبل از هر چیز باید در داخل کشور دوران سخت پسابرجام را باهمدلی وهمزبانی آغاز کنیم، اجرای برجام چنان بر اقتصاد و سیاست ما تاثیر میگذارد که بدون شک برای مدیریت آن به «اجماع ملی» نیاز خواهد بود. از عالیترین مقام نظام اسلامی تا ارشدترین مقام اجرایی کشور تا مسوولان ارشد اقتصادی و فعالان اقتصادی وحتی سیاستمداران بر این نکته صحه میگذارند که تنها راه اصلاح و بهبود اقتصاد ایران پذیرش فرآیند توسعه متوازن، همهجانبه و پایدار، تقویت نهاد بازار و بخش خصوصی و نیز آزادسازی اقتصادی و آنگاه خصوصیسازی، براساس اصل ٤٤ و سیاستهای کلی آن و جذب سرمایههای خارجی و رشد صادرات و بازرگانی خارجی خصوصی است و شکی نیست در هیاهوی راهحلهای موجود همه باید بر سر عملیاتی کردن این سرفصلها به اجماعی نگرشی برای اجماع اقتصادی برسند تا این فصل نو به برکات و ثمرات پرعددی برای ملک و ملت ختم شود.
از این رو دراین دوران تازه، نخستین شرط بهبود سپهر عمومی داخلی برای مشارکت حداکثری همه نیروهای اقتصادی و اجتماعی در جهت توسعه کشور است. تحولات آینده نیازمند وفاق در سطح نظام تصمیمگیری، اجماع در سطح نخبگان و مدیریت مطالبات در سطح مردم است. حرکت در چارچوب سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و بهرهگیری از مزیتها و ظرفیتهای داخلی کشور با توجه به امکان جذب سرمایه و منابع خارجی با محوریت اصلاحات ساختاری در درون است. در واقع همانطور که حسن روحانی چندی پیش اشاره کرد «اکنون نوبت سیاست است که به اقتصاد، سوبسید بدهد!». پس کشور باید از این گردنه عبور کند و این عبور مستلزم یک عزم سیاسی جدی در مقامات ارشد کشور است. سوی دیگر این ماجرا در سیاست داخلی است. انتخابات اسفندماه جاری و روند اجرایی و نظارتی آن همچون بررسی صلاحیتها و فراهم کردن مقدمات انتخابات برای حضور حداکثری و باشکوه همهجانبه تمام قشرهای مردمی همچون انتخابات ٩٢ میتواند این سوبسید را به اقتصاد بدهد و راه نیمهتمام آن انتخابات را تمام کند.
نکته دیگر، شرایط اقتصادی کشور در دوران پساتحریم به طور حتم میتواند رو به بهبود باشد. اما بهبود وضعیت، تدریجی و آرام خواهد بود و انتظار تحول بزرگ و آنی نمیرود. از این رو مدیریت مطالبات و انتظارات افکار عمومی در این دوره تعیینکننده است.
مهم آن است در مسیری حرکت کنیم که میدانیم درست و رو به بهبود است اما طرح این موضوع با مردم و مدیریت انتظارات حائز اهمیت بسیار است. چنانچه مدیریت انتظارات به عنوان یک موضوع ملی و فراجناحی در نظر گرفته نشود و به جای آن، تحریک انتظارات محور رقابتهای سیاسی قرار گیرد و اساسا چنانچه در مقطع پساتحریم عرصه موضوعات ملی از عرصه مباحث جناحی تفکیک دقیق نشود و وفاق بر سر موضوعات ملی حاصل نشود، به طور حتم همه «بدون استثنا» متضرر خواهند شد.
٢٦ دیماه یک آغازی بر پایانی است، صبح بدون تحریم؛ زندگی در این صبح تازه راه و روش خود را دارد، همه باید دست در دست دولت با همدلی و همزبانی مسیر جدیدی را که برای بهبود وضعیت اقتصادی مردم و بهسازی موقعیت ایران آغاز شده طی کنند و سنگ راه هم نشوند.
توافق هستهای را میتوان تابلو یک راه جدید از سیاستورزی به حساب آورد؛ راهی که در آن ایران و ایرانی با زبان و منطق جدید با جهان سخن میگوید و بدبینیها و کدورتهای گذشته جای خود را به حس رقابت و همکاری میدهد. در این مرحله شهروند و سیاستمدار ایرانی دیگر نمیخواهد هیچ دولت و کشوری از افزایش قدرت او احساس خطر کند.
شکستن حصار، خارج کردن اقتصاد کشور از گرداب تحریمهای پیاپی جهانی و در نهایت اثبات منطق و مرام صلحطلبی ایرانیان؛ اینها همه معجزه بازگشت عقلانیت به دیپلماسی و «همکاری ملی» برای حل پرونده هستهای بود. حالا نوبت آن است همین تجربه را در دوران پسابرجام در داخل تکرار کنیم تا دیوار بیاعتمادی میان جناحها برداشته شود، کلافگی مردم از افراط و تجادلهای کاذب به اتمام رسد و آسایش و آرامش مردم در سایه اصلاحات و اعتدال دوباره متولد شود تا ایران و ایرانی بتوانند همانی باشند که باید باشند.
انتهای پیام/