شکلگیری الگوی مشترک بین ذهن و عین/ تفکر مدرن برای جهان خارج الگوی ریاضی قائل است
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، یک سؤال مهم در باب ذهن و عین این است که چرا و چگونه پایه تفسیر جهان مادی بر اساس ریاضیات بنا نهاده شد؟ و این حرکت در چه دورانی رخ داد؟
شاید در گام اول بهتر باشد ریشه کلمه ریاضیات را جستجو کنیم. ریاضیات یا امر ریاضی «ماتهماتیکال» (mathematical) در اصل به عبارت «تا ماتهماتا» (ta mathemata) در زبان یونانی باز میگردد. در زبان یونانی «تا ماتهماتا» یعنی چیزی که میتواند آموخته شود و «ماتهماتیس» (mathesis) یعنی آموختن. مراد از این آموختن در زبان یونانی، معنایی وسیع و اساسی است و با معنای متداول آموختن فرق میکند. آموختن در اینجا درواقع نوعی گرفتن و تصاحب کردن است. البته نوع خاصی از گرفتن (گرفتنی که در آن، کسی که میگیرد فقط آنچه را اساساً از قبل دارد، میگیرد) است. «ماتهماتا» اشیاء هستند از آن حیث که درباره آنها آگاهی به دست میآوریم؛ همچون چیزی که آن را میدانیم و در پیش روی ماست. مثل جسم بودن جسم، حیوانیت حیوان و ... . درواقع «تا ماتهماتا» نزد یونانیان به معنای آن چیزی است که انسان در مشاهده موجودات و تماس با آنها پیشاپیش میداند.
اعداد ریاضی چنین چیزی هستند چرا که شناخت آنها پیشینی است. اگر ما سه عدد صندلی را مشاهده کنیم، میگوییم که در آنجا سه تا صندلی است. اما این سه صندلی به ما نمیگوید که سه چیست. درواقع از مشاهده این سه صندلی نبوده که ما سه را دانستهایم. همین طور سه سیب یا سه گربه یا سه چیز دیگر هم «سه» را به ما نشان نمیدهند. بلکه ما از قبل میدانیم که «سه» چیست و فقط در این صورت است که میتوانیم اشیای سهتایی را بشماریم. بنابراین در نحوه استفاده از عدد «سه» ما فقط چیزی را میشناسیم و می توانیم بشناسیم که از قبل به نوعی واجد آن هستیم و این همان آموختن اصیل و معنای «ماتهماتا» است.
به دلیل این که اعداد بارزترین امور همیشه از قبل معلوم و در واقع مأنوسترین مصداق امر ریاضی هستند. «ماتهماتیکال» را همچون عنوانی انحصاری برای اعداد به کار میبریم در حالی که «ماتهماتیکال» امری عامتر و کلیتر از ریاضی و اعداد ریاضی است. درواقع ریاضیات تنها صورت خاصی از امر «ماتهماتیکال» است. بنابراین وقتی میگوییم که آن الگوی مشترک بین ذهن و خارج، ریاضیات است به ویژگی «ماتهماتیکال» آن توجه داریم. زمانی که سه صندلی را مشاهده میکنیم و حکم میکنیم که این جا سه تا صندلی هست، امری که از قبل میدانیم و پیشینی است یعنی عدد سه را به صندلیهای مشاهدهشده اطلاق میکنیم و به این طریق بین امر ذهنی و جهان خارج پیوند ایجاد میشود.
درواقع در دوران مدرن با شکلگیری الگوی مشترک بین ذهن و عین (که همان ریاضیات است) تفسیر تازهای نیز از طبیعت و جهان خارج به وجود آمده که فارغ از تأیید و درست و غلط بودن آن بسیار رواج یافت. به تعبیر دیگر تفکر مدرن معتقد است جهان خارج، الگوی ریاضی دارد؛ تا جایی که فیزیکدانی همچون گالیله، جهان را به کتابی تشبیه میکند و میگوید: «در این کتاب بزرگ که همواره پیش روی چشم ماست، یعنی کتاب طبیعت، حکمت را نگاشتهاند لکن ما به درک آن نائل نمیشویم مگر اینکه بدانیم به چه زبان و علائمی آن را نوشتهاند. این کتاب را به زبان ریاضی نوشتهاند و علائم آن هم عبارت است از مثلث و دایره و سایر اشکال هندسی. بدون کمک این زبان و این علائم، محال است که یک کلمه از این کتاب را دریابیم».
انتهای پیام/۴۱۰۷/پ
انتهای پیام/