ضعف بزرگ سیستم آموزش کشور کنکور است/ آموزش یکسان مشکل اصلی سیستم آموزشی ایران
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا-هانا حیدری، امروزه استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان اغلب بر روی خدماتی مانند فروش، حملونقل، تاکسیهای اینترنتی و غذا فعالیت میکنند. از همین رو نیاز است اکوسیستم استارتآپها و کارآفرینان به سمت حوزههای کمتر مورد توجه با پتانسیل بالا و اثرات اجتماعی، اقتصادی و ملی بالا در شرایط کنونی هدایت شود.
با توجه به چالشهای متعدد کشور در عرصههایی مانند کشاورزی، سبک زندگی شهرنشینی، مسائل اجتماعی، محیطزیست، آلودگی و انرژی، دراینبین گروهها و شرکتهای دانشبنیانی شکل گرفتهاند که بهصورت غیرمستقیم اندیشه و خلاقیت را وارد چرخههای تولید تا بازار میکنند. خبرگزاری آنا در راستای معرفی و تجربهنگاری فناوری، با گروههای استارتآپی موفق در قالب «پاتوق نخبگان» همراه شده و پای صحبت آنان نشسته است.
«پاتوق نخبگان» محفلی برای مخترعان و «نخبگان دانشگاهی» است که در سلسله نشستهایی در راستای معرفی دستاوردها و چالشهای استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان در خبرگزاری آنا برگزار میشود. در یکی از این نشستها پذیران محمد صالح رحمانی بودیم که نخستین اختراع خود را در سن ۱۰ سالگی انجام داد. این اختراع خنککننده غذای کودک و نوزاد بود. وی تاکنون اختراعات زیادی داشته است که کمکیار جانبازان قطع نخاع، داروی ترمیم عصب، پدافند غیرعامل رد کمین دشمن، دستگاه تولید برق رایگان، ماشین بدون سوخت و آلایندگی و مکمل ورزشی توتال از جمله آنهاست.
بیشتر بخوانید:
آنا: مشوق شما در این راه چه کسی بوده است؟
رحمانی: پدرم. در دوران مدرسه وقتی پنج بار ۲۰ میگرفتم، پدرم برای کن یک جایزه میگرفت. یک بار بار جامدادی، یک بار دوچرخه، یک بار هم کیت گرفت. همین شد که شروع به ساخت کیت کردم. پدرم یک مرد واقعی است، مثل تمام پدرها،نمیگویم پدرم خاص است اما واقعاً مرد است و پسرهایش را مرد بار آورده است. در هر زمینهای که بگویید مدیون پدر و مادرم هستم. مشوق اصلی من در حوزه الکترونیک پدرم بودند. وقتی در حال ساخت کیتها بودم، پدرم به من گفت که نوآوری داشته باش، مونتاژ کردن قطعات فایده زیادی ندارد.
به همین دلیل تمرکز را روی کیفیت گذاشتم اما پدرم باز هم گفت فایدهای ندارد، باید خدمتی به بشر کنی. گفتم یعنی چی؟ گفت یعنی اختراع کن. شروع به تحقیق و اختراع کردم، در تمامی این مراحل پدرم تشویقم میکرد. تا پنج سال پیش فکر تولید به ذهنم نیز خطور نکرده بود و فقط اختراع میکردم. پدرم گفت آخرش که چی؟ برای چه کسی اختراع میکنی؟ اختراعات را تولید کن تا به دست مردم برسد و بتوانند استفاده کنند. در هر زمینهای تشویقهای پدرم برایم مؤثر واقع شده است.
آنا: تاکنون در جشنوارههایی مثل خوارزمی یا فارابی شرکت کردهاید؟
رحمانی: بله. در جشنواره خوارزمی سه رتبه کشوری و چند رتبه استانی دارم. زمانی که در دماوند زندگی میکردیم، خانم موحد، مدیر پژوهشسرای شهید فاضلی دماوند بودند، ایشان نقش مهمی در رشد من داشتند. ابتدا که پژوهشسرا تأسیس شده بود، مربی نداشت و تنها خانوم موحد بودند. من هم تنها دانشآموزی که هر روز به این پژوهشسرا میرفتم. ایشان در دفترشان مینشستند و من هم به آزمایشگاه فیزیک میرفتم و تا بعد از ظهر آنجا تحقیق میکردم. اولین عضو پژوهشسرا، اولین مربی پژوهشسرا و اولین دبیر خوارزمی در این پژوهشسرا شدم و خانوم موحد در تمام این موفقیتها نقش کلیدی داشتند.
در جشنوارههای مختلفی شرکت میکردم و رتبههای زیادی هم آوردم. با این حال سه ماه بعد از اختتامیه جشنواره به من خبر میدادند که رتبه آوردی و لوحم به پژوهشسرای دماوند میفرستادند. جوایز جشنواره خوارزمی شامل یک لوح قاب، یک تندیس و یک لوح سکه میشد اما به من فقط لوح خالی را، بدون قاب، میدادند. از خانوم موحد پیگیر شدم که گفت توی راه قاب خاتمش هم میافتد! درواقع لوح خالی را به پژوهشسرا میفرستند اما وقتی به دنبال باقیاش میرفتیم از رئیس آموزش و پرورش تا وزارتهانه همه رسید نشان میدادند که تنها لوح خالی را تحویل گرفتهاند. هیچگاه جوابی نگرفتم که چرا وقتی رتبه کشوری آوردهام، تنها با یک لوح از من تقدیر شد و خبری از تندیس و لوح سکه نبود.
آنا: چرا به مراسم معرفی برگزیدگان جشنواره دعوت نمیشدید؟
رحمانی: همین جای سوال دارد. تمام لوحها را دارم و میتوان از دبیرخانه خوارزمی نیز استعلام گرفت اما هیچ وقت هدیهاش را به ندادند. در جشنوارههای زیادی رتبه آوردم اما بیشتر آنها تنها یک لوح برایم به ارمغان آوردهاند. درست است که لوح افتخار است و هدیه مالی و چند سکه دردی از مخترع دوا نمیکند اما سوال اینجاست که چرا باید همین جایزه اندک را نیز از مخترع دریغ کنند؟
آنا: فکر میکنید شرکت در این جشنوارهها فایدهای هم برای دانشآموزان دارد؟
رحمانی: به شخصه تجربه خوشی از جشنوارهها ندارم، سال گذشته جشنواره آیندهسازان علمی انقلاب را برگزار کردم که حدود ۵۰۰ نفر در آن شرکت کردند. برای جوایز جشنواره از هر جایی که توانستم چیزی تهیه کردم، از یک خیر سه سفر به مشهد گرفتم، بن ۲۰۰ هزار تومانی از شرکت خودم برای ۳۰ نفر در نظر گرفتم و ... جشنواره بالاخره برگزار شد و طرحهای خوبی نیز از شرکتکنندگان گرفتیم. برای مثال، یکی از شاگردانم یک نرمافزار آموزش الکترونیک طراحی کرد. چند اختراع و مقاله در این جشنواره شرکت داده شد.
به تمام افرادی که در این جشنوراه شرکت کردند هم یادبودی هر چند کوچک دادیم. این جشنواره در رشتههای مختلف برگزار میشود و دور دوم آن نیز در دهه فجر سال جاری برگزار خواهد شد. وقتی یک نخبه جشنوارهای برگزار میکند، به این دلیل نیست که بودجه زیاد آورده است و میخواهد با دادن چند لوح ماجرا را جمعوجور کند. در این جشنوارهها میتوان نخبهها را نیز شناسایی کرد، نخبههایی که قابلیت بالایی دارند. سپس شروع به آموزش و پرورش آنها میکنیم. جشنواره نباید فقط به شرکت کردن و بردن ختم شود. نهتنها از کسانی که در این جشنواره شرکت کنند، حمایت میکنم بلکه برای اجرایی کردن طرحهایشان نیز تلاش میکنم.
در حال حاضر چند طرح خوب از دانشآموزان دارند. یکی از دلایلی که شروع به برگزاری این جشنواره کردم، این بود که نشان دهم وقتی رسانه، جشنواره، برنامه تلویزیونی دست یک نخبه باشد، برنامه هدفمندتر میشود و قابلیت رشد نیز افزایش مییابد. داوران جشنوارههای فعلی یک درصدی از دانشگاههای خارجی میگیرند و اطلاعات نخبگان را برای آنها میفرستند، وگرنه دانشگاه آکسفورد، جیمز وات و .. از کجا میدانند که من کی هستم؟ کجا رتبه آوردهام؟ این اتفاق شبیه به پدیدهای است که در دانشگاه شریف شاهد آن هستیم.
آنا: یعنی بدون این که دانشجو و دانشآموز بخواهد، اطلاعاتش به دانشگاههای خارجی فرستاده میشود؟
رحمانی: بله، وگرنه چگونه قبل از این که من رزومهای بفرستم، دعوتنامه میفرستند؟ هیچ رزومه ترجمه شدهای ندارم. بنابراین چگونه یک دانشگاه خارجی من را پیدا میکند. واسطههایی در این میان وجود دارند که اطلاعات را میفروشند، این افراد مجرم هستند. این افراد به کشور خیانت میکنند و نخبهها را به کشورهای خارجی میفرستند. عدم تمایل نخبه به ماندن در کشور، ضعف محسوب میشود. بله کشور سختی میکشم اما میخواهم که اینجا بمانم و کار کنم تا شاید ذرهای به رشد کشور کمک کنم. نتیجه به عهده من نیست، شاید حتی کار من نتیجه ندهد، چرا؟ وقتی همه میروند، کار یک نفر نمیتواند نتیجهای داشته باشد. حداقل اگر در آن دنیا از من بپرسند که وظیفهات را انجام دادی؟ میتوانم بگویم که ماندهام و وظیفهام را انجام دادهام.
دانشگاه جیمز وات در انگلیس دعوتنامهای برای من فرستاده است. جیمز وات دانشگاهی تولیدمحور است. شرکت دارد، تولید محصول را انجام میدهد و از مخترع حمایت هم میکند. از من دعوت شده که به این دانشگاه بروم و فقط محصول طراحی کنم، یعنی حتی لازم نیست به فکر ساختش باشم. طراحی و ایدهپردازی با من است و وقتی که به مرحله تولید برسد، خودشان برای تولید اقدام میکنند. حالا این شرایط را با دوندگیهایی که برای تولید در کشور میکنیم، مقایسه کنید. باید از نخبه طوری حمایت شود که بتواند در هر شرایطی به تولید علم بپردازد، یعنی نگران مسائل اقتصادی، تأمین معیشت خانواده و .. نباشد.
آنا: به نظر شما بزرگترین ضعف سیستم آموزشی کشور چیست؟
رحمانی: یکی از ضعفهای سیستم آموزشی کشور، آموزش یکسان است. نمیتوان سنجاب، گربه و ماهی را کنار هم نشاند و با همه آنها با مساوات رفتار کرد. هر کسی استعداد خاصی دارد. مساوات این است که آموزش یکسان نداشته باشیم. تا سوم ابتدایی یکی از مشکلاتم این بود که محتوای درسی بسیار آسان بود و میتوانستم همه آنها را در ۲۰ روز بخوانم و امتحان دهم. این کار را هم کردم. کتابها را خواندم و به معلمم گفتم میتوان آنها را امتحام بدهم. اول هم به ایشان برخورد و خیال کرد که به نحوه درس دادنش توهین میکنم. در آخر هم به پدرومادر و آموزشوپروش ثابت کردم که نیازی به آموزش مدرسهای ندارم و دیگر حضوری به مدرسه نرفتم.
یادگیری در هر کسی متفاوت است، هر کس زمان یادگیری، نوع یادگیری و سبک زندگی متفاوتی دارد. به عبارتی شاید یک دانشآموز بتواند پنج سال ابتدایی را در دو تا سه سال تمام کند، یکی دیگر در هفت سال. در سیستم آموزشی فعلی همه این افراد در کنار هم مینشینند و آموزش یکسانی به آنها میدهیم. نحوه آموزش هر کس متفاوت است، یکی سمعی یادمیگیرد و دیگری بصری اما در حال حاضر مدل آموزشی برای همه یکی است. یکی دیگر از مشکلات سیستم آموزشی آزمونگیریهای یکسان است. ضعف بزرگی به نام کنکور در سیستم آموزشی ما وجود دارد. البته تنها انتقاد نمیکنم و پیشنهادهایی برای بهبود نیز دارم. طرح توجیهی برای سیستم آموزشی کشور نوشتهام، تک تک ضعفها را مشخص کردهام و برای هر کدام پیشنهاد نیز در نظر گرفتهام.
بیشتر بخوانید:
نخبهپروری باید از خانواده شروع شود/ حمایت از نخبه یعنی حمایت از سرمایههای کشور
آنا: یکی از مشکلات اصلی عدم درک درست معلم از بهره هوشی دانشآموز است، برای حل این مشکل چه باید کرد؟
رحمانی: میگویند آب راه خود را پیدا میکند. اگر خود دانشآموز بفهمد که چه کسی هست و چه کار میخواهد کند، میتواند هدفگذاری کند. اگر از یک دانشآموز بپرسی برای چه خلق شدهای، نمیداند! دانشجویش هم نمیداند! هویتی برای دانشآموز یا دانشجو تشکیل داده نشده است. خانواده هویتی مشخص نکرده است. خانواده باید راه را به دانشآموز نشان دهد تا در آن قدم بگذارد و استعدادش را کشف کند. برای یادگیری درس الکترونیک هیچ معلمی نداشتم، نه کلاس رفتم و نه معلمی در کار بود. هر شخصی میتواند استعداد خودش را کشف کند. تنها کافی است با مطالعه و برنامه شروع کند تا به هدف برسند. معلمها در قید این مسائل نیستند، در نخبهکشی موثر هستند.
آنا: این شرایط در مرکز نخبهپروری، وقتی نخبه به نخبه آموزش میدهد، حل میشود؟
رحمانی: همانطور که گفتم نخبههای من، مدیران آینده هستند. مدیران آینده نمیتوانند سابقه مدیریتی نداشته باشند، باید سابقه مدیریتی یا اجرایی در جایی داشته باشند. در مجموعه نخبهپروری دانشآموزان تدریس میکنند و فعالیتهای اجرایی انجام میدهند. کادر اجرایی، تدریس و حتی طراح فتوشاپ مجموعه نیز از دانشآموزان و دانشجویان هستند. هر درس و مبحثی را نیز ساده کردهایم، سیستم آموزشی الکی سختشان میکند. برای مثال فتوشاپ را در چند جلسه آموزش میدهند؟ حرفهای ترین موردش را در ۳۶ جلسه یاد میدهند که یک سال تحصیلی طول میکشد.
طرحی به نام «فتوشاپ در ۲۰ دقیقه!» دارم که یک مربی کل فتوشاپ را به طور کامل در ۲۰ دقیقه آموزش میدهد. تنها کافی است از این کلاس فیلم بگیرند و تمرین کنند تا فتوشاپ را به طور کامل یاد بگیرند. در سه ترم ۱۰ جلسهای، در ۳۰ ساعت دانشآموز را به حدی میرسانم که میتواند با یک کارشناس الکترونیک فارغالتحصیل از دانشگاه خوب و حرفهای بحث علمی انجام دهد. این نوع آموزش برای هر سطح هوشی و هر مدل دانشآموزی مناسب است. درواقع تنها نحوه آموزش متفاوت است. این سیستم آموزش را در مرکز نخبهپروری پیادهسازی کردهام و به هر شخصی که بخواهد هم میدهم. همه چیز در این سیستم آموزشی ساده است. درواقع نحوه آموزش سیستم فعلی هوشمندانه نیست.
آنا: برنامهای برای تولید و فروش مکملهای دارویی که ساختهاید، در کشور دارید؟
رحمانی: این مکملهای دارویی در ایران قابل فروش نیستند. برای این که بتوانیم آنها را به بازار داخلی عرضه کنیم باید مطالعات بالینی و تستهای حیوانی را دوباره در ایران انجام دهیم. البته این کار را با داروسازی بوعلی شروع کردهایم اما تستهای آزمایشگاهی و مطالعات بالینی حدود چهار سال زمان میبرد. بنابراین چهار سال دیگر میتوانیم مجوز غذا و داروی ایران را بگیریم و شروع به تولید و عرضه این مکملهای دارویی به بازار داخلی کنیم. در حال حاضر این مکملها در ایران ساخته میشوند اما تنها اجازه صادرات آنها را داریم.
آنا: طرح پیوند عصبی که داشتید به کجا رسید؟
رحمانی: این طرح از طرحهای خاص من به شمار میرود و پیادهسازی آن برای بعد از فروش داروها گذاشتهام. برنامهام این است که یک سال مکملهای دارویی را بفروشم، سرمایهای به دست آورم و سپس شروع به تولید طرح پیوند عصبی کنم. چون من فقط خودم هستم و خودم. یک بچه آشپز که پدرم هیچ سرمایهای ندارد که به من بدهد. بنابراین باید روی پای خودم بایستم. یادم نمیآید که از ۱۰ سالگی به بعد پولی از پدرم گرفته باشم، حتی یک هزار تومانی! خودم برای خودم درآمدزایی میکردم.
همانطور که گفتم پدرم به عنوان جایزه برای من کیت میخرید. اواخر دوم ابتدایی شروع به طراحی کیت کردم و به شرکت تولیدکنندهاش میفروختم. درآمدزایی من از همانجا شروع شد. پدر و مادرم در رشد من تأثیر بسیاری داشتند. نحوه تربیت آنها بود که باعث شد مستقل بار بیایم و به کسی وابسته نباشم. هر جا که به صفر رسیدم، دستم را روی زانوی خودم گذاشتم و دوباره بلند شدم. به همین دلیل وقتی ارگانی یا سازمانی حمایت نمیکند هم از کاری سرد نمیشوم.
آنا: در صحبتهایتان گفتید دولت باید حامی نخبگان شود اما برخی از مسئولان تأکید دارند که دولت تنها باید ساختار ایجاد کند و سرمایهگذاری مسئولیت بخش خصوصی است. نظر شما در این باره چیست؟
رحمانی: اشکالی ندارد، دولت زمینه فراهم کند و بخشی خصوصی دنبال ما بیاید اما مشکل اینجاست که بخش خصوصی این کار را نمیکند. در حال حاضر چه کسی آمادگی کشف نخبگان را دارد؟ چه کسی حاضر است نخبگان را دعوت کند، طرحهایشان را بررسی کند، در صورت خوب بودن طرح آنها را بپذیرد و شروع به حمایت از طرحها کند تا به ثمر برسند؟ هیچکس! هیچ ارگان و سازمان دولتی یا خصوصی حاضر به انجام این کار نیست و مسئولیت آن را برعهده نمیگیرد. کدام سازمان یا نهادی مرکزی برای جذب نخبگان و حمایت از طرحهایشان میسازد؟ این نخبه است که باید در تک تک جشنوارهها شرکت کند، برای خودش رزومه جمع کند، طرحش را ثبت کند و بعد ببرد بنیاد ملی نخبگان تا یک وام ۱۵ میلیون تومانی بگیرد. این وام را به کدام زخمش باید بزند؟ این چه حمایتی است؟ مشکلی با حمایت بخش خصوصی یا دولتی ندارم اما آنها باید به سراغ نخبگان بیایند نه این که نخبه به دنبال آنها بدود.
آنا: حرف آخر؟
رحمانی: حرف آخرم با نخبههاست که باید به داد ایران برسند. سختی را تحمل کنند. خارج از کشور درس بخوانند اما برای کار کردن برای ایران برگردند. به نظرم بهترین مکان برای ظهور امام زمان(عج) ایران است. کشوری که بتواند صلح را جهان صادر کنند، ایران است. بنابراین نخبگان بیایند و زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) فراهم کنند. به نظر من اگر واقعاً علمیها بمانند و کار کنند، امام زمان(عج) ظهور میکند.
انتهای پیام/۴۰۲۱/