نقش پررنگ نصیری قیداری در اجرای سند 2030/ مفاهیم ارزشی اسناد بالادستی از این سند حذف شده است!
به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه و سیاست گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، خبر انتصاب سعدالله نصیری قیداری به سمت سرپرست دانشگاه شهید بهشتی از سوی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در 11 شهریورماه 1398 موجب تعجب دانشگاهیان شهید بهشتی شد که چرا از یک چهره سیاسی با مواضع خاص و مجری سند 2030 برای ریاست دانشگاه استفاده شده است.
نصیری قیداری در زمانی که مسئولیت دبیرکل ملی یونسکو در ایران را برعهده داشت، با نوشتن مقدمه برای سند 2030 و تدوین آن به کمک همکارانش به اجرای سند 2030 پرداخت اما با هشدار رهبر انقلاب در خصوص این سند و اعتراضهای دلسوزان نظام، اقدام به تغییر متن سند کرد ولی عملا چیزی عوض نشد! برای جویا شدن از نقش نصیری قیداری در اجرای سند 2030 با کبری خزعلی نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در شورای زنان و خانواده و کسی که در زمینه سند 2030 تحقیقات مختلفی انجام داده است، گفتگویی داشتیم که در ادامه آن را میخوانید.
آنا: با توجه به اینکه سعدالله نصیری قیداری یکی از تدوین کنندگان سند 2030 بوده، انتصاب وی را به عنوان سرپرست دانشگاه شهید بهشتی چگونه ارزیابی میکنید؟
خزعلی: کلام خود را با این آیه از قرآن آغاز میکنم که خداوند میفرماید «إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهلِها»، با توجه به ضرورت اهلیت برای تصدی امور اساتید و دانشجویان و اقشار فرهیخته علمی کشور به نظر میرسد کسی که در سابقه خود خدمات سیاسی و اجتماعی آن هم کاملاً در راستای تحقق اهداف یونسکو داشته باشد، با روحیه استقلالطلبی و آزادیخواهی دانشگاهیان مغایرت دارد.
مقدمه سند 2030 توسط نصیری قیداری نوشته شده است
در ادامه بخشی از مقدمه سند 2030 که توسط نصیری قیداری نگاشته شده است، میپردازم:
وی در مقدمه این سند مینویسد: «رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متحد، در سپتامبر 2015 در اجلاس عالیرتبه این سازمان متعهد شدند تا اهداف دستور کار جهانی توسعه پایدار 2030 را که نتیجه یک فرآیند گسترده مشورتی در سطح جهانی بود، در سیاستگذاری کلان ملی خود از اول ژانویه 2016 مد نظر داشته باشند. این دستور کار، دارای 17 هدف اصلی و 169 هدف ویژه است. آموزش که هدف چهارم این دستور کار است، در تحقق کلیه اهداف این دستور، به طور مستقیم (اهداف 1، 3، 5، 8، 12 و 13) و غیرمستقیم (بقیه اهداف) نقش اصلی و محوری را بر عهده دارد. در نشستی که در خردادماه سال جاری با حضور دبیران کل کمیسیونهای ملی بیش از یکصد و سی کشور و معاونان ذیربط سازمان یونسکو در شهر شانگهای کشور چین برگزار شد، هدف چهارم به اتفاق آرا به عنوان اولویت اول دستور کار جهانی 2030 شناخته شد و تأکید گردید که آموزش نه تنها به هدف چهارم محدود نمیشود، بلکه لازم است به عنوان اساس موفقیت سایر اهداف توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. از آنجایی که سازمان یونسکو به عنوان یک نهاد بینالمللی موفق در امر آموزش شناخته میشود، اجرای هدف چهارم توسعه پایدار 2030 با عنوان «به سوی آموزش و یادگیری مادام العمر با کیفیت، برابر و فراگیر برای همه» به عهده این سازمان نهاده شده است و سازمان مذکور با ایفای سه نقش هدایت و هماهنگی، نظارت و گزارشدهی و ارتقای ظرفیت کارشناسی دولتها، اجرای این هدف مهم را پس از تصویب نهایی چارچوب عمل جهانی آموزش 2030 در سی و هشتمین کنفرانس عمومی یونسکو در نوامبر 2015 آغاز کرده است».
وی دقیقاً اقرار میکند که اجرای این سند را خودش از سال 2015 آغاز کرده است و مینویسد: «کمیسیون ملی یونسکو ایران که مطابق با بند 7 اساسنامه سازمان یونسکو، نهاد متولی اجرای چارچوب عملهای جهانی در ایران است، از بدو فرآیند تهیه و نهاییسازی چارچوب عمل جهانی آموزش 2030 در یونسکو، در خصوص محتوای این سند مشورتهای گسترده ملی را با نهادهای ذیربط، متخصصان و صاحبنظران ارشد و نیز کمیتههای ملی تخصصی به منظور جمعبندی نقطه نظرات جمهوری اسلامی ایران به عمل آورد و بدین ترتیب دیدگاههای کشورمان را در زمینه چارچوب عمل جهانی آموزش 2030 از طریق نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در یونسکو به دبیرخانه اسپک ارائه کرد».
نصیری قیداری در ادامه به تشکیل کارگروههای ذیربط اشاره و مینویسد: «این کارگروهها، براساس راهنمای فنی تهیه چارچوب عمل ملی آموزش 2030 به طور هماهنگ و منسجم، نقشه راه پیشنهادی خود را در زمینه آموزش 2030 مطابق با تجارب عملکردی و اسناد کلان بالادستی در زمانبندی مشخص ارائه کردند. در این مرحله، کمیته تلفیق چارچوب عمل تشکیل شد و با نظارت فنی و علمی که انجام داد، زمینه لازم را برای انتشار ویرایش اول چارچوب عمل ملی آموزش 2030 فراهم ساخت. به موازات تهیه چارچوب عمل آموزش 2030 توسط کمیسیون ملی یونسکو، طرح تشکیل کارگروه ملی اجرای آموزش 2030، در سه جلسه متوالی کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری دولت به ریاست وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری و با حضور برخی از اعضای محترم دولت و دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نهایتاً به تصویب هیئت دولت رسید که اسناد و ساختار این کارگروه در صفحات (103-102) سند آماده است. لازم است ذکر شود که بخشی از این اقدامات انجام گرفته، به عنوان گزارش عملکرد جمهوری اسلامی ایران در طرح پیمایش ظرفیتسازی آموزش 2030 که توسط دفتر منطقهای آموزش یونسکو در بانکوک اجرا شد، به یونسکو ارائه گردید و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای پیشگام در منطقه آسیا و اقیانوسیه در زمینه آمادگی و تمهید تدارکات لازم برای اجرای آموزش 2030 مورد تقدیر قرار گرفت».
آنا: پس از اجرای سند 2030 توسط نصیری قیداری و همکارانش، مقام معظم رهبری در خصوص این سند هشدار دادند، در خصوص سخنان ایشان توضیحاتی بفرمایید.
خزعلی: وقتی تصویب سند 2030 باعث اعتراض مقام معظم رهبری، مراجع، علما، متخصصان و صاحبنظران قرار گرفت، نصیری قیداری اجرای آن و اصولاً تعهد بودن آن را انکار کرد، چراکه طبق قانون اساسی اسناد ملی نباید با سیاستها و رهنمودهای رهبری مغایر باشد.
بیانات رهبر انقلاب در خصوص سند 2030
رهبر انقلاب در خصوص سند 2030 در اردیبهشت 1396 فرمودند: «بخشی از عرایض من، مسئلهی سند انحرافی ۲۰۳۰ است. سال گذشته بنده رسماً علناً قاطعاً منع کردم از اینکه این کار انجام بگیرد؛ مسئولین آموزش و پرورش استقبال کردند، دنبال کردند؛ منتها بنده شنیدهام در بخشهای مختلفی، اجزای سند ۲۰۳۰ دارد تحقّق پیدا میکند؛ این معنایش این است که اختیار مهمترین مسئلهی کشور در دست دیگران باشد. غیر از این محتوای ۲۰۳۰ -که در آن البتّه مسائل انحرافی وجود دارد و تردیدی در آن نیست- که اگر همهی آن هم درست بود، معنا نداشت که یک کشوری مثل ایران، با این فرهنگ، با این سابقه، با این نظام مقتدر و عزیز اسلامی، برنامههای آموزش و پرورشی خود را و سند آموزش خود و پرورش خود را از دیگرانی که نشستهاند و با اغراض گوناگون - حالا یا اغراض سیاسی یا اغراض گوناگون فاسد دیگر- یک چیزی تهیّه کردند، از آنها بگیرد؛ چنین چیزی معنی ندارد».
همچنین معظمله در دیدار دیگری در سال 1396 فرمودهاند: «اینجا است که اهمّیّت سند ۲۰۳۰ معلوم میشود. لُبّ کلام و جان کلام در این سند ۲۰۳۰ که فصل مهمّی مربوط به آموزش و پرورش دارد، این است که نظام آموزشی باید سبک زندگی را و فلسفهی حیات را بر اساس مبانی غربی به کودک بیاموزد؛ این آن لُبّ کلام در سند ۲۰۳۰ است. یعنی چه؟ یعنی جنابعالی، انسان متدیّن و علاقهمند به کشورتان، علاقهمند به آیندهتان، در کلاس درستان سرباز برای غرب درست کنید. این که روی سند ۲۰۳۰ این قدر اصرار دارند و کار میکنند، آشکار و غیر آشکار سعی میکنند این را تحکیم کنند بر مناسبات کشورها از جمله کشور ما، این معنایش این است؛ چون دستورات و توصیهها و نکات اصلی موجود در این سند برای آموزش و پرورش این است که آموزش و پرورش باید جوری مناسبات فکری شاگردان را تنظیم کند که فلسفهی زندگیشان، اساس زندگیشان، مفهوم حیات در نظرشان، طبق تفکّر غربی باشد. همین که عرض کردم؛ شما اینجا بنشینید سرباز درست کنید برای انگلیس و فرانسه و آمریکا و...؛ همینهایی که آدم میکشند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند، به آدمکش کمک میکنند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند؛ میگویند آقا چرا شما به سعودی کمک میکنید؟ میگویند ما به پولش احتیاج داریم؛ میدانند که در یمن چه کار دارد میکند، در عین حال کمکش میکنند. اینها بنشینند آنجا، ما برای اینها در ایران و در کشورهای آسیا و غرب آسیا و کشورهای اسلامی و مانند اینها، سرباز و پشتیبان و رعیّت تربیت کنیم؛ سند ۲۰۳۰ این است.
مقام معظم رهبری در خردادماه 1396 دوباره به سند 2030 اشاره کردند و فرمودند: «ما یکچیزی راجع به این سند ۲۰۳۰ آموزشوپرورش گفتیم، خب حرفهای گوناگونی هم اطرافش زده شد. این مسئله، خیلی مسئلهی مهمّی است... این جزئی از یک سند بالادستیِ سازمان ملل -سند توسعهی پایدار- است که یک بخش آن همین سند ۲۰۳۰ مربوط به آموزشوپرورش است. در واقع آنچه اینها در این سند توسعهی پایدار -که از جمله این سند ۲۰۳۰در آن هست- طرّاحی دارند میکنند و دستاندرکار هستند، این است که یک منظومهی فکری و فرهنگی و عملی برای همهی دنیا دارند جعل میکنند. این را چه کسی میکند؟ دستهایی پشت سازمان ملل وجود دارد؛ یونسکو اینجا یک وسیله است، یک ویترین است؛ دستهایی نشستهاند، دارند برای همهچیز کشورهای دنیا و همهی ملّتها یک منظومه تولید میکنند؛ منظومهای که شامل فکر است، شامل فرهنگ است، شامل عمل است و این را دارند ارائه میدهند و ملّتها باید همه بر طبق این، عمل کنند. یک بخش آن هم بخش آموزشوپرورش است که همین سند ۲۰۳۰ است. خب این غلط است؛ این غلط است؛ اصلاً این معیوب است؛ این حرکت، حرکت معیوبی است. چرا؟ چه کسانی هستند اینهایی که دارند سند توسعهی پایدار را فراهم میکنند؟ چه حقّی دارند که دربارهی کشورها، دربارهی ملّتها، دربارهی سنّتهایشان، دربارهی عقایدشان، اظهارنظر کنند که باید اینجوری کنید، باید آنجوری کنید؛ همهی اینها هم «باید» است. اینکه میگویند الزام نیست، این سطحینگری است؛ نخیر، در واقع، همهی اینها الزام است، و هرکدام از اینها که تحقّق پیدا نکند، بعد بهعنوان یک نقطهی منفی بهحساب خواهد آمد که «در فلان جدول، تهِ جدول قرار میگیرید؛ فلان امتیاز از شما سلب میشود»! همهی اینها اینجوری است؛ در واقع همهی اینها «باید» است، ولو در ظاهرش «باید» نباشد. چه لزومی دارد؟ خب ما از چند سال قبل از این آمدیم گفتیم «الگوی ایرانیـاسلامی پیشرفت»؛ بنده کلمهی توسعه را هم عمداً به کار نبردم. آقایانی که مسئول این کار هستند و از آن وقت ما با اینها ارتباط داریم، میدانند؛ بنده عمداً گفتم کلمهی توسعه را من به کار نمیبرم، چون کلمهی توسعه یک کلمهی غربی است؛ یک مفهوم غربی دارد؛ من کلمهی پیشرفت را به کار میبرم.
آنا: پس از سخنان رهبر انقلاب، مجریان سند 2030 چه کاری انجام دادند؟
خزعلی: بعد از هشدار مقام معظم رهبری نسبت به اجرای سند 2030، در شورای عالی انقلاب فرهنگی بحثهای مفصلی شد و مقرر شد ابطال مصوبه 2030 توسط ریاست جمهوری ابلاغ شود و بازگشت به اسناد بالادستی نظام به ویژه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش عملی شود. در راستای این مصوبات، نصیری قیداری مجدداً در پیشگفتاری که در ویرایش دوم آورده است در بند دوم مینویسد: «هیچگونه سندی در ارتباط با چارچوب عمل جهانی آموزش 2030 توسط کشور ایران امضا نشده است. اصولاً به غیر این کنوانسیونها که در مراحلی امضا، پذیرش و نهایتاً به تصویب مجلس میرسد چیز دیگری از قبیل توصیهنامه و یا بیانیه به امضای دولتهای عضو نمیرسد. (لازم به ذکر است که در اجلاس سران با اجماع تأیید شد و نیازی به امضا نبود و حق تحفظ ایران شاهد این مدعاست».
وی در بند 4 پیشگفتار آورده است: «تدوینکنندگان این چارچوب عمل هرگز مجموعه تنظیم شده را هم سطح و یا جایگزین اسنادی مثل: سند تحول آموزش و پرورش، سند جامع علمی کشور، سند اسلامی شدن دانشگاهها، سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری و دیگر اسناد بالادستی نظام نمیدانند و از ابتدا کارگروهی را برای تطبیق آن با این اسناد تشکیل داده و اصولاً یکی از دلایل ضرورت تدوین آن را رفع تعارضات و مغایرتهای چارچوب عمل جهانی آموزش 2030 با این اسناد میدانند و بلاتردید در موارد معارض به گونهای که در حق تحفظ جمهوری اسلامی ایران نیز تأکید شده است، ترجیح با اسناد بالادستی نظام است».
خزعلی: متأسفانه بسیار غیراخلاقی و غیرصادقانه اسناد بالادستی با سند 2030 و ملاک سکولاریزم حاکم بر آن، غربال و اکثر واژهها و راهبردهای ارزشی آن حذف شد
نصیری قیداری در این بند هم بر حق تحفظ تأکید کرده و هم ترجیح اسناد بالادستی نظام! اما به جای ترجیح صرفاً به التقاط دست زده شد! این التقاط در حالی است که متأسفانه بسیار غیراخلاقی و غیرصادقانه اسناد بالادستی با سند 2030 و ملاک سکولاریزم حاکم بر آن، غربال شد و اکثر واژهها و راهبردهای ارزشی آن حذف شد و در حدی از اسناد بالادستی استفاده ابزاری شده است که بتواند قابل تطبیق و هماهنگی ظاهری با اسناد بینالمللی باشد در حالی که بعضاً ملاکها و شاخصها در تعارض و تضاد با نظام توحیدی هستند.
آنا: به نمونهای از دستکاری تدوینکنندگان سند 2030 در اسناد بالادستی نظام اشاره بفرمایید.
خزعلی: میدانید که اسناد بالادستی نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران شامل قانون اساسی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، راهبرد کلان 6 از سند نقشه جامع علمی کشور و سیاستهای ابلاغی و فرمایشات رهبر معظم انقلاب است. نمونههایی از دستکاری در اسناد بالادستی در سند 2030 با عنوان «چارچوب عمل ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران» وجود دارد که به برخی اشاره میشود. مثلاً در نمونه اول در ویرایش دوم در صفحه 285 آمده است: «چشمانداز؛ نظام تعلیم و تربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران در افق 1404، با اتکا به قدرت الهی و مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن ایرانی و توجه به عدل جهانی با برخورداری از توانمندیهای تربیتی ممتاز در سطح منطقه و تعامل سازنده و مؤثر با نظامهای تعلیم و تربیت جهان با توجه به ماهیت و فطرت انسانی افراد درصدد تربیت افرادی کارآمد، اثربخش، یادگیرنده (مادام العمر)، عدالتمحور، مشارکتجو در نظام تعلیم و تربیت کشور است. (برگرفته از چشم انداز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش)»
اما اصل این مطلب در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چنین نوشته شده است (موارد حذف شده با رنگ قرمز مشخص شده است): «چشمانداز؛ نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق 1404، با اتکاء به قدرت لایزال الهی، مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی و قوامبخش آنها و زمینهساز جامعه جهانی عدل مهدوی و برخوردار از توانمندیهای تربیتی ممتاز در طراز جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، الهام بخش و دارای تعامل سازنده و مؤثر با نظامهای تعلیم و تربیتی در سطح جهان، توانمند در زمینهسازی برای شکوفایی فطرت و استعدادها و شکلگیری هویت یکپارچه اسلامی، انقلابی و ایرانی دانشآموزان با توجه به هویت اختصاصی آنان؛ کارآمد، اثربخش، یادگیرنده، عدالت محور و مشارکت جو، برخوردار از مربیان و مدیران مؤمن آراسته به فضائی اخلاق اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالیجو و تحولآفرین، انقلابی، آیندهنگر، عاقل، متعهد، امین، بصیر و حق شناس».
همانطور که مشخص شده، همه اصول، مبانی و سیاستهای ارزشی حذف شده است!!
در ادامه به نمونه دوم سند برنامه آموزش 2030 (بیانیه اینچئون) و سند چهارچوب عمل ملی در ویرایش دوم صفحه 286 میپردازم: «در بند چهار سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور ابلاغی مقام معظم رهبری ایجاد تحول در نظام برنامهریزی آموزشی و درسی با توجه به روزآمد ساختن محتوای تعلیم و تربیت و تدوین برنامه درسی ملی منطبق بر پیشرفتهای علمی و فناوری، توسعه فرهنگ تفکر، خلاقیت تحقیق، تقویت آداب و مهارتهای زندگی و توانایی حل مسئله و عمل به آموختهها برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان که زمینه آموزش مادام العمر و همچنین توسعه پایدار را فراهم میسازد مورد تأکید بوده و وزارت آموزش و پرورش را ملزم به توجه به این نکات فرمودهاند».
اما اصل این مطلب در بند 4 سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش ابلاغی مقام معظم رهبری آمده است(موارد حذف شده با رنگ قرمز مشخص شده است): 4- ایجاد تحول در نظام برنامهریزی آموزشی و درسی با توجه به:
4-1- روزآمد ساختن محتوای تعلیم و تربیت و تدوین برنامه درس ملی مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و متناسب با نیازهای کشور و انطباق محتوا با پیشرفتهای علمی و فناوری و اهتمام به تقویت فرهنگ و هویت اسلامی – ایرانی
4-2- توسعه فرهنگ تفکر، تحقیق، خلاقیت و نوآوری و بهرهگیری از روشهای یاددهی و یادگیری متنوع و مطلوب و ایجاد تفکر منطقی و منسجم برای تحلیل و بررسی موضوعی
4-3- تبیین اندیشه دینی- سیاسی امام خمینی (ره)، مبانی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و اصول ثابت قانون اساسی در مقاطع مختلف تحصیلی
4-4- توسعه فرهنگ و معارف اسلامی و یادگیری قرآن (روخوانی، روان خوانی و مفاهیم) و تقویت انس دانش آموزان با قرآن و سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) و گسترش فرهنگ اقامه نماز
4-5- تحول بنیادین شیوههای ارزشیابی دانشآموزان برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و پرورش استعدادها و خلاقیت دانشآموزان
4-6- رعایت رویکرد فرهنگی و تربیتی در برنامهریزی آموزشی و درسی
4-7- تقویت آداب و مهارتهای زندگی و توانایی حل مسائل و عمل به آموختهها برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان
4-8- تقویت آموزشهای فنی و حرفه ای.
اگر توجه فرمایید خیلی از کلمات حذف شده و در واقع اسلامزدایی و حذف قرآن و سیره اهل بیت و مبانی جمهوری اسلامی و اندیشه امام خمینی(ره) اتفاق افتاده است و فقط موارد قابل تفسیر، خنثی و قابل تطبیق با رویکرد سکولار آمده است.
در ادامه به نمونه سوم اشاره میکنم. در چهارچوب عمل ملی آموزش 2030؛ ویرایش دوم صفحه 286، ویرایش اول صفحه 267 آمده است: «سند تحول بنیادین به عنوان یکی دیگر از اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش نیز با نگاهی جهانی در قالب اقدامات ملی و محلی اهداف توسعه پایدار را مورد توجه قرار داده است. در هدف کلان شماره 1 این سند، تربیت انسانهای حقیقتجو، عاقل، عدالتخواه، صلحجو، ظلمستیز، شجاع، مهرورز، جهان اندیش و... مورد نظر بوده که از جمله مفاهیم کلیدی مورد توجه در آموزش برای توسعه پایدار است.»
این در حالی است که اصل این مطلب در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به این شرح است(موارد حذف شده با رنگ قرمز مشخص شده است): تربیت انسانی موحد، مومن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست، جمعگرا و جهانی اندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیا، انتخابگر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و با نشاط، قانون مدار و نظمپذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس نظام معیار اسلامی».
همه ارزشها از موحد و مؤمن و معتقد به معاد بودن تا ارزش های اخلاقی و مهارتهای عملی و انسانی و در واقع 90 درصد مصوبه در اسناد بالادستی حذف شده است و صرفاً موارد قابل تطبیق و التقاط با جهانیسازی آمده است.
همانطور که میبینید همه ارزشها از موحد و مؤمن و معتقد به معاد بودن تا ارزش های اخلاقی و مهارتهای عملی و انسانی و در واقع 90 درصد مصوبه در اسناد بالادستی حذف شده است و صرفاً موارد قابل تطبیق و التقاط با جهانیسازی آمده است.
در ادامه نمونه چهارم را میگویم. «رویکرد و گفتمان حاکم بر بیانیه اینچئون (SDG4)یعنی آموزش هدف چهارم توسعه پایدار در هدف شماره 7 که کاملاً شفاف بیان گردیده است. تضمین اینکه همه یادگیرندگان تا سال 2030 به دانش و مهارتهای ضروری برای ترویج توسعه پایدار دست یابند، به ویژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار و سبکهای زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروند جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگها در تحقق توسعه پایدار»
اما گفتمان حاکم بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چیز دیگری بوده و در سند تحول نوشته شده است: تربیت افرادی کارآمد، اثربخش یادگیرنده، عدالتمحور، مشارکتجو، مربیان و مدیران مؤمن آراسته به فضائل اخلاق اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالیجو و تحول آفرین، انقلابی، آیندهنگر، عاقل، متعهد، امین، بصیر و حق شناس و هدف کلان شماره 1 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، تربیت انسانهای حقیقت جو، عاقل، عدالتخواه، صلحجو، ظلمستیز، شجاع، مهرورز و جهان اندیش است.
آنا: نصیری قیداری و همکارانش در واقع به جای کلمات ارزشی و انقلابی از واژههای غربی استفاده کردهاند؟
خزعلی: بله. جالب است که علاوه بر حذف اصول، آرمانها و ارزشهای اسلامی، به جای آن واژههایی دارای بار معنایی متفاوت و بعضاً متضاد و منطبق با سکولاریزم مانند برابری جنسیتی، احترام به تنوع فرهنگی، شهروند جهانی، تحقق توسعه پایدار نوشته شده است که هر کلمه و واژه در اسناد سازمان ملل دارای اسناد پشتیبان است و شاخصهایی برای اجرا و سپس نظارت دارد و حتی مجازاتهایی در صورت عدم اعمال این شاخصها تعیین شده که دولتهای عضو منطبق با آن شاخصها مورد سؤال قرار میگیرند.
حال سؤال این است که آیا نصیری قیداری آگاهانه دست به تدوین و اجرای این سند زده یا نادانسته بوده که در هر دو حالت قابل تأمل است! با توجه به اینکه دو سال از هشدارهای رهبر معظم انقلاب در خصوص اجرای سند 2030 میگذرد، نصیری قیداری چه مصوبهای در راستای فرامین معظم له داده است؟ چه اقدامی در جهت لغو سند 2030 کرده است؟ چرا هنوز آثار اجرای آن در کشور دیده میشود؟! سندی که برای تحول در کشورهای عقب افتاده آفریقایی آن هم توسط چند NGO نوشته شده، شایسته اجرای آن در جمهوری اسلامی نیست. ایران با 40 سال پیشرفت و داشتن دانشمندانی در عرصههای نانوتکنولوژی، بایوتکنولوژی، هوافضا، انرژی هستهای و... نیازی به تقلید از اسناد بیگانگان را ندارد و ایرانیان خودشان میتوانند سند بومی اسلامی-ایرانی تدوین کنند.
آیا فردی که به راحتی اصول مسلم قانون اساسی و نظام اسلامی را زیر پا میگذارد برای اداره دانشگاه شهید بهشتی و پرورش دانشمندان و نخبگان شایسته است؟! اصولاً جابجاییهای سیاسی و فصلی دولتها در بلندمدت با بنیانهای علمی و تحقیقاتی در دانشگاهها چه خواهد کرد؟ آیا دانشگاهیان این نگاه و رویکردهای قیممآبانه را برمیتابند و نظر و بیانی نخواهند داشت؟
انتهای پیام/4118/
انتهای پیام/