مدرکی برای قاب
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، قطار کسب مدرک ایستگاههای بیشماری دارد که با وعده رسیدن به ایستگاه موعود به مسافرانش اجازه پیاده شدن نمیدهد. حتی اگر خودمان در هرکدام از این ایستگاهها قصد پیاده شدن داشته باشیم همیشه دیگرانی هستند که ما را به ماندن در آن و رسیدن به ایستگاه پایانی تشویق کنند. ولی آیا این قطار پایانی هم دارد؟ بهراستی در ایستگاه پایانی چه چیز در انتظار ماست؟
امروزه در هر خانوادهای یک دانشجو و یا یک فارغالتحصیل پیدا میشود. پدر و مادرهایی که فرزندانشان را برای کسب مدارج عالی تحصیلی و بهتبع آن رسیدن به شغل و موقعیت اجتماعی بهتر تشویق به ورود به مراکز آموزش عالی میکنند و حتی حاضر هستند هزینههای زیادی را هم در این راه تقبل کنند. اما آیا این فرزندان به موقعیت مطلوب مورد انتظار دست مییابند؟
آیا برای رسیدن به منزلت اجتماعی و شغل حتماً باید دانشگاه رفت؟ چند درصد از افرادی که به دانشگاه رفتهاند شغل متناسب با تحصیلات خود را دارند؟ چند درصد صرفاً برای گرفتن مدرک درسخواندهاند و از ابتدا چشماندازی را برای خود متصور نبودهاند؟ اگر این سؤالات را از فارغالتحصیلان دانشگاهی بپرسیم پاسخ شان چه خواهد بود؟
امید علی پارسا ـ رئیس مرکز آمار ایران به تازهترین آمار این مرکز اشاره میکند و میگوید: بر اساس آمارها نرخ بیکاری جوانان به ۲۷ درصد رسیده و میزان بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی افزایش پیدا کرده است. او سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از کل بیکاران کشور را ۴۰/۵ درصد ذکر میکند و میگوید: نزدیک به ۵۵۰ هزار شغل طی ۹ ماهه امسال ایجاد شده ولی به نسبت برنامه و نیاز کشور که حدود ۹۰۰ هزار شغل است، عقب هستیم.
همچنین بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بخشی از جمعیت فارغالتحصیل دانشگاهی قبل از فارغالتحصیل شدن، ضمن تحصیل شاغل هستند. از ۴/۸ میلیون نفر دانشجو حدود ۸۰۰ هزار نفر ( ۱۷ درصد) شاغل هستند. حدود ۳۴ درصد از کل فارغالتحصیلان و ۵۲ درصد از زنان فارغالتحصیل دانشگاهی غیرفعال هستند یعنی تمایلی به فعالیت اقتصادی ندارند. با در نظر گرفتن غیرفعال بودن ۳۴ درصد از فارغالتحصیلان و شاغل بودن حدود ۱۷ درصد از افراد در حال تحصیل، در مجموع ۵۱ درصد از این جمعیت در زمره افراد بیکار و در جستجوی کار قرار نمیگیرد و میبایست برای نیمی از آنها فرصت شغلی ایجاد کرد.
مدرکگرایی جریانی قوی و اجتنابناپذیر
برهمین اساس رضا روستا آزاد، رئیس اسبق دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه جریان مدرکگرایی در کشور بسیار قوی است به روزنامه رسالت میگوید:« سالها پیش خانوادهها با ولع زیادی فرزندان خود را برای دکتر و مهندس شدن به خارج از کشور میفرستادند. تا جایی که حتی کشورهایی نظیر اوکراین، تاجیکستان و ارمنستان نیز که اصلاً مدارکشان به درد ما نمیخورد،مقصد مهاجرت تحصیلی افراد بود. این اشتیاق زیاد به کسب مدرک باعث شد دستاندرکاران به فکر رفع این نیاز در داخل کشور بیفتند. این جذب دانشجو در داخل از طرفی مثبت بود به این سبب که مشکلات مهاجرت و زندگی در خارج و تأمین هزینههای آن را برای خانوادهها برطرف کرد اما این جریان اجتنابناپذیر از طرفی هم باعث شد تعداد زیادی از کسانی که سواد لازم را نداشتند تحت عنوان مدارک مختلف وارد بازار شوند.«
وی به لزوم اهمیت مصاحبه تخصصی برای جذب نیروی کار اشاره کرد و گفت: « در خیلی از کشورها مثل ژاپن و آمریکا برای کسی که میخواهد جذب کار شود مدرک یکی از نیازمندیهاست و حتماً نیاز به مصاحبه تخصصی بسیار باکیفیت هم هست. رانت موجود در دستگاههای دولتی باعث شد که افراد زیادی بهصرف داشتن مدرک جذب کار شوند درحالیکه هیچ مصاحبه و گزینشی در زمان جذب صورت نمیگرفت.«
وی در ادامه خاطرنشان کرد: « هنگامیکه درآمد هنگفتی از نفت وارد جامعه میشد، کسانی که مدرک تقلبی در دست داشتند بدون دارا بودن شایستگی از مواهب آن بهرهمند شدند و به بهانه مدرک حقوق گرفتند. در حال حاضر درآمد ناشی از نفت هم کم شده و وقتی در بخش خصوصی یا دولتی درآمد سرسامآور نفت نباشد، کسانی جذب خواهند شد که کارآیی داشته باشند نه اینکه صرفاً مدرک داشته باشند. به نظرم اقتصاد بدون نفت راهی بهسوی هنجارهای خوب در حوزه اشتغال است.«
پول بده مدرک بگیر!
رئیس سابق دانشگاه شریف با تأکید بر رشد ناموزون آموزش عالی بهعنوان یکی از پیامدهای این جریان اظهار داشت:رشد ناموزون آموزش عالی در دانشگاههای پیام نور، آزاد و دولتی هماکنون تقریباً یکسوم شده است. یعنی دانشگاههای دولتی یکسوم، پیام نور یکسوم و آزاد هم یکسوم که البته انگیزههای سیاسی هم در دامن زدن به این قضیه بیتأثیر نبوده است. درواقع در شرایطی که یکمیلیون دانشجو برای ما کافی است این عدد تبدیل به سه میلیون شده و این سه میلیون واقعاً نتوانسته در کنکور و امتحانات استاندارد، مدرک کسب کنند بلکه فقط بهصرف پرداخت پول به یک سری بنگاههای اقتصادی مدرک خود را گرفتهاند. قطعاً این زیبنده ما نیست ولی کاری نمیتوان کرد. چون اگر جلو آن گرفته شود مردم میروند افغانستان و تاجیکستان مدرک میگیرند.«
وی تنها راه تبدیل این تهدید به فرصت را انجام مصاحبه برای جذب دانست و گفت: «مصاحبه تخصصی باعث میشود که مردم بدانند بعد از یکعمر درس خواندن ممکن است، فرزندشان دارای شغل نشود. خانوادهها باید بدانند صرف مدرک به معنای شغل و امکانات نیست و باید سواد و تخصص و کارآمدی در جامعه را نیز به فرزندانشان یاد دهند.«
روستا آزاد با اشاره به تئوریای که در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی و در پی سفر ایشان به ژاپن در کشور اجرا شد، افزود: «مرحوم هاشمی رفسنجانی در سفر به ژاپن، تئوری توسعه را یافتند که طبق آن برای رشد باید آنقدر تحصیلکرده داشته باشیم که کسی که میخواهد کارآفرینی کند برای انتخاب نیرو از میان این افراد دستش باز باشد. به نظرم این تئوری شکستخورده است. حتی در زمانی که ریاست دانشگاه شریف را به عهده داشتم، سفیر ژاپن به من گفت که شما اینهمه نیرو تربیت میکنید برای چه؟ گفتم این تئوری را آقای رفسنجانی بعد از سفر به کشور شما پیشنهاد دادند. گفت ما اصلاً این تئوری را قبول نداریم و تحویل این تعداد افراد دارای مدرک به جامعه بدتر است چراکه خیلیها به اعتبار مدرک کار نمیکنند.«
این استاد دانشگاه با اشاره به گستردگی هرم سرمایه انسانی تأکید کرد: « بهراستی تمام هرم سرمایه انسانی، دکتر نیست. در این هرم دکتر کمترین تعداد را داراست. ارشد، کارشناسی، تکنیسین، کارگر متخصص و کارگر عادی هم باید در این هرم تربیت بشوند و ازاینجهت بهخصوص وزارت کار و وزارت صنایع و دستگاههای دیگر باید دستبهکار شده و با توجه به این هرم اجازه تربیت نیرو بدهند.»
وی افزود: « متأسفانه وزارتخانههای ما در این جهت حرکتی نمیکنند و جامعه در این خصوص رها شده و همینطور پیش میرود و جامعه هم مجبور است با توجه به جبر روزگار با هنجارهای درست همگرا شود. وزارتخانههای ما و در رأس آن وزارت کار واقعاً وزارتخانه بیکاری است و اثر مثبتی در جامعه ندارد و خیلی از وزارتخانهها مأموریت راهبردی خودشان را نشناخته ونمیتوانند عمل کنند لکن آقایان رؤسا بر صندلیهای خود نشستهاند و ماشین امضا هستند و کارهای روزمره را انجام میدهند.«
رؤیایی از جنس کار و منزلت اجتماعی
محمدمهدی نژاد نوری، معاون پژوهشی سابق وزارت علوم هم در گفتوگو با روزنامه رسالت ضمن بیان اینکه مسئولین باید به نیازمندیهای بهحق براثر فضاسازی در جامعه، پاسخ شایستهای بدهند، اظهار کرد: « درگذشتهای نهچندان دور جوانان ما برای گرفتن حتی مدرک لیسانس به خارج از کشور و یا هند میرفتند به این امید که بتوانند شغل بهتر و منزلت اجتماعی به دست بیاورند و از آنسو، بخش زیادی از افرادی که در سالهای اخیر به اخذ مدرک دکتری روی آوردهاند، به این امید بودند که عضو هیئتعلمی موسسه آموزش عالی و یا مراکز پژوهشی شده و بهاینترتیب کار خوب و منزلت اجتماعی داشته باشند.»
وی ادامه داد: « معمول است که چنین نگاههایی به هر دلیلی که اتفاق افتاده نگاه درستی نیست و در کشورهایی که از علم به حد بالایی استفاده کرده و بسیاری از محصولات و خدمات خودشان را مبتنی بر دانش پی میگیرند و از بازار کار و نفوذ بسیاری هم برخوردارند، نگاهشان به بازار کار است.»
وی با اشاره به بحث رونق تولید و نظام ارتقاء افراد حین کار بهعنوان عواملی که میتواند این تب را فروکش کنند، خاطرنشان کرد: « اگر بحث رونق تولید یا رونق اقتصادی که رهبر انقلاب چندین سال قبل فرمودند، بتواند اشتغال را به سطح متوازنی برساند، آنگاه تب مدرکگرایی فروکش خواهد کرد. چراکه اگر از دیپلم تا دکتری به شکل متوازن فضای کاری تعریف کنیم خیلیها شاید انگیزه نداشته باشند به سطوح بالاتر بروند. از طرف دیگر هم اگر ما درواقع نظام ارتقاء افراد را حین اشتغال ببینیم بازهم این قصه فروکش میکند و بعد مدرکی که به دست میآید مدرک واقعی خواهد بود.«
نمیگوییم مدرک نباشد
این عضو هیئتعلمی دانشگاه اصل صدور مدرک را ضروری دانسته و تأکید میکند: « طبعاً دستگاههای عمومی نمیتوانند بهصرف ادعای افراد که ما کار بلدیم، دست به انتخاب نیرو بزنند و این هم که عدهای را وارد کار کنند و مهلتی به آنها بدهند ممکن است خساراتی وارد کند و یا کیفیت کار را پایین بیاورد. چنین ریسکی را هم کمتر میپذیرند. بنابراین اصل صدور مدرک باید باشد و بهنوعی کیفیتسنجی افراد مطرح باشد. حتی دولت در نقش حاکمیت باید درجایی که مدارک را میدهند،ممیزی انجام بدهد و مدارکی که صادر میشود حداقل کیفیت لازم را برای تصدی یک شغل داشته باشد.»
نژاد نوری توازن رشتهها را در بحث مدرکگرایی فوقالعاده مهم دانسته و تأکید میکند: « حدود پنجاهدرصد از ظرفیت دانشجوی کشور در رشتههای علوم انسانی هستند درصورتیکه کل نیاز بازار ما در حالت بسیار بهینه شاید ۲۰ یا ۳۰ درصد باشد و بقیه اگر به شغلی هم ورود کنند، غیر مرتبط با تخصصشان است. لذا من فکر میکنم برای اینکه این وضعیت نامناسب فعلی بهبود پیدا کند یک تأکید و توصیه این است که در بحثهای اشتغالزایی و کارآفرینی برنامههای مفصلی باشد و دوم اینکه دستگاه دولت بهعنوان نهاد حاکمیتی در ارزیابی نیازهای آینده و سوق دادن دانشجویان به رشتههایی که با نیازهای آینده تناسب بیشتری دارد تلاش کند.«
معاون پژوهشی سابق وزارت علوم با تأکید بر نقش دولت در برقراری توازن در آموزش عالی، افزود:«وزارت علوم، مرکز آمار، وزارت صنعت و معدن و معاونت علمی باید شورای هماهنگی داشته باشند که قاعدتاً قرار بود شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری چنین کاری را انجام دهند که متأسفانه تابهحال به چنین شکلی ورود نکردهاند. یکبار برای بحث آمایش سرزمینی آمارهایی را جمع کردند و از همه دستگاهها خواسته شد که نیازهای آینده بازار کار را پیشبینی کنند اما متأسفانه هیچکدام از وزارتخانهها ازجمله آموزشوپرورش، صنعت و کشاورزی نتوانستند بگویند ما چه تعداد متخصص و در چه رشتههایی برای ۱۰ سال آینده میخواهیم و تنها آماری که در این زمینه ارائه شد بیشتر از جهت رفع تکلیف بود.»
وی بر نقش رسانهها تأکید کرده و میگوید: «رسانهها میتوانند این ذهنیت و پارادایم را که برای انجام کار سطح بالا و کسب جایگاه خوب حتماً باید مدارج عالی تحصیلی را طی کرد، بزدایند.رسانهها مثل رادیو و تلویزیون و جراید با نظرسنجی و نظر سازی و افکار سنجی میتوانند اذهان عمومی را به سمت کسب مهارت و توانمندیهای واقعی هدایت کنند.«
بازارسازی در کنار صادرات
وی معتقد است: اصطلاحی در علم مدیریت به نام «بازارسازی» وجود دارد. یعنی وقتی شما میخواهید محصولی را در جامعه توسعه بدهید، ترفندهایی را اتخاذ میکنید که مردم به آن علاقهمند شوند. البته طرفدار ایجاد نیاز کاذب نیستم ولی نیازهای زیادی وجود دارد که نقد نشده و میشود اینها را تحریک کرد. از طرفی بحث صادرات هم هست و میتوان در تمام رشتهها صادرات داشته باشیم و این صادرات به شکل محصول، خدمات و یا دانش باشد.»
منبع:رسالت
انتهای پیام/4112/
انتهای پیام/