دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
01 خرداد 1398 - 09:30

تهديد عدالت

منشأ بسیاری از تبعیض‌ها و فسادها، اقتصاد ناسالم، معیوب و رانتی است.
کد خبر : 383155
IMG10484661.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، شاید ویدئوی تصادف دو پورشه سوار در اصفهان را که اخیراً در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان دست‌به‌دست شده است را دیده باشید. یکی از این پورشه‌ها که در حال مسابقه با دیگری بوده، ضمن انحراف از مسیر با یک پراید برخورد می‌کند و راننده پراید در دم جان می‌دهد. در ویدئوی منتشرشده، دخترک راننده پورشه در حال فریاد زدن است که «مرده که مرده، دیه‌اش را می‌دهم».
این واقعه، یعنی کشته شدن جوان دانشجوی اصفهانی و ماتم خانواده داغدارش، دردناک است، دردناک‌تر از آن وقاحت نوکیسه‌ای است که قیمت جان یک انسان را با مادیات می‌سنجد، اما موضوعی که از همه بیشتر قابل‌تأمل است، این ساختار معیوب است. خودروی پورشه‌ای که موجب مرگ یک هم‌وطن شده، احتمالاً حدود
دو میلیارد تومان قیمت دارد، درحالی‌که دیه جوان از دنیا رفته، ۲۷۰ میلیون تومان است.


مادر تمام این تبعیض‌ها و فسادها، اقتصاد ناسالم، معیوب و رانتی است. کمتر دیده‌اید که سرمایه‌دار یا تاجر اصیلی، این‌چنین نمایش تجمل داشته باشد یا رفتاری از خود نشان دهد که ملتی را جریحه‌دار کند، رفتارهای زننده و به‌اصطلاح امروز، لاکچری بازی‌های بی‌هویت، معمولاً از سوی قشر نوکیسه سر می‌زند. گروهی که در سایه منصب پدر یا انحصار واردات فلان کالا یا مواردی ازاین‌دست، به آلاف و الوف رسیده و حالا با نمایش غنای مادی، فقر فکری و فرهنگی خود را به رخ می‌کشد.


عدالت درآمدی، مسئله‌ای نیست که قابل‌چشم‌پوشی باشد. بر هر حوزه‌ای که دست بگذاریم، نمونه‌ها فراوانند. نسبت درآمد پزشک و پرستار در بسیاری از کشورهای دنیا، چهار به یک است، درحالی‌که در کشور ما این نسبت دورقمی و حتی گاهی سه‌رقمی است! نابرابری در پرداخت حقوق و مزایای کارکنان دولت مشهود است، صاحبان سخت‌ترین و شریف‌ترین مشاغل، در تأمین مایحتاج زندگی مانده‌اند و به شغل دوم و سوم روی آورده‌اند، درحالی‌که حقوق‌های دورقمی، کف درآمد برخی از مجموعه‌هاست.


غیر از عدالت درآمدی، حوزه‌های دیگر از قبیل عدالت آموزشی هم با چالش جدی مواجه‌اند. در آزمون ورودی سال گذشته دانشگاه‌ها، ۵ نفر اول رشته‌های ریاضی، تجربی و انسانی، همه فارغ‌التحصیلان مدارس غیرانتفاعی بوده‌اند.


این بدین معنی است که اقشار پولدارتر، از آموزش‌های باکیفیت‌تر و بیشتری برخوردارند و در دانشگاه و تحصیلات عالی هم، جایگاه بهتری پیدا می‌کنند، تحصیلات بیشتر و درنتیجه جایگاه شغلی و آینده تضمین‌شده‌تر و همین نسل پولدار، فرزندانشان را هم بر همین منوال تربیت می‌کنند. خلاصه آن‌که در حوزه آموزش، در حال حرکت به‌سوی طبقاتی شدن هستیم، ثروتمندانی که تحصیلات بهتری دارند و تهیدستانی که شانس چندانی هم برای کسب آموزش و تحصیلات عالی همچون دسته اول ندارند. در یک کلمه، به‌اصطلاح جامعه شناسان، فقر در حال تبدیل‌شدن به یک نهاد در جامعه ماست.


در حوزه عدالت شغلی و موارد دیگر هم اوضاع تعریف چندانی ندارد. اما ذکر دو نکته ضروری می‌نماید: اول آن‌که نقد صریح پیش گفته، درون خانواده جمهوری اسلامی ایران است و با همه این شرایط، انقلاب اسلامی نسبت به دوره پیش از آن، در حوزه عدالت دستاوردهای بزرگی داشته و حتی مقایسه آن با دوره قبل، جفای در حق انقلاب است. شرح این مسئله پیش‌ازاین بارها در روزنامه آمده است.


اما نکته دوم آن‌که عدالت مدنظر، چیزی نیست که صرفاً در حوزه دستگاه قضا قرار بگیرد، یعنی قوه قضائیه، حلقه آخر زنجیره اجرای عدالت است که آن‌هم برخورد با عاملان بی‌عدالتی‌هاست. عدالت درآمدی، عدالت درمانی، عدالت آموزشی و مواردی ازاین‌دست، از رهگذر اصلاح ساختارها، شفافیت عملکردی و بودجه‌ای و بازتعریف مأموریت‌ها قابل تحصیل است و تجربه هم نشان داده که دور از دسترس نیست.


منبع:رسالت


انتهای پیام/4112/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب