لازمه ازدواج عقلانی رسیدن به «بلوغ أشُدّ» است
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، متأسفانه یکی از مشکلاتی که در جامعه وجود دارد ازدواج در سنین پایین است که از گذشته در برخی خانوادهها رواج داشته است. رسومی که مسلماً خالی از اشکال نبوده است. اما سنت خوبی هم چند سالی است که در دانشگاهها با عنوان «ازدواج دانشجویی» رایج شده است. لذا گروه دانشگاه خبرگزاری آنا در رابطه با نامناسبترین سن برای ازدواج با حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی استاد حوزه و دانشگاه و مدیر مؤسسه بحرالعلوم گفتگویی انجام داده که متن مصاحبه را در ادامه آوردهایم.
آنا: به نظر شما ازدواج در چه سنی مناسب نیست؟ و آیا ازدواج در سنین پایینتر از 15 سال معقول است؟ دیدگاه دین و فقه اسلامی در این رابطه چیست؟
طباطبایی: یکی از پدیدههایی که بهخصوص در سالهای اخیر مورد توجه جامعهشناسان، روانشناسان و حقوقدانها در کشور ما قرار گرفته بحث ازدواج در سنین پایین است. عدهای معتقدند و دلایلی دارند مبنی بر اینکه ازدواج دختران و پسران در سنین پایین و زیر پانزده سال منجر به مشکلات اجتماعی، روحی و روانی برای این افراد میشود.
قوانینی در کشور ما در منع ازدواج زیر 13 سال مگر با رعایت مصلحت دختر یا پسر و موافقت دستگاه قضایی حاکم است. در مورد این پدیده از منظرهای مختلف صحبت شده است و افراد موافق و مخالف دلایل خودشان را آوردهاند که عمدتاً دلایل مبتنی بر مسائل روانی، اجتماعی و فرهنگی است. از نگاه دین و فقه اسلامی هم البته به این پدیده توجه شده است. گرچه به نظر میرسد در حوزه علمیه و در مراکز علمی و فقهی کمتر به این بحث پرداخته شده است.
جا دارد از منظر دین و فقه یک نگاه جامعی به این مسئله اجتماعی داشته باشیم؛ اگرچه جای بیان مسائل استدلالی، فقهی و نکات دقیق علمی نیست. ما در مرکزی که داریم بنا هست نشستهای تخصصی فقهی را در این مورد در سال جاری داشته باشیم و قطعاً از جهت علمی نظریات مختلف مورد بحث قرار میگیرد و به اطلاع جامعه خواهد رسید.
آنا: آیا رسیدن به سن تکلیف و بلوغ جنسی شرط مناسبی برای ازدواج است؟
طباطبایی: معمولاً در این مباحث وقتیکه از نگاه فقهی به ازدواج در سنین پایین توجه میشود، بحث بلوغ مطرح میشود. ما باید بدانیم که بلوغ در قرآن و در روایات اقسام مختلفی دارد. یک بلوغ، «بلوغ برای تکلیف» است که مشخص است و فتوای مشهور فقها هم چه راجع به دختر و چه راجع به پسر بیان شده است؛ اما درباره مسائل مالی مربوط به افراد، مسائل اجتماعی و مسائل مربوط به ازدواج، «بلوغ تکلیف» ملاک نیست. در قرآن از سن بلوغ یا زمان وارد شدن به مسائل مالی و مسائل اجتماعی با عنوان «بلوغ أشُدّ» یاد شده است.
در آیات مختلفی این تعبیر آمده است. مثلاً در رابطه با یتیم خداوند متعال در سوره اسرا آیه 34 میفرمایند «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ؛و به مال يتيم جز به بهترين وجه نزديك نشويد تا به رشد (بلوغ أشُدّ) برسد». اصلاً کلمه بلوغ به معنای رسیدن است. این آیه میفرماید به مال یتیم نزدیک نشوید مگر بهنحویکه بهتر باشد تا کی؟ تا زمانی که «يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» یعنی تا به اثبات برسد اما أشُدّ چه معنایی دارد؟ خدا در رابطه با مراحل زندگی افراد در سوره غافر آیه 67 میفرماید: «ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ؛ و بعد شما را [بهصورت] كودكى برمیآورد تا به كمال قوت خود برسيد».
مرحله رسیدن به سن رشد جسمانی و عقلانی به تعبیر قرآن به معنای «أشُدّ» آمده است. معتقد هستیم شرط ازدواج که یکی از ارکان اجتماعی افراد است و یکی از مهمترین برنامههای اجتماعی هر فرد است، بلوغ «أشُدّ» است؛ یعنی شخص باید به سن رشد برسد.
آنا: آیا سن رشد برای همه افراد یکسان است؟
طباطبایی: یکی از معجزات قرآن این است که خداوند تشخیص مسائل را به عهده افراد گذاشته است و نیامده زمان مشخص کند. مثلاً نگفته سن رشد، بیستسالگی، پانزدهسالگی، دهسالگی یا پنجسالگی است؛ چون در هر زمان و در هر مکانی و در هر موقعیت اجتماعی و فرهنگی ممکن است این تفاوت وجود داشته باشد و از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
صرف رسیدن فرد به «بلوغ تکلیف» نمیتواند مجوز برای ازدواج باشد. شخص باید به سن رشد برسد و شرایط و مصالح را بتواند تشخیص بدهد. نکته دوم این است که ما در بحث ازدواج در سنین پایین باید توجه کنیم که اگر بخواهیم نظریهپردازی کنیم باید به فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده توجه کنیم. این نکته خیلی مهم است. یک موقعی است که افراد برای اطفای غریزه میخواهند ازدواج کنند.
برخی میگویند که حتی سن بلوغ جنسی در دختر و پسرها پایین آمده است. پسرها در سیزدهسالگی بالغ میشوند و دخترها در سنین پایینتر از 9 سالگی بالغ میشوند و تمایلهای جنسی این افراد زیاد است و چرا میگویید که ازدواج اینها در این سن درست نیست. ما عرض میکنیم که فلسفه ازدواج صرفاً و تنها برای اطفای غریزه جنسی نیست. باید بحث کنیم که برای چه چیزی باید تشکیل خانواده داد؟ یک عمر زندگی است و بخصوص در جامعه فعلی و در شرایط فعلی دنیا و جامعه ما چه فاکتورهایی در مستدام بودن یک ازدواج نقش دارند؟ باید به این نکته توجه کنیم که ازدواجها بر اساس مصلحت و تشخیص بهتر صورت بگیرد.
آنا: آیا معتقدید در سنین پایین، ازدواجها فقط برای اطفای غریزه جنسی است و جنبه عقلانی ندارد؟ و آیا باید جلوی ازدواج در سنین پایین را گرفت؟
طباطبایی: در ازدواج سنین پایین تمایلات جنسی بسیار زیاد است و آمارها هم این را نشان میدهد. همچنین نمیتوان گفت این دختر و پسر دارند به حرام میافتند؛ پس بیاییم ازدواج را برای آنها قانونی کنیم و بگوییم ازدواج در سنین پایین درست است و باید هم صورت بگیرد؛ این درست نیست. این مسئله نمیتواند برای رواج دادن ازدواج در سنین پایین مجوز باشد، لذا باید ابتدا ازدواجهای عقلانی و نیز راهکارهای برون رفتن از فساد را برنامهریزی و فرهنگسازی کنیم.
خداوند در قرآن کریم در آیه 33 سوره نور میفرماید: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و كسانى كه [وسيله] زناشويى نمىيابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بینیاز گرداند». آنکسانی که نمیتوانند ازدواج کنند باید عفت پیشه کنند، فرهنگ عفت را باید در جامعه رواج بدهیم نه اینکه مجوز ازدواج بدهیم.
بر طبق آمارها در ازدواج سنین پایین، قدرت تشخیص سخت است. حتی برخی از خانوادهها هم با در نظر نگرفتن مصالح اصلی دختر و پسر، آنها را وادار به ازدواج میکنند و یا راضی به ازدواج آنها میشوند. بسیاری از این ازدواجها دوام چندانی ندارد و آمار و ارقام هم شاهد این مدعی است. در جامعه مشاهده میکنیم که چقدر طلاقها زیاد شده است.
آنا: ازدواج در سنین پایین آیا فقط بهاجبار برخی خانوادهها مربوط است؟
طباطبایی: ازدواجهای در سنین پایین معمولاً ناشی از دو مسئله است: اول اجبار اطرافیان مثل پدر و مادر دختر و یا پسر به این ازدواجها و دوم احساسی بودن این ازدواج از ناحیه خود دختر و پسر که آنهم نوعی اجبار غریزی است. شخصی از بیرون آنها را مجبور به ازدواج نکرده است بلکه غریزه درونی، آنها را مجبور به ازدواج کرده است. گرچه استثنا هم شاید زیاد باشد ولی در هر دو صورت این ازدواجها ناشی از دو مسئله اجبار خانواده یا اجبار غریزی است و در هر دو اینها اجبار وجود دارد.
در برخی از روستاها و فرهنگهای کشورمان مشاهده میکنیم که بعضی خانوادهها به خاطر فقر، دخترشان را به عقد افراد بزرگسال درمیآورند. اینها یک اجبار است. باید بحث کنیم از لحاظ فقهی آیا این ازدواجها صحت شرعی دارند یا خیر؟ چیزی که من خاطرم هست، حتی مقام معظم رهبری در بهمنماه 1376 در دیدار با زنان هرمزگانی فرمودند: «واداشتن دختران کم سن و سال به ازدواج، حرکتی در جهت تضعیف زن و نادیده گرفتن حقوق اوست و قانون باید با آن مقابله کند و زنان نیز با آگاهی، هوشیاری و رشد و معرفت خود در مقابل اینگونه تعدیات بایستند. اساسیترین کار برای زن کاری است که با خلقت زنانه او و احساسات و عواطف به ودیعه نهاده شده در وجود او همخوان و هماهنگ باشد. اسلام ارزش زن را به این میداند که او بتواند زندگی را برای خود، همسر و فرزندان به یک بهشت و جایگاهی برای عروج به معارف و مقامات معنوی تبدیل کند و آن هنگام که وظیفه او ایجاب کرد، نقش خود را در سرنوشت کشور و جامعه ایفا نماید».
نکته مقام معظم رهبری این است که مجبور کردن و واداشتن دختران (و البته پسران) به ازدواج اینچنینی (چون در میان دختران بیشتر اجبار به ازدواج رایج است)، کاری نادرست است. اجباری که ایشان مدنظرشان هست البته اجبار خانواده است، اما اگر تعمیم بدهیم به اجباری که شخص از روی غریزه خودش هم به آن میرسد و خلاف مصلحت شرع است؛ هم باید قانون و هم دادگاهها جلوی آن بایستند و هم راهکاری برای آن پیدا شود.
آنا: آیا در فقه اسلامی راه چارهای برای این مسائل پیشنهاد شده است؟
طباطبایی: از جهت فقهی، قوانین کلی و قاعدههایی مثل قاعده مصلحت وجود دارد. از طرفی باید فلسفه خانواده در قرآن و فقه اسلامی را بهصورت جدی مورد بررسی قرار بدهیم. راهکارهای خیلی خوبی را میتوانیم از جهت فقهی به جامعه ارائه کنیم. صرف قانون، برای مردم مکفی نیست که بخواهند عمل کنند. میگویند قانون گفته، شرع که نگفته. ما اگر بیاییم قانون را بگذاریم و بگوییم زیر پانزده سال نباید ازدواج کنند، افراد میگویند شرع که نگفته شرعاً درست نیست.
الآن قانون میگوید قبل از آزمایش نباید ازدواج صورت بگیرد و خطبه عقد نباید خوانده شود؛ یعنی محضر که میروید، میگویند اول آزمایش را بیاورید و بعد عقد ثبت میشود؛ اما ازلحاظ شرعی که این عقد درست است. تعارض قانون و شرع در بسیاری از موارد موجب میشود که افرادی که اتفاقاً متدین و متشرع هستند، خیلی از جاها از قوانین سرپیچی کنند. ما این را در بحث مالیات و مسائل قوانین عبور و مرور و راهنمایی رانندگی داریم. شخص از چراغقرمز میگذرد و کار خلاف شرعی هم که نکرده اما به خاطر قوانین جریمهاش را میدهد. لذا بحث نمیشود که ازنظر شرع کار حرامی انجام داده یا خیر؟ درباره اینگونه ازدواجها هم بحث نمیشود که ازدواج باطل است یا حرام است. آیا وقتی بعضی خانوادهها دخترشان را به عقد شخص بزرگسالی درمیآورند حرام است یا درست است؟ آیا قبل از آزمایش عقد خوانده شود درست است یا نه؟ آیا کار حرام انجام شده است؟ لذا این نکات باید از جهت فقهی بحث شود.
انتهای پیام/4122/4126/ن
انتهای پیام/