رونمایی از تندیس مرحوم قانعیراد
به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه و سیاست گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، تندیس مرحوم سیدمحمدامین قانعیراد، رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران پیش از ظهر امروز با حضور شهردار تهران رونمایی میشود.
در مراسم رونمایی از این تندیس که با حضور و سخنرانی احمدی مشاور وزیر و رئیس مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، حناچی شهردار تهران و تعدادی از اعضای شورای شهر و جمعی از جامعه شناسان در مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور برگزار میشود، یاد این استاد فقید دانشگاه گرامی داشته میشود.
گفتنی است؛ مرحوم دکتر سیدمحمدامین قانعی راد که 24 خردادماه سال جاری با 63 سال سن بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت، سابقه ریاست انجمن جامعهشناسی ایران و استادی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور را در کارنامه خود دارد.
«نظام علمی کشور در برنامه سوم توسعه»، «ناهمزمانی دانش: روابط علم و نظامهای اجتماعی اقتصادی در ایران»، «ساختار مدیریت نظام علمی کشور»، «تبارشناسی عقلانیت مدرن» (قرائتی پست مدرن از اندیشهٔ دکتر علی شریعتی)، «هابرماس و روشنفکران ایرانی» و «جامعهشناسی رشد و افول علم در ایران» از جمله شاخصترین تألیفات این استاد جامعهشناسی متولد شهرری است که پژوهشگری اجتماعی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و جامعهشناسی را در مقطع دکتری در دانشگاه تهران خوانده است.
یادداشتی از این استاد فقید درخصوص وضعیت آموزش عالی و نقدهای موشکافانه وی را که در سایتها و رسانهها نیز آمده است در پی میخوانیم:
«آموزش عالی ایران «برای به جایی رفتن» و به ویژه برای آغازی تازه دچار محدودیتهای متعددی است. برخی از این محدودیتهای اساسی را با استفاده از تمثیلی زیستی میتوان توضیح داد. بر اساس این تمثیل، اگر قرار است آموزش عالی به جایی برود در وهلۀ اول باید «چهار ستون بدنش سالم باشد». در شرایط کنونی، آموزش عالی ما پای رفتن ندارد زیرا به نهادهای بیرون از خودش وابسته است؛ بنابراین با کدام پا می تواند جایی برود؟ نهادهای دیگر هستند که با تعیین سیاستها و برنامهها برایش تعیین میکنند کجا باید برود.
دوم، علاوه بر اینکه پا ندارد، عقل درست و حسابی هم ندارد: عقل درست و حسابی باید یک عقل منسجمی باشد تا بتواند تصمیم بگیرد به جایی برود؛ آموزش عالی ایران، عقل چندپاره دارد. بخشی از آن عقل چند پاره در ستاد انقلاب فرهنگی است، بخشی در مجمع تشخیص مصلحت است، بخشی در شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری است. بخشی در کمیسیون آموزش و تحقیقات است، بخشی در معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور است، بخشی نزد مشاور علمی و فناوری رئیس جمهور است و یک کمی از آن هم پیشِ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و در دانشگاهها. هرکدام از این نهادها و افراد هم برای خودشان دعاوی متمایز و ناهمگونی دارند؛ این عقل دچار چندپارگی شده و نمیداند کجا برود. اگر بلند شود تا راه برود دچار تلو تلو میشود و به زمین میخورد.
یک پاره عقل، دنبال اسلامی کردن آموزش عالی است و یکی دیگر دنبال تجاری کردن آن، یک سیاستگذار از بینالمللی شدن آموزش عالی سخن میگوید و دیگری فقط از ارتباط با جهان اسلام.
سوم، این آموزش عالی عیالوار است و زن و بچه زیاد دارد. حدود ۲۷۰۰ دانشگاه و چهار میلیون دانشجو دارد. نزدیک 100 هزار دانشجوی دکترا دارد؛ گاه در دانشگاههایی که استادش را ندارد ولی دانشجویان، رسالۀ دکتری مینویسند؛ با نمره بسیار عالی دفاع هم میشود. خب کسی که عیالوار است باید فکر نان زن و بچه هم باشد، آموزش عالی فکر این است که بودجۀ دانشگاهها را به لطایف الحیل حتی با فروش کالای نداشته یا مال غیر به دولت و صنعت و مردم و دانشجویان تأمین کند؛ حقوق استاد و کارمندش را بدهد، مخارج الزامی مربوط به خوابگاهها وتغذیه دانشجو را تأمین کند، بودجهاش را برساند.
چهارم اینکه آموزش عالی ایران نمیتواند جایی برود چون اخلاقش فاسد است و جایی راهش نمیدهند! دانشگاه و آموزش عالی ما دچار فساد علمی و پژوهشی است. یک نوع فاسدشدگی که نمیتوان نادیدهاش گرفت و از آن غفلت کرد. واقعاً برخی رخدادها در آموزش عالی شرم آور است، وقتی روبروی دانشگاه در میدان انقلاب حرکت میکنید از تبلیغات سمعی و بصری دربارۀ فروش پایان نامه و مقاله احساس شرم میکنید.
فرایندی که از دانشگاهها شروع شد و دامنش به «بنگاههای دانشبنیان تولید دانش» یا همان شرکتهای تقلبی پایاننامه فروشی کشیده شد؛ بعضاً با کارگزاری اساتید و اعضای هیئت علمی و به خصوص دانش آموختگان و دانشجویان دکترا.
پنجمین موضوع وابستگی آموزش عالی به اسطورۀ «شتاب علمی» است. اسطورهها در ساختن رفتارهای فردی، نهادی و اجتماعی بسیار مؤثر هستند، تا موقعی که اسطوره شتاب علمی به معنای رشد تعداد مقالات چاپ شده در هر سال نسبت به سال قبل در آموزش عالی ایران وجود دارد. مدیران آموزش عالی فقط تلاش میکنند این شتاب را حفظ کنند.
آموزش عالی ایران به کجا میرود؟ اگر افقهای تازهای در برابر آموزش عالی ایران گشوده نشود، تداوم روند کنونی و همچنین قابل پیشبینی ترین مسیری که میتوان از آیندۀ آن انتظار داشت چیزی نیست جز بیش از بیش نوشتن مقاله توسط کارگزاران نهادی که دارای پاهای بستهای است، عقل بسامانی ندارد، عیالوار است و پولدوست، اخلاقش فاسد است و پارهای شگرف از اهالی آن ابایی ندارند که اموال دیگران را به سرقت برند و در بازار تولید دانش به نام محصولات اوریجینال خود به پول نزدیک کنند. این مسیر نامطلوبی است که جریان در حال رشدی در آموزش عالی ایران شتابان و سرخوش در پیش گرفته است».
به گزارش آنا؛ امروز با وجود اینکه هنوز یک سال هم از فقدان زودهنگام این استاد برجسته جامعهشناسی نگذشته است، اما جای خالی چنین متونی در تولیدات رسانهای حس میشود؛ تقدیر و ساخت تندیس اساتید اینچنینی کشورمان امری ضروری است اما کافی نیست که با نشر اندیشه این پیشکسوتان و ارائه الگوهای شاخص از این افراد به نسل جوان باید همراه با انجام این امور نمادین باشد.
انتهای پیام/4123/
انتهای پیام/