دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 مرداد 1394 - 18:05
درد دل‌های دو آزاده در سالگرد ورود آزادگان به کشور

25 سال پس از بازگشت آزادگان: آیا حق‌شان را ادا کردیم؟

25 سال از ورود آزادگان به کشور می‌گذرد. خاطره آن روزها در ذهن مردم ایران باقی مانده اما در ذهن آن آزادگان خاطراتی بزرگ‌تر از سال‌های اسارت، استقبال مردم در زمان ورود به کشور و دو دهه و نیم زندگی بعد از اسارت و فراز و فرودهای این دوره آخر نقش بسته است. زندگی بعد از اسارت آزادگان داستان‌های زیادی دارد اما آیا از نظر حمایت اجتماعی و روانی با این جمعیت بیش از 40 هزار نفره برخورد مناسبی شده است یا خیر؟
کد خبر : 33783

خبرگزاری آنا، گروه اجتماعی- «من انتظار داشتم که ما آزادگان در جاهایی که می‌توانستیم موثر باشیم به کار گرفته شویم.» این جمله را یک آزاده به زبان می‌آورد و ادامه می‌دهد: «ما در جبهه و بعد از آن در اسارت آب‌دیده شدیم و نشان داده بودیم که پای انقلاب ایستاده‌ایم.»


انتظارم این بود که به سراغم بیایند، اما...


این آزاده درباره دوران پس از بازگشت به کشور می‌گوید: «من خودم دنبال کار گشتم. در آن دوره و پس از آن، مصوباتی در مجلس و دولت برای حمایت از آزادگان انجام شد. انتظار من به عنوان یک آزاده این بود که به سراغ من بیایند اما ما در امان خدا رها شدیم.»


او ادامه می‌دهد: «ماده 13، ماده 190 و قانون جامع ایثارگران باید خیلی زودتر از اینها اجرا می‌شدند. اینکه ایثارگران پیگیر موضوع شوند، شان آنها را پایین می‌آورد. اینکه قانون جامع تازه می‌خواهد شکل بگیرد از این نظر عجیب است که حتی برخی آزادگان سال‌ها پیش فوت کرده‌اند.»


او درباره اینکه آیا خدمات مشاوره‌ای برای رصد وضعیت روحی آزادگان از آن زمان تاکنون صورت گرفته یا خیر، می‌گوید: «اینکه از ما دعوت کنند تا برویم و درباره این موضوعات حرف بزنیم و متوجه شویم مساله‌ای هست یا خیر، من به طور خاص ندیدم. به شکل عام اما بنیاد شهید در هر منطقه‌ای واحد مشاوره‌ای داشت که برخی به آنها مراجعه می‌کردند.»


قوانین خوب بوده، اما خیلی‌ها در جریان نبودند


حجت‌الاسلام عبدالکریم مازندارنی، آزاده روحانی، درباره قوانین حمایتی از آزادگان می‌گوید: «ما را فقط حلوا حلوا کردند. البته در مجلس و دولت قوانین خوبی هم به تصویب رسید، اما بسیاری از آنها اجرایی نشد.»


او اینگونه توضیح می‌دهد: «قوانینی که درباره آزادگان تاکنون تصویب شده، خوب و مفید بوده اما بعضا به خوبی جا نیفتاده است. مثلا بعضی که در نهادها رفت و آمد زیادتری داشتند مطلع می‌شدند و استفاده می‌کردند. در واقع پل ارتباطی با بنیاد ایده‌آل نبوده است. مسئولان و پرسنلی که به آنها مراجعه می‌شود همیشه به درستی پاسخگو نیستند. مثلا در صورتی که همسر یک ایثارگر به بیماری لاعلاج مبتلا شود، به این ایثارگر خودرو تعلق می‌گیرد. اما این اتفاق معمولا نمی‌افتد. چون خیلی‌ها اصلا از وجود چنین قانونی خبر ندارند. آیین‌نامه‌ها در این باره با جامعه هدف، ارتباطی ندارد. به یک ایثارگر که کارگر و کارمند ساده است به راحتی "نه" می‌گویند و او هم نمی‌تواند حرف حقوقی بزند.»



عبدالکریم مازندرانی هنگام آزادی


جاماندگی از جامعه جبران نشده است


روحانی آزاده ارودگاه تکریت 11 درباره دور بودن از جامعه در دوران اسارت می‌گوید: «ما از سایر اعضای دیگر جامعه از نظر تطابق اجتماعی 10 سال عقب هستیم. من الان 50 سال سن دارم، اما احساس نمی‌کنم از نظر اجتماعی در این سن هستم. واقعیت پدیده اسارت این است که این جاماندگی روی می‌دهد. من خودم بعد از اینکه به کشور برگشتم، برای مدتی مسافرکشی کردم. آن موقع حقوقی مثل حقوق‌ کمیته امداد به ما می‌دادند، چیزی در حدود 2 هزار تومان.»


او باز هم توضیح می‌دهد: «من وقتی اسیر شدم 20 سالم بود و در 24 سالگی آزاد شدم. این توقف زمان، انسان را اذیت می‌کند. مسئولان تلاش زیادی کردند، اما خیلی از کارها فرمالیته انجام شد و پیگیرانه نبود. ما در دوران اسارت با دینداری و میهن پرستی ایستادیم.»


مازندرانی اینگونه ادامه می‌دهد: «آن زمان که آمدیم به ما موافقت اصولی جاهایی مثلا مرغداری می‌دادند و شرایط آن هم برای ما خوب بود؛ اما من و خیلی‌ها فکر می‌کردیم که بهره‌برداری از چنین امتیازی خرد کردن ایثارگری ماست.»


او مورد دیگری را هم در موارد مربوط به حقوق آزادگان اینگونه توضیح می‌دهد: «براساس قانون حمایت از آزادگان دولت باید بابت هر سال اسارت در عراق، دو سال حقوق به آزادگان می‌داد. این تا سال 90 و 91 مغفول باقی ماند. بعد با پیگیری آزادگان و آقای ابوترابی فرد که در مجلس بودند، به انجام رسید. در آن زمان حقوق ماهیانه را فقط 600 هزار تومان که کف حقوق بود تصویب کردند و بعد هم آن را بخش بخش دادند. یعنی نمی‌شد برای آن برنامه‌ریزی کرد که مثلا مشکل مسکن را با آن حل کرد.»


در توصیف سال‌های آزادگی در حد ثانیه‌ها موفق نبوده‌ایم


عبدالکریم مازندارنی که چهار سال از عمرش را در اردوگاه اسرای تکریت 11 گذرانده، تعریف و توصیفی که از آزادگی در ذهن مردم جا افتاده را یک مساله مهم دیگر برای آزادگان و جامعه می‌داند و می‌گوید: «ما مضمون مورد علاقه‌ خود را از آزادگی جا انداخته‌ایم، اما این نمونه بی‌بدیل در تاریخ، در جامعه، مطبوعات و آثار هنری به آن شکلی که واقعا بود بیان نشده است. در واقع یک نوع بلاهتی در رساندن مظنون اسارت وجود دارد که اثرگذاری این موضوع را برای استفاده جامعه کم می‌کند. هنوز یک فیلم سینمایی و یک کتاب خوب در این باره عرضه نشده است. ثانیه‌های اسارت برای ما مثل یک سال بود؛ اما در بیان آن سال‌ها در حد ثانیه‌ها هم موفق نبوده‌ایم. اینکه در یک اردوگاه به خاطر ممنوعیت‌های ویژه، نماز «درازکشیده» و زیر پتو خوانده شود، به شکل واقعی ابراز نشده است.»


خودمان با پول جیب‌مان همایش می‌گذاریم


مازندرانی که در وبلاگ تکریت 11 متعلق به آزادگان این اردوگاه عراقی فعالیت دارد، درباره فعالیت‌های خودجوش فعلی آزادگان می‌گوید: «از سال 88 فعالیت‌های آزادگان بیشتر شده است. ما آزادگان تکریت 11 هم به شکل خودجوش و با پول خودمان همایش برگزار می‌کنیم. 43 هزار آزاده و خانواده‌های آنها جمعیت بزرگی هستند. ما برای همایش 150 هزار تومان از هر یک از بچه‌ها می‌گیریم. برای همایش ماه آینده‌مان باید این پول را برای اجاره به اردوگاه شهید باهنر بدهیم. در این مدت ما سه جلد کتاب هم بیرون آوردیم که به مشاهده مقام معظم رهبری هم رسیده است. این اتفاق در سال‌های گذشته نیفتاده بود این عدم درک از جانب خود ما و همچنین مسئولین بوده است.»


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب