دستی که میسازد، بیگانه نیست/ افغانها فرصت رشد و ساختن میخواهند
امیر فیروزی، گروه اجتماعی- تنها چشمهای باریک و لهجه کمی متفاوت که گاهی تنه به تنه خراسانی میزند، جزئیاتی هستند که یک افغانستانی را از یک ایرانی ساکن استانهای شرق کشور متمایز میکند. افغانستان که خود به دلیل نزدیکی فرهنگی، قومی، زبانی و مذهبی جزو حوزه تمدنی ایران محسوب میشود، حالا همسایه محترمی است که هزاران نفر از شهروندانش در ایران ساکن و مشغول کار هستند.
افغانستانیها گاهی چنان از نظر زبانی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی به ایرانیها نزدیک هستند که در بسیاری از موارد تا خود فرد به زبان نیاورد، نمیتوان فهمید که او شهروند افغانستان است.
فرصت افغانساتیهای جوان، مستعد و تحصیل کرده برای ایران
در دهههای اخیر نسلهای جدیدی از افغانها به ایران مهاجرت کرده و یا در اینجا به دنیا آمدهاند که بیشتر از نسلهای پیشین به ایران وابستگی دارند. این افراد گاهی نیروهای متخصصی هم هستند که دغدغهها و تخصصشان با آن چه از یک مهاجر افغان در ذهن عموم نقش بسته متفاوت است. جوانانی زیبا، تحصیل کرده و مستعد که نیروی توانمندی هم برای ایران و هم برای افغانستان محسوب میشوند.
رهبر معظم انقلاب چند ماه پیش به مسئولان آموزش و پرورش تاکید کردند که برای ثبتنام کودکان افغانستانی در مدارس، هیچگونه محدودیتی قائل نشوند. روز دوشنبه گذشته نیز اداره اتباع خارجی وزارت کشور اعلام کرد که همه اتباع افغانستان برای ثبت نام رایگان فرزندانشان در مدارس اقدام کنند. این فراخوان محدودیتی برای افراد بدون کارت اقامت و کارت هویت قائل نبوده و در آن تاکید شده که هدف از فراخوان تنها ثبتنام کودکان است و این وزارتخانه برنامهای برای برخورد با افغانستانیهای بدون اوراق اقامت که برای ثبتنام کوردکانشان مراجعه میکنند ندارد.
تحصیل و امکان کسب تخصص یکی از مهمترین پیشنیازها برای رشد کیفی یک جمعیت، امکان سودآوری بیشتر آنها برای جامعه و در مورد مهاجران افغان افزایش انگیزه برای بازگشت به سرزمین مادری و گذاشتن تاثیری مثبت بر روند رشد جامعه ایران یا افغانستان است.
تسهیل تحصیل افغانستانیها، سودآوری برای جامعه میزبان
حامد رضایی یکی از این افراد است. حامد که به حرفه دستیاری کارگردان و تدوینگری در سینما مشغول است، درباره تاثیر مهاجر بودن و تبعیض روی کارش میگوید: «من باید سخت تلاش کنم تا موفق باشم. در مواردی شده که یک کار تدوین فیلم و یا دستیاری را نتوانستهام بگیرم آن هم به خاطر اینکه مهاجر بودهام. قبل از این کار و وقتی کوچکتر بودم در یک مغازه کار میکردم اما صاحب مغازه گاهی به خاطر به کار گرفتن من جریمه میشد.»
او از تجربه شخصیاش درباره علت تبعیض میگوید: «فکر میکنم مساله بیشتر به مقررات برمیگردد، من به آن صورت با مشکل تبعیض از طرف مردم روبهرو نبودم. آن صاحب مغازه از کار من راضی بود و دوست داشت من برایش کار کنم.»
حامد میگوید که خبر ثبت نام بچههای افغانستانی را شنیده و از این موضوع خوشحال است: «با این کار اوضاع بهتر میشود. من به کار سینما که کاری تخصصی و فرهنگی است اشتغال دارم اما عموم مردم فکر میکنند افغانستانیها بیسواد و بیفرهنگ هستند اما با امکان تحصیل افراد بیشتری به جامعه تحویل داده میشوند که میتوانند این پیش داوری فرهنگی را از میان بردارند. »
به گفته وی از طرفی دید مهاجر افغانستانی هم به ایران مثبتتر میشود و با بالاتر رفتن اعتماد به نفسش، تلاش میکند برای جامعه میزبان فرد موثرتری باشد.
آن طور که به نظر میرسد حامد احساس نزدیکی بسیار زیادی به جامعه ایران دارد: «به قول محمد کاظم کاظمی، شاعر افغان، در جای جای بناهای ایران جای دست کارگران افغانستانی باقی است. این کارگران با کمترین حقوق و امکانات سالها زحمت کشیدهاند. این افراد دستششان در ساختن است و دشمن نیستند. ما در این کشور به دنیا آمدهایم و بزرگ شدهایم. چند ماهی است که رسانههای ایران روی مشکلات افغانستانیها کار میکنند و این اتفاق بسیار خوبی است.»
خیلی از افغانستانیها نمیدانند حقوق شهروندی چیست
زهرا نظری، دیگر شهروند متولد و ساکن ایران است. این دختر 22 ساله در یک آموزشگاه خودگردان زبان انگلیسی تدریس میکند. او میگوید: «هدف من ادامه تحصیل است. اکثر افغانستانیها نمیدانند حقوق شهروندی چیست در حالی که با داشتن حقوق شهروندی فرد و جامعه هر دو رشد میکنند.»
او میگوید با وجودی که کار تمام وقت و پاره وقت او تدریس زبان انگلیسی است اما بیمه شامل حال او نمیشود. همچنین فرصتهای خدمت و موفقیت برای او به شکل مساوی وجود ندارد: «مدیران این آموزشگاهی که در آن کار میکنم از آشنایان من هستند. من حتی اگر مدرک تحصیلی معتبر هم داشته باشم به این سادگی نمیتوانم در موسسههای زبان کار پیدا کنم. دوستی دارم که دنبال کار مارکتینگ بود اما دلمشغولیاش این بود که آیا این کار را به یک افغانستانی میدهند یا نه اما خیلی از دوستان من تا همین حد هم جلو نمیآیند.»
زهرا در ایران درس خوانده و دیپلم گرفته است. خانواده او مدارک قانونی اقامت در ایران را دارند اما تاریخ تحصیل او هم بدون مشکل نبوده است: «من یکسال مجبور به ترک تحصیل شدم. من همیشه به این کارتهای اقامت به چشم پرداخت مالیاتی بدون دریافت مزایا نگاه کردهام.»
او درباره مشکلات وضعیت مهاجر افغانستانی بودن میگوید: «حتی برای افرادی مثل من که در ایران به دنیا آمدهاند هیچ امکانی وجود ندارد. در دنیا هر کسی هر جایی که به دنیا میآید آنجا وطن او محسوب میشود و امکانات شهروندان آنجا شامل او نیز میشود. اما افغانستانیها حق مالکیت هم ندارند حتی چیزی کوچک مثل یک سیم کارت موبایل هم نمیتواند به نام آنها باشد. خیلیها هستند که علاوه بر این محدودیتها، محدودیتهای ذهنی خودساخته دیگری هم برای خود قائل هستند. مثلا وقتی به آنها میگویم فلان کار را میخواهم انجام دهم و یا میخواهم به دنبال فلان شغل بروم از من تعجب میکنند. در برابر این عده کسانی هم هستند که محدودیت جلوی رشدشان را نمیگیرد.»
مهاجرت حقیقت غیرقابل کتمانی است
پدیده مهاجرت حقیقت غیرقابل کتمانی است که جوامع میزبان میتوانند به جای آسیب دیدن از آن، بیشترین بهره را از آن ببرند. فهرست توسعه یافتهترین کشورها در دنیای جدید با نام مهاجرپذیرترین کشورها نامهای مشترک زیادی دارد. حتی تمدن و فرهنگ برخی از این کشورها مانند آمریکا، کانادا و استرالیا بر پایه مهاجرت شکل گرفته است. در برخی دیگر از کشورها تفاوت عمیق زبانی و فرهنگی میان کشور میزبان و جمعیت مهاجر به حدی است که آزمونهای زبان و محدودیتهایی که به سختی قابل اجرا هستند برای مهاجرت همسر و وابستگان فرد مهاجر که زبان کشور میزبان را نمیدانند برقرار شده است اما در این زمینه مشکلی با مهاجران افغانستانی که حتی زمانی در طول تاریخ هموطن ما محسوب میشدند وجود ندارد. موقعیت همسایگی و مهاجرت افغانستانیها به ایران، با توامندسازی آنها میتواند باعث ثمرات بسیار برای این جمعیت مهاجر و کشور میزبان یعنی ایران باشد.
انتهای پیام/