سیاستمداران آجری
اگر مساله دیوارکشی محدود به یک سیاستمدار خاص و یک کشور خاص بود، میشد آن را یک استثنای زودگذر دانست اما واقعیت این است این استثناها در حال گسترشاند و شاید به زودی به یک اصل و قاعده رفتاری تبدیل شوند!
زمانی که ویکتور اوربان نخست وزیر مجارستان اعلام کرد میخواهد برای جلوگیری از سیل پناهندگان در مرزهای مجارستان با کشورهای همسایه دیوار بکشد، عدهای گفتند چگونه ممکن است در کشوری در قلب اتحادیه اروپا چنین اتفاقی بیفتد اما واقعا اتفاق افتاد.
زمانی که دونالد ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی اعلام کرد در صورت انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور میان آمریکا و مکزیک دیوار خواهد کشید، عدهای از هموطنانش سلامت روان او را زیر سوال بردند اما عده زیادی از آمریکاییها هم برای او کف زدند!
نوبتی هم که باشد نوبت رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه است. سیاستمداری که استاد کشیدن دیوار و خطهای مختلف در زمینههای مختلف از اجتماعی گرفته تا سیاسی است و جامعه ترکیه را از لحاظ قومی و منش سیاسی، دو پاره و چند پاره کرده است. گویا اردوغان به هیچ وجه قصد ندارد پیش کسانی چون ویکتور اوربان و دونالد ترامپ کم بیاورد و حالا میخواهد دیواری در مرزهای ترکیه با ایران و عراق بکشد.
دیوار اوربان
دولت راستگرای مجارستان در سال 2015 برای جلوگیری از ورود پناهجویانی که قصد داشتند خود را از مسیر مرزهای زمینی این کشور به اروپای غربی برسانند، با وجود مخالفتهای داخلی و بینالمللی، ساخت دیوار میان مرزهای مجارستان و کشورهای همسایه را آغاز کرد.
ساخت موانع مرزی میان مجارستان و صربستان با چراغ سبز پارلمان مجارستان از جولای 2015 آغاز شد. این دیوار مرزی که با استفاده از موانع و سیمهای خاردار چند لایه ساخته شد، 175 کیلومتر طول و 4 متر ارتفاع دارد. دولت مجارستان در اکتبر 2015 اعلام کرد دیوار مرزی میان مجارستان و کرواسی به طول 348 کیلومتر را کامل کرده و جلوی سیل پناهجویان از کرواسی به مجارستان را گرفته است. همچنین دولت مجارستان اعلام کرد در مرز این کشور با دیگر کشورهای همسایه نیز اقدامهای مشابهی انجام خواهد داد.
اگرچه اتحادیه اروپا و نهادهای حقوق بشری از این اقدام ویکتور اوربان نخست وزیر محافظه کار مجارستان به شدت انتقاد کردند اما او خاطر نشان کرد منافع ملی و نگرانیهای امنیتی کشورش را به خواست اتحادیه اروپا و اعضای قدرتمند آن مانند آلمان ترجیح میدهد.
ویکتور اوربان، نماد سیاستمدارانی است که با عوامفریبی و دامن زدن به احساس ناامنی جامعه، میکوشند باورهای نادرست و افراطی خود را در زمینههای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی به بخش قابل توجهی از جامعه تزریق کنند و در این میان، خود و حزبشان را در راس قدرت نگاه دارند. تاریخ نشان میدهد چنینسیاستمدارانی متاسفانه با استفاده از نادانی و احساسات مردم، گهگاه پیروزی ها و کامیابی های چشمگیری به دست میآوردند و برای سالها در قدرت باقی میمانند.
دیوار ترامپ
دونالد ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی درون حزبی جمهوریخواهان، برخلاف انتظارات توانست در نهایت همه چهرههای شناخته شده حزب جمهوری خواه را کنار بگذارد و در نهایت در رقابت با هیلاری کلینتون نامزد نهایی دموکراتها به پیروزی برسد و رئیس جمهور آمریکا شود.
یکی از قولهای برجسته او در دوره کارزارهای انتخاباتی، ساخت دیواری عظیم در مرز ایالات متحده و مکزیک در صورت انتخاب شدن به عنوان رئیسجمهور آمریکا بود؛ قولی که بسیاری از محافظه کاران آمریکایی به ویژه سفید پوستهای طبقه کارگر و متوسط جامعه، از آن با حرارت استقبال کردند.
شباهت رفتاری دونالد ترامپ و ویکتور اوربان برای به دست آوردن حمایت مردم از ایده ساخت دیوار در مرز با کشور یا کشورهای همسایه، بسیار جالب توجه است. دونالد ترامپ هم مانند اوربان بر تهدیدهای دیگری یا دیگرانی تاکید داشت که می خواهند ما و جامعه ما را به آسیب و ویرانی دچار کنند.
در دیدگاه ترامپ، تنها جای پناهجویان و مهاجران و مسلمانان خاورمیانهای که در پی نابودی جامعه و دین و اقتصاد مجارستان بودند، با جای مکزیکیهایی عوض شد که به دنبال: قتل، آدم کشی، تجاوز، قاچاق مواد و اشغال کسب و کارهای آمریکایی هستند.
دونالد ترامپ حتی پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری از ایده ساخت دیوار با مکزیک حمایت کرده اما تامین منابع لازم برای ساخت دیواری عظیم به طول 3200 کیلومتر و به دست آوردن حمایتهای کنگره از چنین امری، مساله های مهمی هستند که پیش روی ترامپ و همفکرانش قرار دارد.
اگرچه دونالد ترامپ بارها تاکید کرده است طرف مکزیکی هزینه ساخت این دیوار را خواهد پرداخت اما مشخص نکرده است چرا طرف مکزیکی باید هزینه دیواری را تامین کند که در صورت ساخته شدن، نماد بی احترامی و توهین، به دولت و مردم مکزیک خواهد بود. دولت مکزیک به دفعات اعلام کرده است هزینه چنین دیواری را هرگز نخواهد پرداخت.
عدهای کارشناسان آمریکایی ایده ساخت دیواری عظیم و فیزیکی در مرز طولانی آمریکا و مکزیک را احمقانه خواندهاند و گفتهاند آمریکا به عنوان قطب اول تکنولوژی دنیا، فناوریهای لازم را برای حفاظت از مرزهای جنوبی و رصد کسانی را که میخواهند از مرزهای مکزیک وارد آمریکا شوند در اختیار دارد و به هیچ روی لازم نیست چنین دیوار بزرگ و پرخرجی ساخته شود.
دیوار اردوغان
رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه که همواره دیدگاهی امنیتی و تهدیدمحور نسبت به مسائل داخلی و خارجی دارد، به تازگی اعلام کرده است کشورش قصد دارد همانگونه که در مرزهای ترکیه با سوریه در حال کشیدن دیواری حائل است، در امتداد مرزهای ترکیه با عراق و ایران هم به اقدامهای مشابهی دست بزند.
رجب طیب اردوغان هم مانند ویکتور اوربان و ترامپ به تهدیدهایی اشاره دارد که از آن سوی مرزها وارد خاک ترکیه میشوند و قصد دارد به قول خودش با بستن مرزها از تهدیدهایی چون: ورود مهاجران و پناهجویان، اعمال خرابکارانه گروه های افراط گرا مانند داعش و تحرکات گروه های کرد مخالف آنکارا، جلوگیری کند.
البته رئیسجمهور ترکیه دقیقا بیان نکرده چه تهدیدهایی از سوی ایران متصور است که می خواهد در مرز ترکیه و ایران یا دست کم در بخش هایی از آن دیوار بکشد. گویا رئیس جمهور ترکیه که پس از کودتا دهها هزار نفر از روزنامه نگاران، قضات، نیروهای پلیس و نظامیان، استادان دانشگاه و دانشجویان، حقوق بگیران و کارمندان دولت و دیگر اقشار جامعه و اقلیت های قومی و مذهبی را به اتهام دشمنی با خود یا دست داشتن در کودتا، از کار برکنار کرده یا به زندان انداخته است، حتما دلیل خوبی برای کشیدن یک دیوار حائل در مرز کشورش با ایران دارد!
آیا رئیس جمهور ترکیه برای پاسخ به مسائل مختلف و پرشمار داخلی هم دیوارهای خوش ساخت و راهبردی مناسبی در اختیار دارد یا نه؟ واقعیت این است رسیدن ترکیه به وضعیت بی ثبات کنونی نتیجه تقسیم جامعه به: ترک و غیر ترک، طرفدار ما و مخالف ما، اسلام گرا و سکولار و مدافع و کودتاگر بوده است. به عبارت بهتر، همین دیوارکشیها و مرزبندیهای داخلی بوده که ترکیه امروزی را چند دسته و چند پاره کرده است. به بیان دقیق تر، وضع ناپایدار کنونی ترکیه معلول دیوارها و دیوار کشیها بوده و دردی که از این دیوارها و دیوارکشیها پدید آمده است با دیوارها و دیوارکشی های دیگر درمان نمیشود.
نقاط مشترک سیاستمداران آجری
اگر سه کشور مجارستان، ایالات متحده و ترکیه را در کنار هم در نظر بگیریم، میبینیم که در هر سه کشور مشکلاتی اجتماعی و اقتصادی وجود دارد که بخشهای زیادی از مردم به شدت نگران آنها هستند. در چنین فضایی راه برای سیاستمدارانی مانند: اوربان، ترامپ و اردوغان که ادعا میکنند عصایی جادویی برای حل مشکلات در اختیار دارند، باز میشود.
هر سه سیاستمدار، افراد عوامگرایی هستند که میکوشند بخشهای محافظه کار، سنتی و واپس گرا، افراطی و دستراستی و بیگانهستیز جامعه را با خود همراه کنند.
هر سه سیاستمدار، بر تهدیدهای ناشی از دیگری یا دیگرانی تاکید میکنند که از آن سوی مرزها، درون کشور را نشانه گرفتهاند. از اینرو، از نظر آنها بهترین راهکار، کشیدن دیوارهای بلند و سیمهای خاردار، دور جامعه داخلی است.
هر سه سیاستمدار، بر تمایز جامعه داخلی با کسانی صحبت میکنند که از آن سوی مرزها میآیند. از نظر آنها مردم داخلی پاک و معصوم و بیاشتباه و مردم آنسوی مرز حامل ویروس تهدیدهای بسیار و مشکلات پرشمار هستند. آنها به «مای خوب» و «دیگری بد» به شدت باور دارند.
هر سه سیاستمدار، تنها با آن بخش از جامعه داخلی همراهی دارند که پیرو و طرفدار و ستایش گر نظرها و مواضع بی عیب و نقص خودشان باشد.
هر سه سیاستمدار، از کشیدن مرزهای پرشمار حتی در درون مرزهای کشور و جامعه کوتاهی نمیکنند و به مناسبتهای مختلف، با بخشهای مختلف جامعه، تنش و درگیری پیدا میکنند.
هر سه سیاستمدار، برای حفظ موقعیتهای داخلی به طور متناوب، به چرخههای بحران سازی احتیاج دارند تا از این راه مخالفان داخلی را سرکوب یا موقعیت خود را تثبیت کنند.
هر سه سیاستمدار، به طور پیوسته با کشورها و نهادهای بینالمللی دچار تنش میشوند. ویکتور اوربان با اتحادیه اروپا، ترامپ با لیست بلندبالایی از کشورها و اردوغان تقریبا با همه به غیر از خودش، درگیر است.
هر سه سیاستمدار، افراد بدقلقی هستند که کار با آنها بسیار دشوار است و دوستان و حامیان و یاران آنها در مراحل مختلف، ریزش و تغییر پیدا میکنند.
هر سه سیاستمدار، برای درمان دردهای کشورشان نسخههایی میپیچند که در دراز مدت، نه تنها دردی درمان نمیشود بلکه دردهای دیگری هم به دردهای قبلی اضافه میشود.
*کارشناس حوزه روابط بینالملل
انتهای پیام/