چرا کره شمالی فرو نمیپاشد؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، نویسنده الجزیره در یادداشتی مینویسد: در سال 1994 یعنی پنج سال پس از فروپاشی دیوان برلین، آمریکا و کرهشمالی موافقتنامهای به نام «چارچوب توافق» را امضا کردند که هدفش پایان بخشیدن به برنامه اتمی کره شمالی بود.
اگرچه این توافق نهایتا به شکست انجامید اما سیاست آمریکا قابل پیشبینی شد و این کشور تلاش نکرد که این سیاست را تغییر دهد چرا که معتقد بود جمهوری دموکراتیک خلق کرهشمالی همانند دیگر کشورهای کمونیست شرق و مرکز اروپا حکومتهایی کاذب و تو خالی است و همانند آنها دچار فروپاشی خواهد شد. اما کرهشمالی فرو نپاشید.
یک دولت کاذب قادر نیست که خود را حفظ کند. یک دولت کاذب قادر نیست نیازمندیهای اساسی شهروندانش را تامین کند. یک دولت کاذب، دولتی است که مهمترین عقیده بنیادین آن دولت، به چالش گرفته شود. با وجود این، حتی اگر یک دولتی چنین ویژگیهایی داشته باشد میتواند به حیات خود ادامه دهد.
به سال 1994 برمیگردیم یعنی زمانی که تصور میشد کرهشمالی در آستانه فروپاشی است. در آن سال کرهشمالی دچار یک قحطی گسترده شده بود که گفته میشود جان پنج درصد جمعیت این کشور را گرفت.
سیلی که در همان سال در این کشور جاری شد باعث شد تا زیرساختهای تولیدی این کشور رو به نابودی برود اما در این کشور هرگز اعتراض یا شورشی علیه دولت به وقوع نپیوست.
زمانی که من برای نخستین در سال 1999 به کرهشمالی رفتم امیدوار بودم که بتوانم پاسخی به این پرسش پیدا کنم که چگونه کرهشمالی با وجود قحطی و سیل و همچنین از دست دادن مهمترین رهبرش و تقابل نظامی با مهمترین کشور دنیا همچنان پابرجاست؟
پاسخ به این سوال را باید با توجه به سه وجه یعنی دولت کرهشمالی، اقتصاد و نظام ایدئولوژی این کشور داد. کره شمالی از نظر سیاسی بر مبنای اصول تمرکزگرای لنینیستی بنا شده است.
نظام اقتصادی این کشور با وجود برخی انعطافها در دوران قحطی گسترده و انجام برخی اصلاحات، همچنان یک اقتصاد برنامهریزی شده است و نه آزاد. نظام عقیدتی این کشور نیز مبتنی بر ماتریالیسم- دیالکتیک مارکسیستی است.
آیا این سه وجهی که از کره شمالی یاد میشود هنوز هم اعتبار دارند؟ وقتی من سالها پیش با یکی از محققان برجسته مسائل کرهشمالی در چین گفتوگو میکردم گفت که کرهشمالی دیگر به سنتهای مارکسیستی ارتباطی ندارد.
بنابراین به نظر میرسد که باید دنبال موضوع دیگری بود. یکی از مهمترین موضوعات مربوط به کرهشمالی به برنامه اتمی این کشور مربوط میشود.
اولین تصوری که از کرهشمالی در ذهنها وجود دارد برنامه و جاهطلبیهای اتمی این کشور است. اما حقیقت آن است که این برنامهها را باید در درجه دوم اهمیت قرار داد.
برنامه اتمی کرهشمالی یکی از تبعات برنامه گستردهتری به نام «جوچه» است. جوچه که اغلب به عنوان «سیاست اتکا بر خود» ترجمه میشود، ایدئولوژی رسمی دولت کرهشمالی است، اما باید توجه داشت که اصولا جوچه بیشتر از اتکا به خود است.
فلسفه جوچه توسط کیمایلسونگ بنیانگذار کرهشمالی در زمانی پدید آمد که وی در دوران اشغال شبه جزیره کره توسط ژاپن در شوروی در تبعید به سر میبرد.
اما در دهه 1960 پسر کیمایلسونگ یعنی کیمجونگایل به کمک فیلسوفی به نام هوانگ جانگ اوپ در اصول جوچه تغییراتی را ایجاد کرد و آن را به چیزی کاملا متفاوت تبدیل نمود.
نوع تجدیدنظر جوچه بر سه رکن استوار است:
1- رکن کنفسیوسی: بر مبنای این رکن، تاکید خاصی بر سلسله مراتب و خاندان میشود. جامعه کرهشمالی 50 تا 54 طبقه دارد که اعضای هر طبقه آن توسط وراثت تعیین میشود اما تواناییهای شخصی میتواند باعث رشد فرد در میان طبقات شود.
2 – رکن مسیحی: طبق این رکن سنت تسلیم در برابر مداخلات الهی وجود دارد.
3- رکن هندوئیسم: بهدلیل ملیگرایی که در این رکن وجود دارد هندوئیسم یکی از بنیادهای جوچه محسوب میشود. برخی میگویند حدود چهار میلیون هوادار هندوئیسم در کرهشمالی وجود دارند.
نباید فراموش کرد که تاریخ دشوار مردم کرهشمالی در پدیداری جوچه نیز نقش بازی کرده است. تهاجمهای گسترده به این کشور و تجاوزهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی ژاپن به کرهشمالی و جنایتهای بسیار زیادی که در جنگ شبه جزیره کره از سوی آمریکا علیه کرهشمالی انجام شد باعث شده تا نوعی ملیگرایی افراطی، بیگانهترسی و اتکای به رهبری یک فرد در این کشور شکل بگیرد.
بهدلیل انزوای زیادی که این کشور از دنیا دارد این ایدئولوژی در کرهشمالی باقی مانده است. این موضوع به خوبی نشان میدهد که چرا انزوا به سود کرهشمالی است تا به ضرر آن.
در مواد درسی دانشآموزان کرهشمالی نیز به اندازه زیادی اصول جوچه گنجانده شده است. فرزندان مقامات ارشد نظامی و مقامات ارشد حزب حاکم این کشور در مدارس مخصوصی و در دورههای دو تا هفت سال بهخوبی با اصول جوچه آموزش داده میشوند.
به همین دلیل است که حتی اگر کرهشمالی دولتی توخالی و کاذب باشد اما از نظر ایدئولوژیک کاملا منسجم است. ایدئولوژی دولتی این کشور پایدار باقی مانده و به واسطه انزوای آن از دیگر نقاط دنیا بدون خدشه جلو میرود.
انتهای پیام/