به طور کلی در همه کشورها و به ویژه در کشور ما زنان در دوران بعد از انقلاب در عرصههای اجتماعی و سیاسی مانند انتخابات حضور داشتند، البته حضور زنان در این عرصهها بیشتر انفعالی است به طوری که کاندیدای ریاست جمهوری یا نمایندگان مجلس در ابتدا وعده و وعیدهایی به زنان میدهند اما این شعارها اجرایی و عملیاتی نمیشود.
در هر دوره شعارها و وعدهها براساس نوع نیازهای مردم به ویژه زنان انتخاب میشود و از آنان میخواهد که به لیست منتخب ارائه شده رای دهند در حالی که پس از روی کار آمدن آن افراد مطالبات زنان به فراموشی سپرده میشود یا مطالبات آنقدر سطحی و خرد است که گرهای از مشکلات زنان باز نمیکند.
متاسفانه هنوز توده مردم و عوام جامعه معمولا مشکلات خود را نمیدانند و به موارد کوچکی از جمله دریافت یارانه بسنده میکنند. بر همین اساس این مشکل در ساختار سیاسی-اقتصادی کشور ما مطرح است به طوری که کاندیداها نیز در حد همین مطالبات و خواستهها قول و وعده میدهند و در راستای برآورده کردن مطالبات مردمی در حد روزمرهگی در سفرهای استانی گام برمیدارند.
به طور کلی باید 30درصد انرژی و زمان یک مدیر برای مسایل روزمره جامعه هزینه شود و 70درصد نیز برای تدوین و برنامهریزی نیازها متمرکز شود. کسی که برای ریاست جمهوری و مدیریتهای سایر دستگاههای اجرایی در کشورهای توسعه یافته کاندیدا میشود برنامه ریزیهای بسیار دقیق و کارشناسی دارد.
در کشور ما نیز باید برنامههای توسعهای در سطوح دیگر مانند برنامههای توسعه عمرانی برنامه ریزی شده و عملیاتی میشود، در حالی که بسیاری از برنامههای ما در مباحث غیر عمرانی بدون برنامه ریزی دقیق و تنها در حد شعار باقی مانده است. اگر در سطوح بالای مدیریتی در کشور برنامهریزی وجود داشته باشد به دیگر آحاد جامعه نیز تسری پیدا میکند و آگاهی افراد به ویژه زنان بالا میرود.
در کشور ما آگاهی اجتماعی توده زنان از مردان کمتر است، البته به طور کلی آگاهی مردم در سطح بالا نیست و ما باید تلاش کنیم آگاهی سیاسی و اجتماعی جامعه را افزایش دهیم تا مدیران بتوانند با آگاهی از مطالبات مردم کار خود را بهتر انجام دهند البته این موضوع در صورتی محقق میشود که مطالبه به معنای انتقاد نباشد.
متاسفانه ما در حوزه زنان برنامه ریزی مناسب و مدون نداریم و فردی که به هواداران خود وعده میدهد که در صورت اشتغال به کار مطالبات و نیازهای آنان را برطرف کند پس از انتصاب با حجم وسیعی از کارها مواجه میشود که فراموش میکند به مردم و به ویژه زنان وعده داده است. همچنین در بین مسیر آنچنان مسایل و مشکلات دارد که وعدههای خود را از یاد میبرد. زیرا به پیچ و خم مسیر آشنایی و آگاهی ندارد به همین دلیل هم تاکید داریم که مدیران به صورت سلسله مراتبی ارتقا پیدا کنند تا به مردم وعدههای سطحی و گذرا ندهد و با مسایل و مشکلات مردم آشنا باشد.
در سال آینده باید اولویت مسئولان برای حوزه زنان رفاه اجتماعی و بیمههای اجتماعی باشد البته پیش از آن باید به مسایل اقتصادی و اشتغال زنان نیز پرداخته شود زیرا این موضوعات مطالبه عموم مردم کشور است. بر همین اساس باید سیاستهای تعمیم بیمههای اجتماعی را برای همه مردم در نظر بگیریم.
بسیاری از زنان به خاطر نیازهای مالی مجبور به انجام کار هستند و به همین دلیل به کارهای سطح پایین روی میآورند در حالی که انجام این کارهای پست توان و انرژی آنان را میگیرد و حتی مسایل و مشکلات بهداشتی را برای آنان در پی دارد. در این راستا باید برنامههای آموزشی مداوم در برنامههای صدا و سیما پخش شود تا با استفاده از پیشرفت تکنولوژی آگاهی جمعی زنان را افزایش دهیم.
به عنوان یک استاد دانشگاه معتقدم باید بر افزایش توانمندی فکری، ذهنی و آگاهی زنان تمرکز کنیم و با تقلیل دادن مسایل زنان به یک مشاور و یک معاون مخالفم. باید حضور زنان را در سیاست گذاری پر رنگ کنیم و مشاور امور زنان نمیتواند یک تنه همه مشکلات و مسایل را حل کند.
* عضو هیات علمی دانشگاه تهران و عضو انجمن جامعه شناسی ایران
انتهای پیام/