مطهری، معلمی معتدل و فیلسوفی زمانشناس
استاد مطهری در دیار خورشید (طوس و خراسان) در شهر فریمان دیده به جهان گشود و در پنج سالگی به مکتبخانه رفت و از آغاز تحصیل تا پایان آن نسبت به معلم و استادان خودش قدرشناسی فوق العاده بود. با روحیه خود ساختهای تزکیه را قبل از تعلیم ملکه جانش قرار داده بود. او با داشتن چنین ویژگی هرگز در نزد صاحبان قدرت و اربابان زر و زور خضوع نمی کرد.
مطهری در شرایط خطر هم جسور و نترس و هم بردبار و صبور بود. فیلسوفی بود که می گفت: کسی که اعتقاد به فلسفه مادی داشته باشد و در قید مادیات قرار بگیرد فیلسوف نیست. از جامعیت فکری برخوردار بود و جامع همه روش های فکری اسلامی محسوب می شد. از احساس تکلیف و مسئولیت مثال زدنی برخوردار بود.
استاد مطهری به عرصه هایی در مقام طرح فکر ورود می کرد که بسیاری از افراد متدین و مقدس از آن عرصه ها اجتناب می کردند تا به قداستشان آسیب نخورد به عنوان مثال نگارش مقاله در مجله «زن روز» در دوران حکومت شاه (سالهای 45 و 46)؛ که شادمانانه خود استاد می گوید: خوشحالم که مجله زن روز درخواست مرا راجع به بحث درباره پیشنهادهای چهلگانه آن مجله برای تدوین موارد قانون مدنی ایران و مسائل مربوط به امور خانوادگی پذیرفت. من این فرصت را مغتنم می شمارم که بدین وسیله گوشه ای از فلسفه اجتماعی اسلام را با جوانان در میان بگذارم. سلسله مقالههایی که بعدها در کتابی با عنوان نظام حقوقی زن در اسلام چاپ و منتشر شد.
مطهری کسی است که وقتی لسان الغیب حافظ را ضد مذهب می خواندند در نقد چنین تفکر غلطی کتاب «تماشاگه راز» را در شناخت واقعی حافظ ارائه کرد. کتاب علی گرایش به مادی گری و گفتارهای معنوی سیری در نهج البلاغه، خدمات متقابل اسلام و ایران، مسئله حجاب و بسیاری از آثار او بنا به ضرورت زمان به نگارش درآمده و نشان از زمان شناسی استاد دارد. با این حال کتاب آشنایی با علوم اسلامی ایشان نشانگر جامعیت و احاطه فکری او بر ابعاد مختلف اسلام است که با زبانی ساده و روان برای فراگیری یک دوره علوم اسلامی به نگارش درآمده است.
به قول حکیم اسرار مرحوم ملاهادی سبزواری که می گوید: کّلُ مَنْ فیِ الوجود یَطْلب صیداً- اِنما الْاِختلاف فی الشبکاتی . در این اثر موضوع خدا محوری مبنا قرار گرفته و روش های طرح فکر متفاوت دیده شده است. خدا به عنوان یگانه مطلق و یکتای هستیبخش در میدان توحید منظور نظر است. راه ها و خیابان های منتهی به آن متنوع و متفاوت است.
از نظر مطهری همه راه ها راه نیست که پلورالیسم غربی را نتیجه دهد بلکه راه های منتهی به مقصد و مراد واقعی و حقیقی که خداست بهترین است در حالیکه ممکن است از نظر نوع استدلال و روش استدلال و استنجاج، این راه ها از هم دیگر متفاوت باشد که هست.
به عنوان نمونه و مثال:
یک روش کلامی است که تاکید بر مقبولات، مشهورات و مسلمات دارد. استدلالی که در بیان حضرت ابراهیم با کافران منظور نظر قرار گرفت.
روش دیگر عقلی محض با تاکید بر بدیهیات عقلی است در این روش وجود به عنوان بدیهی ترین از بدیهیات مبنای نظر قرار میگیرد که احمقترین افراد هم آن را نمی تواند انکار کند که در فلسفه مشاء و روش بوعلی بر آن استواری دارد.
روش سوم پای استدلالیون را چوبین معرفی کرده و روشی سلوکی و قلبی محض را مبنا دانسته است که عرفا و صوفیه اینگونه هستند با تفاوت در روشی که خود آنها باز نسبت به همدیگر دارند.
چهارم روش اشراق است که قلب و عقل را به طور توأمان مبنای استدلال دانسته و علم خصولی را داده عقل ، و علم حضوری داده قلب معرفی نموده و هر دو را لازمه کمال انسان معرفی کرده است. مکتب و روشی که به شیخ شهاب الدین سهروردی مربوط است.
پنجم حکمت متعالیه که جامع همه روشهای یاد شده است و موارد مثبت تمامی روشها در آن قرار دارد. این روش را حکمت صدرایی می گویند. امام(ره) و شاگردان فکری ایشان به ویژه مرحوم شهید مطهری این را روشی پسندیده می دانند. اعتدال و جامعیت تفکر اسلامی هم بر همین پایه است.
* معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/