چهاردیواری که خانه امید زنان سرپرست خانوار شد
آرزو میرزاخانی، گروه اجتماعی- «خانه کوثر شهرداری تهران» خانه سادهای است که از دور توجه را به خود جلب میکند، خانهای که سالها پیش برای ساماندهی زنان سرپرست خانوار ایجاد شد و اکنون مامنی برای این دسته از زنان شهر شده تا با کار ایمن در آن، هم درآمدی کسب و هم دوستانی مورد اعتماد پیدا کنند.
داخل که میشوی چرخهای خیاطی با نخهای آویزان رشتههای اراده زنان را میبافند و بوی بخار اتو میپیچد توی دماغ. پارچههای رنگارنگ دست به دست میشوند و انگار بال پرندههایی است که در ذهن زنان نقش زندگی را بر پارچه میدوزند.
نازیلا حسینی، کارآفرینی است که مسئولیت این خانه را برعهده دارد. او میگوید که 5 سالی میشود کار طراحی و دوخت لباس را آغاز کرده است. بعد از طلاقش مستاصل شده و تصمیم میگیرد مخارج زندگی خود و دخترش را تامین کند اما نمیداند از چه راهی. طراحی و دوخت را میدانسته اما جایی برای انجام و ارائه کارش یا پولی برای اجاره کارگاه در بساط نداشته است.
روز اول که برای درخواست کمک به شهرداری مراجعه میکند از او میپرسند چه کاری بلد است یا چه سرمایهای دارد. به گفته خودش آن روز فقط چند مانتو با خود برده و به مسئولان ستاد توانمندسازی شهرداری میگوید: « فقط هنر دارم». اما متعجب میشود وقتی که تنها با ارائه مانتوهای تولید خودش سریعا به او کلیدی نشان میدهند که متعلق به همین خانه کوثر بوده و اکنون 5 سال از فعالیتش در آن میگذرد.
پارچهها ردیف به ردیف در کنار هم چیده شده تا این زن کارآفرین با قیچیهای مخصوص آنها را برش بزند و زنان تحت حمایتش هم آنها را تکه تکه به هم وصل کرده و بدوزند و اتو بزنند.
وقتی که خانهای موفقیت را به ارمغان میآورد
یکی از این زنان سمیه نام دارد که پا پیش میگذارد و از سرنوشتش میگوید: نامم سمیه است و 4 سال پیش به خاطر اعتیاد از همسرم جدا شدم و با تنها فرزند پسرم به خانه پدری بازگشتم تا سرپناهی داشته باشم اما مشکلات زندگی و گرانی و هزار دلیل دیگر باعث شد تا با خانوادهام مشکل پیدا کرده و مجبور به جدایی شوم.
این جدایی از خانواده بار سنگین زندگی را بر دوش سمیه دو چندان میکند. میگوید: نگهداری از فرزندم یک طرف و تامین مالی زندگی از طرف دیگر باعث شد تا بیمار شوم و درمانده و ناچار برای کمک به شهرداری مراجعه کنم.
به گفته سمیه روزی برای درخواست کمک به شخصی در شهرداری مراجعه میکند که او راه خانه کارآفرینی کوثر را نشان میدهد. در یکی از خانههای کوثر شاید بتواند کاری به او بدهند و باری از روی دوشش بردارد. معرفی او به خانم حسینی، کارآفرین، درهای موفقیت را به رویش باز میکند.
او میگوید که روزی خانم سمیه را دیده و او از فرط ناامیدی و بیچارهگی کفش به پا نداشته و با لباسی مندرس و بدون اینکه کاری بلد باشد از وی درخواست کمک کرده است. حسینی میگوید: کاری بلد نبود اما ارادهاش برای اینکه نانی برای فرزندش درآورد آنقدر زیاد بود که خیلی زود توانسته دوخت و دوز را یاد بگیرد.
سمیه خود درباره آن روزهایش تعریف میکند: کاری بلد نبودم و خانم حسینی گفت که میتواند خیاطی را به من آموزش دهد. هرچند کوچکترین اطلاعی از این کار نداشتم و حتی یک بار هم دست به چرخ خیاطی نبرده بودم اما به خاطر نجات زندگی فرزندم گفتم که همه تلاشم را خواهم کرد. این اتفاق آغاز تحول در زندگی من بود. آنقدر دوختم و شکافتم تا بالاخره خیاطی را یاد گرفتم و توانستم وردست خانم حسینی و خواهرش کار کنم. کم کم به تعداد بچههای کارگاه و سفارشها اضافه و وضع مالی ما هم خوب شد.
اکنون با پساندازی که برای خودم دست و پا کردهام فروشگاهی تاسیس کرده و کارهای تولیدی مانتو را از خانم حسینی گرفته و در آنجا میفروشم. وضع زندگیام خوب شده و خداروشکر خانه و زندگی دارم که خانوادهام از دیدن آن خوشحالند. پسرم هم با خیال راحت به مدرسه میرود و دیگر نگرانی از بابت او ندارم |
سمیه ادامه میدهد: اکنون با کمک شهرداری و پساندازی که برای خودم دست و پا کردهام فروشگاهی تاسیس کرده و کارهای تولیدی مانتو را از خانم حسینی گرفته و در آنجا میفروشم. وضع زندگیام خوب شده و خداروشکر خانه و زندگی دارم که خانوادهام از دیدن آن خوشحالند. پسرم هم با خیال راحت به مدرسه میرود و دیگر نگرانی از بابت او ندارم.
این زن سرپرست خانوار بر این باور است کار در خانه کوثر شهرداری تهران زندگی نه تنها او بلکه همه کسانی که در این خانه کار میکنند را تغییر داده و باعث شده تا برای تامین زندگی خود به راه کج کشانده نشوند.
حسینی میگوید: بیشتر زنانی که اکنون با او کار میکنند در ابتدا وضعیتی مانند سمیه داشتهاند. سرخورده بوده و از همسر یا خانوادهشان جدا شده و مجبور به تامین هزینههای زندگی خود بودهاند. او معتقد است که چنین مراکز امنی میتواند کمک شایانی به گذران زندگی زنان سرپرست خانوار کند و از رواج بسیاری کجرویها و بداخلاقیها در جامعه ما جلوگیری کند.
وی اکنون با 40 نیروی ثابت و 200 نیروی خانگی به همه فروشگاههای تهران و شهرستان مانتو میفروشد و برای این تعداد زن سرپرست خانوار منبع درآمدی شده و زندگی خود و دیگران را نیز تامین میکند.
کمی آمار
بر اساس سرشماریهای انجام شده در سال 92، دو میلیون و 500 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که اکنون تنها 18 درصد از آنها شاغل و 82 درصدشان بیکار هستند. در این بین استان تهران با داشتن 15 هزار زن سرپرست خانوار اکنون بیشترین تعداد زنان سرپرست خانوار را در خود جای داده و به تبع آن تامین نیازهای اولیه برای این دست از زنان در اولویت برنامههای مسئولان این استان قرار گرفته است.
در کنار دیگر دستگاههای کشور، شهرداری تهران نیز برای مدیریت بهتر شهر و جلوگیری از افزایش آسیبهای اجتماعی که میتواند زنان سرپرست خانوار و جامعه را تهدید کند، «ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» را تشکیل داد تا گامی موثر در جهت افزایش امید به زندگی در زنانی که خواسته یا ناخواسته بار زندگی را بر دوش میکشانند بردارد.
15 هزار زن سرپرست خانوار در تهران زندگی میکنند
فهیمه فیروزفر، معاون ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به آنا گفت که زنان سرپرست خانوار تا زمانی که توانمند نشدهاند تحت پوشش برنامههای مدیریت شهری قرار میگیرند و تاکنون مشخصات 15هزار زن سرپرست خانوار در سامانه اطلاعاتی این ستاد به ثبت رسیده است.
وی معتقد است که آمار مربوط به زنان سرپرست خانوار متغیر است، زیرا آمار تعداد زنان سرپرست خانوار به تفکیک مناطق بررسی میشود و به عنوان مثال امکان دارد در یک زمان تعداد زنان سرپرست خانوار در منطقه ۲۰ تهران بیشتر باشد اما به مرور که این زنان توانمند میشوند، آمار آنان نیز تغییر کند.
معاون ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار معتقد است که توانمندسازی زنان سرپرست خانوار فقط وظیفه شهرداری نیست و دستگاههای دیگر از جمله بهزیستی هم باید به کمک شهرداری بیایند.
ساعت به 17 که میرسد یکی یکی صدای خاموش شدن چرخهای خیاطی و اتوی کارگاه به گوش میرسد. زنانی که با کار در خانه کوثر به استقلال رسیدهاند خندان با چشمانی امیدوار به زندگی از یکدیگر خداحافظی میکنند و با دستانی پر به سمت خانههایشان راهی میشوند. زنانی که روزی تصور میکردند همه چیزشان را باختهاند اما امروز با افتخار نان حلال به خانه میبرند.
انتهای پیام/