فرهنگ ایثارگری نباید به نفع عده خاصی مصادره شود/ آزادگان عامل اصلی آزادیشان را هوشمندی آیتالله هاشمی میدانند
گروه دانشگاه: محمدتقی طباطبایی، مدیرکل شاهد و امورایثارگران دانشگاه آزاد اسلامی، در مصاحبه تفصیلی با خبرنگار واحد دانشگاه خبرگزاری آنا از دوران جنگ تحمیلی، اسارت و سالهای پس از جنگ و حضورش در دانشگاه آزاد اسلامی میگوید.
او معتقد است هجمههای رسانهای به راس دانشگاه آزاد پس از تغییر مدیریت سال 92 از سوی کسانی بوده که منافعشان در دانشگاه را از دست داده بودند. طباطبایی میگوید همیشه میخواسته در جایی مشغول به کار شود که بتواند بخش کوچکی از حقی که آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به گردن آزادگان داشته را ادا کند. متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
از چه سالی وارد دانشگاه آزاد شدید؟
۳۰ مهر ماه ۱۳۹۲ وارد دانشگاه آزاد اسلامی شدم. چند سال قبل مدیر روابط عمومی فرماندهی کل سپاه بودم و بعد به وزارت دفاع منتقل شدم و مدتی هم در بانک انصار مشغول بودم. در دوران بازنشستگی هم در شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان که یکی از شرکتهای تحت پوشش شرکت مینو بود خدمت کردم.
چه چیزی شما را به سمت رسانه و کارهای روابط عمومی کشاند؟
_ از سال ۵۹ و در ابتدای ۱۸ سالگی که وارد جبهه شدم به کارهای تبلیغاتی گرایش پیدا کردم و به خاطر صدای خوبی که خدا به من داده بود،برای رزمندگان نوحه میخواندم؛ همین موضوع باعث ورودم به حوزه تبلیغات و رسانه شد. در جبهه بیشتر به کارهای پرخطر مثل شناسایی علاقهمند بودم و در اطلاعات و عملیات فعالیت میکردم. در دوران اسارت هم مسئول فرهنگی آسایشگاه بودم. آن زمان در اردوگاه یک نفر رادیو داشت که شناخته شده نبود و من به عنوان مسئول خبر، از افرادی که با او در تماس بودند اخبار را میگرفتم و برای اسرا اطلاعرسانی میکردم البته تمام این فعالیتها زیرنظر مرحوم حاج آقا ابوترابیفرد انجام میشد. آقای ابوترابیفرد میگفتند:« اسرا امانتهای ملت ایران هستند و باید از نظر روحی و جسمی سالم و بانشاط بمانند تا وقتی به کشور برمی گردند بتوانند خدمت کنند.»
آقای ابوترابی میگفتند:« اسرا امانتهای ملت ایران هستند و باید از نظر روحی و جسمی سالم و با نشاط بمانند تا وقتی به کشور برمی گردند بتوانند خدمت کنند.» |
زمان اسارت درچه زمینههای دیگری فعالیت میکردید؟
ما در اردوگاه کمیته فرهنگی و کمیته امداد داشتیم که بتوانیم با امکانات کمی که دراختیار داریم به مجروحان و اسرای سالخورده رسیدگی کنیم. هر اسیر در ماه ۳۰ درهم عراقی میگرفت که مبلغ بسیار ناچیزی بود. حاج آقا ابوترابی برای اینکه برخی اسرا یک صندوق تدارک دیده بودند و هر اسیر مبلغی را به دلخواه به صندوق کمک میکرد و مسئول آن صندوق برای اسرا لوازم مورد نیاز میخرید یا برای مجروحان و سالخوردگان مواد غذایی تهیه میکردند.
چه مدتی را در اسارت گذراندید؟
از مرداد ۶۱ تا سال ۶۶ اسیر بودم و به علت مجروحیت شدیدم قبل از تمام شدن جنگ تحمیلی آزاد شده و به کشور برگشتم.
فضای تبلیغاتی در دوره جنگ تحمیلی چطور بود؟ عملکرد ستاد تبلیغات چه بود و چه ویژگیهایی را درنظر میگرفت؟
ایران در جنگ تحمیلی تنها بود و البته در مواردی مثل تبلیغات، ضعیف عمل میکرد. همچنین کشور در محاصره رسانههای بین المللی قرار گرفته بود مثلا صلیب سرخ موظف بود هر ماه به اسرا سرکشی کند اما عراقیها اجازه نمیدادند و آنها هر دوماه یکبار به اسرای ایرانی سر می زدند و اگر فردی مریض یا مجروح میشد کسی رسیدگی نمیکرد؛ اما خب متاسفانه این اخبار در جهان اطلاعرسانی و منتشر نمیشد.
خاطرم هست در سال ۶۱ برای ایام محرم در اردوگاه عزاداری کردیم و عراقیها ۱۰ روز ما را بدون آب و غذا حبس کردند در نیتجه شرایط بحرانی شد ما هم روز نهم محرم درها را شکستیم و وارد حیاط اردوگاه شدیم و درگیری شدیدی پیش آمد که ۴ نفر از اسرا شهید و حدود ۵۰۰ نفر زخمی شدند. چند روز بعد صلیب سرخ از اردوگاه ما بازدید کرد اما هیچ رسیدگیای نکردند و این اخبار حتی به ایران هم منتقل نشد. من که آزاد شدم خدمت مهندس موسوی، نخستوزیر وقت، رسیدم و فهمیدم صلیب سرخ اینگونه اخبار را از اسرا منتشر نمیکرده و تنها دولت از طریق نامههای ما به خانوادههایمان تا حدودی از شرایط اسرا در عراق مطلع میشده است. البته گاهی و به ندرت، اخباری نظیر مصاحبه خبرنگار هندی با دو نوجوان اسیر ایرانی در رسانهها پخش شد که البته آن هم هزینه سنگینی روی دست عراقی گذاشت. آنجا خانم خبرنگار از مهدی طحانیان پرسید چرا آقای خمینی صلح را نمیپذیرند و میگویند: جنگ، جنگ تا پیروزی که او هم جواب داد این سوال سیاسی است و اینجا به ما اجازه حرفهای سیاسی نمیدهند و از آن گذشته آیتالله خمینی رهبر ما هستند و هرچه ایشان دستور دهند ما اطاعت میکنیم. خبرنگار هم گفت تا زمانی که جنگ باشد شما اسیر میمانید این برای شما با این سن و سال سخت نیست؟ که طحانیان جواب داد: ما برای اسلام و کشورمان آمدیم و مهم هم نیست تا کی اینجا بمانیم. این مصاحبه از تلویزیون فرانسه پخش شد و بعد از آن عراقیها تلاش کردند این موضوع را به زعم خود جبران کنند. برای همین از طرف مسعود رجوی، تعدادی خانم برای اسرای کم سن و سال ایراین، وسایل تفریحی آوردند تا به زعم خود، آنان را فریب دهند و بتوانند علیه امام (ره) تبلیغات کنند و از آنها مصاحبه بگیرند تا بلکه نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند. اما جالب است که بچههای کم سنوسال خیلی مقاومتر و جنگندهتر بودند چون با سختی به جبهه آمده بودند و برای همین نسبت به ما بزرگترها اعتقاد بیشتری داشتند و خوب خاطرم هست که موارد زیادی بود که ما ازآنها درس میگرفتیم.
در کل فضای رسانهای که آن موقع در دنیا وجود داشت درحق ایران ظلم میکرد و تبلیغات منفی در آن دوره خیلی زیاد بود حتی ایتالیاییها فیلمی راجع به اسرای عراقی در ایران ساخته بود مبنی بر این ادعا که ایران رفتار درستی با اسرا ندارد در صورتی که کاملا برعکس بود. عراقیها پاهای برخی اسرای ما را به دو تا جیپ میبستند و از دوطرف میکشیدند و آنها را به شهادت میرساندند.
در زمان جنگ تحمیلی عراقیها کینه زیادی از آقای هاشمی رفسنجانی داشتند و ما لذت میبردیم که آن قدر از آیتالله هاشمی میترسند. یک بار هم در مسیر کربلا، راننده اتوبوس درحال پیدا کردن موج رادیوی کشورش بود که صدای آقای رفسنجانی روی موج آمد. ایشان داشتند خطبه نماز جمعه را به عربی میخواندند ما هم خیلی وقت بود صدایشان را نشنیده بودیم؛ شروع کردیم به الله اکبر گفتن. عراقیها که نمیدانستند چه اتفاقی افتاده که تمام اسرا به شور آمدند و اسلحههایشان را به سمت ما گرفتند |
فشارهایی که در اردوگاه تحمل کردید بعد از آزادی چه تاثیری روی شما گذاشت؟
چون در اوایل جوانی اسیر شدم، روحیه مقاومی در من ساخته شد و یاد گرفتم که چطور در مقابل سختیها صبر و مقاومت کنم و حالا که با مشکلات زندگی روبهرو میشوم به نظرم ناچیز و کوچک میآیند.
در چند سالگی آزاد شدید و بعد از آزادی چه کردید؟
حدود ۲۴ سالگی آزاد شدم. یک سال و نیم مشغول درمان بودم چون قبل از اسارت پایم مجروح شده بود و در دوره اسارت، خوب رسیدگی نکردند، مشکلش حاد شد. وقتی برگشتم چند بار عمل کردم تا توانستم بدون عصا راه بروم. در مدت درمان نیز باز به جبهه میرفتم و برای رزمندگان سخنرانی میکردم.
چه سالی وارد روابط عمومی سپاه شدید و با توجه به ضعفهای تبلیغاتی که داشتیم کا را با چه رویکردی آغاز کردید؟
_ سال ۶۷ وارد روابط عمومی سپاه شدم . آن زمان روشهای سنتی جاری بود و درحوزه رسانه اطلاعات کافی وجود نداشت برای همین بیشتر به کارهای تبلیغاتی میپرداختیم. سپاه واحدهایی در کل کشور به نام واحدهای روابط عمومی و تبلیغات داشت و چون در شرایط جنگ بودیم در این حوزه وظایف زیادی را به دوش میکشید؛ اعزام به جبههها و اطلاعرسانی پیروزیهایی که درجنگ اتفاق میافتاد همگی به عهده سپاه بود. بعد از جنگ در سال ۷۰ در شیراز یک دوره درخصوص رسانه گذاشتند که من درآن دوره شرکت کردم و به شکل تخصصی با رسانه آشنا شدم.
همکاری شما با مدیریت جدید دانشگاه چگونه آغاز شد؟
رزومه من به دست دکتر میرزاده رئیس دانشگاه آزاد رسیده بود و بعد از گفتوگویی که داشتیم، مسئولیت رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی را به عهدهام گذاشتند.
خواستههای دکتر میرزاده از شما چه چیزی بود و چه مسائلی را مطرح کردند؟
اصل اولیه در کار برای دکتر میرزاده، صداقت کاری است و برای همین، صداقت را به عنوان اولین مسئله از من خواستند؛ چون در حوزه رسانه ما با افکار عمومی سروکارداریم و این موضوع به شدت مهم است. روی صداقت کاری تاکید بسیاری کردند و خواستند فعالیتهای دانشگاه آزاد کامل و به درستی پوشش داده شود.
با تجربهای که شما در کار رسانه و تبلیغات دارید مجموعهای مانند دانشگاه آزاد چه چیزی را باید در بعد رسانهای نشان دهد و کمبود این سیستم کجاست؟
دانشگاه آزاد اسلامی به گفته دکتر میرزاده یک دانشگاه اسلامی و مردمی است. آیتالله هاشمی رفسنجانی هم درسخنرانی سال ۶۱ گفته بودند: «ما میخواهیم دانشگاه آزاد بسازیم البته نه آن دانشگاه آزادی که زمان شاه وجود داشت.» پس ویژگی اسلامی بودنش باید بارز باشد. بار دانشگاه آزاد از ابتدای شکلگیری برروی دوش مردم بوده است و امکاناتش ازطرف خود مردم تامین میشود. دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یک نهاد علمی بزرگ رویدادهای زیادی دارد که باید پوشش رسانهای داده شود.
به نظر شما ضرورت وجود رسانه برای دانشگاه آزاد چیست؟
حیات دانشگاه آزاد اسلامی به مردم وابسته است ما برای جلب اعتماد مردم نیاز به رسانه داریم تا مردم با اطمینان خاطر فرزندانشان را برای تحصیل به دانشگاه آزاد بفرستند. متاسفانه در دولت نهم و دهم برای تخریب دانشگاه آزاد فعالیت زیادی کردند و حدود ۲۵۰۰ رقیب برای دانشگاه درست کردند. دانشگاه برای تثبیت وجه علمی، نشان دادن تمایزهای دانشگاه آزاد با دیگر دانشگاههای کشور و اطمینانبخشی به مردم ملزم به داشتن رسانه است.
پس فکر میکنید وجود رسانه برای نهادی مثل دانشگاه آزاد ضروری است؟
همان طور که گفتم حیات دانشگاه به رسانه وابسته است. دانشگاه آزاد ظرفیتهای زیادی دارد، جامعه علمی بزرگی درکشور محسوب میشود. استادان، هیئت علمی و دانشجویان زیادی را پوشش میدهد که معرفی این ظرفیتها به عهده رسانه دانشگاه آزاد است.
از سال ۷۰ که به صورت حرفهای با حوزه خبر آشنا شدید و این مدتی که در بخش رسانهای دانشگاه فعالیت میکردید ریشه اخباری که دانشگاه آزاد مورد انتقادهای شدید قرار میدهد و هجمه خبری برخی رسانهها و گروه ها را کجا میبینید؟
_ پاسخ این سوال دوبخش دارد؛ وقتی وارد دانشگاه آزاد شدم باظرفیت زیاد دانشگاه روبهرو شدم که نیمی از آن استفاده نمیشد؛ لذا اولین گام انسجام شبکه دانشگاه آزاد در کل کشور بود. در اوایل کار، مدیریت جدید دانشگاه مورد هجمههای زیادی قرار گرفت و متاسفانه رسانه ملی هم با این مسائل همکاری میکرد و یک جریان رسانهای علیه دانشگاه آزاد به راه افتاد. دکتر میرزاده انتظار داشت در مقابل این هجمه شدید رسانهای، دانشگاه آزاد هم تحرک داشته باشد اما به دلیل اینکه رسانههای طرف مقابل خیلی بیشتر بودند ، در این عرصه آن طور که باید نتوانستیم از کیان دانشگاه دفاع کنیم. این موضوعات باعث شد تا با سرعت بیشتری از پتانسیل دانشگاه در حوزه رسانه استفاده کنیم. لذا برنامههایی را برای فعالترشدن رسانهها به رئیس دانشگاه دادیم و استفاده از این ظرفیتهای دستنخورده را شروع کردیم که البته این موقعیت فراهم نشد تا پایان کار و طرح، در این بخش همراهشان باشیم.
اما بخش دوم پاسخ سوال شما؛ دانشگاه آزاد هم نظر انسانی وهم از نظر علمی ظرفیت عظیمی دارد. بعد از تغییر ریاست دانشگاه آزاد و رفتن دکترجاسبی شمار زیادی نیروی غیرمتخصص وارد سیستم دانشگاه آزاد شد که فشار زیادی به دانشگاه آورد. در آن دوره از ظرفیت دانشگاه آزاد به نفع عدهای خاص استفاده میشد اما بعد از اینکه دوباره ریاست تغییر کرد و به عهده دکتر میرزاده گذاشته شد آنهایی که امکاناتشان را از دست داده بودند سعی کردند با هجمههای رسانهای جایگاه اصلی دانشگاه و ریاست دانشگاه را تخریب کنند. دکتر میرزاده هم همانطور که بنیانگذار دانشگاه آزاد آیتالله هاشمی گفتند فضای دانشگاه را از سیاست دور کردند. بیشتر این جنجال های رسانه ای از سوی کسانی بود که منافعشان در دانشگاه را از دست رفته می دیدند.
شما هم فضای هم و هم اسارت در عراق را تجربه کردهاید. آن گونه که از سخنان شما برمی آید تاثیر وضعیت فرهنگی و فضای ایثارگری آن دوران تاثیر زیادی بر شما گذاشته اما به نظر میرسد فضای کنونی کشور از آن تجربه ها فاصله گرفته است. فکر می کنید در این سالها چه چیزی گمشده که کار امروز به فضای غیراخلاقی در برخی رسانهها و این هجمههای برنامهریزیشده به رقیبان رسیده است؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی نقل به مضمون فرمودند: «ما انقلاب نکردیم که عکسی پایین بیاید و عکس دیگری جایش را بگیرد»؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ما درحقیقت به دنبال انقلاب فرهنگی بودیم.
معتقدم انقلاب ما در حوزه سیاسی پیروز شد اما نتوانست درحوزه فرهنگ آن تغییر مطلوب و آرمانی را ایجاد کند. بعد از انقلاب هم کشور درگیر جنگ شد و متاسفانه فرصتی برای اعتلای فرهنگ پیش نیامد. متاسفانه بخشی از جامعه هنوز به بلوغ فرهنگی نرسیده است و این بخش که تریبون هم دراختیار دارد نمیتواند نظر مقابل خودش را تحمل کند و به همین خاطر کسانی که درچارچوبهای آنها جا نمیگیرند را دشمن فرض میکنند لذا به خودشان اجازه میدهند هر تهمتی را به طرف مقابل وارد کنند. این عده جامعه را چند قطبی میکنند.
عامل جذب شما به سمت دانشگاه آزاد چه بود؟
در دوران جنگ و همچنین دوران اسارت ارادت خاصی به آیت الله هاشمی داشتم مخصوصا که آزادگان عامل اصلی آزادیشان را هوشمندی آیتالله هاشمی میدانند. در زمان جنگ تحمیلی عراقیها کینه زیادی از آقای هاشمی رفسنجانی داشتند و وقتی ما این کینه را در عراقیها میدیدیم، لذت میبردیم که آن قدر از آیتالله هاشمی میترسند. جالب است یک بار هم در مسیر کربلا بودیم راننده اتوبوس درحال پیدا کردن موج رادیوی کشورش بود که آمد روی صدای آقای رفسنجانی. ایشان داشتند خطبه نماز جمعه را به عربی میخواندند ما هم خیلی وقت بود صدایشان را نشنیده بودیم. شروع کردیم به الله اکبر گفتن. عراقیها هم نمیدانستند چه اتفاقی افتاده که تمام اسرا به شور آمدند و اسلحههایشان را به سمت ما گرفتند و سعی میکردند ساکتمان کنند.
به خاطر میآورید که در آن خطبه آیت الله هاشمی چه میگفتند؟
راجع به فلسطین حرف میزدند و از کشورهای اسلامی میخواستند در مقابل صهیونیستها ایستادگی کنند. من همیشه می خواستم درجایی کار کنم که خدمتی به آیت الله هاشمی رفسنجانی بکنم و بخش کوچکی از حقی که به گردن ما آزادگان داشتند را ادا کنم.
همیشه می خواستم درجایی کار کنم که خدمتی به آیت الله هاشمی رفسنجانی بکنم و بخش کوچکی از حقی که به گردن ما آزادگان داشتند را ادا کنم |
شما پس از تغییر مسئولیتتان، در مرکز شاهد و ایثارگران دانشگاه آزاد مشغول شدید. وقتی به عنوان یک آزاده چنین مسئولیتی را بر عهده گرفتید چه حسی در شما ایجاد شد؟
آقای دکتر میرزاده برنامههایی برای تغییر و تحول در حوزه شاهد و ایثارگران داشتند زیرا ایشان و آیتالله هاشمی نگاه خاصی به این موضوع دارند و نمیخواستند خدماتی که دانشگاه آزاد در این زمینه میدهد فقط خدمات آموزشی باشد. دکتر میرزاده میخواست و میخواهد فرهنگ ایثارگری را بدون هیچ گرایش سیاسی با استفاده از فرزندان ایثارگر، جانبازان و آزادگان در دانشگاه ترویج کند. از طرفی هم این فرهنگ نباید به نفع عده خاصی مصادره شود زیرا شهیدان و ایثارگران از تمام اقشار جامعه بودند. آنها بدون جهتگیری چپ یا راست به جبهه آمدند؛ حتی از اقلیتهای مختلف مذهبی درجنگ حضور داشتند. اگر فرهنگی به نفع افرادی مصادره شود عدهای هم درمقابل آن افراد میایستند و این به نفع جامعه نیست. بحث جهاد و شهادت نباید چندقطبی شود.
سال هاست بحث سهمیهها درکنکور و ورود به دانشگاه مطرح است و نگاه قطبی هم به این مسئله وجود داشت. هنوز شما این فضا را احساس میکنید؟ آیا امکاناتی که در اختیار این قشر قرار میگیرد امتیاز ویژهای است و اسم خاصی دارد؟
ایراد اصلی از دولتیها شروع میشود از همان سالهای دهه ۶۰ که مصوبه ایثارگران عملی شد، مردم توجیه نشدند و در ذهن خانوادههایی که فرزندانشان میخواستند وارد دانشگاه شوند این تلقی ایجاد شد که این یک رانت است در صورتی که در حقیقت اینطور نیست. من بر اساس صحبتهایی که با مسئولان وزارت علوم و دانشگاه آزاد داشتم این موضوع را مطرح میکنم؛ تمام دانشگاههای کشور ظرفیت مازادشان را در اختیار ایثارگران و فرزندان شاهد میگذراند و اینطور نیست که از سهمیه دانشجوی دیگری استفاده شود اما متاسفانه نتوانستیم این موضوع را برای مردم جا بیندازیم و توجیه کنیم. طبق آماری که از بنیاد شهید گرفتم در طول این ۳۰ سال ظرفیت این سهمیه در زمان حداکثرش ۴۰ درصد و بعد از آن ۲۰ درصد بوده است و تنها از ۴ درصد کل آن ظرفیت ۴۰ درصدی یا ۲۰ درصدی استفاده شده است زیرا شرایط استفاده از سهمیه سخت بود. مثلا کسی واجد شرایط است که ۸۰ درصد نمره آخرین نفر قبولی در آزمون را کسب کرده باشد بنابراین خیلیها نتوانستند ازسهمیه استفاده کنند.
یعنی معتقدید مسئولان نتوانستند واقعیت سهمیهها را در جامعه جا بیندازند؟
دقیقا، دفاع از این مسئله برای خود من که جزء این قشرهستم به خاطر نگاهی که از سمت جامعه منتقل می شود سخت است.
جدا از جایگاهی که دارید، فکر میکنید به عنوان کسی که رنج و تبعات جنگ را تحمل کرده است، جامعه یا نظام برای فرزندتان امتیاز ویژهای قائل میشود؟
به عنوان کسی که جزء این قشر هستند سخت است از این موضوع دفاع کنم اما من یک تحقیقی راجع به کشورهایی که درگیر جنگ جهانی دوم بودند، کردم. آلمان، روسیه و برخی از کشورهای اروپایی امتیازات بسیار گستردهتری برای رزمندگانشان درنظرگرفتند و تا امروز هم به فرزندان آنها خدمات ویژهای ارائه میدهند یعنی به صورت ارثی به نسلهای بعد از آنها هم امتیاز میدهند. از طرفی رسانه ملی باید این مسائل را برای مردم توضیح دهد که اگر این ایثارگران نبودند مخصوصا الان که وضع منطقه بهم ریخته است ممکن بود کشور در چه وضعیتی باشد. آنهایی که درجبهه شرکت میکردند فرصتی برای تحصیل نداشتند درآن زمان در جبهه موسسههای آموزشی رزمندگان راه انداخته بودند و دبیران و معلمان مدارس که درجبهه حضور داشتند برای رزمندگان کلاس برگزار میکردند. بارها پیش آمده بود که من از عملیات شناسایی برگشته و خواب بودم برای کلاسها صدایم میکردم و با اینکه ما حوصله نداشتیم مجبورمان میکردند درس بخوانیم. حتی در اسارت هم کمیته آموزش داشتیم که خیلی از آزادگان دراسارت چهار زبان یاد گرفتند اما باز هم شرایط خوبی نداشتیم که فرصت تحصیل داشته باشیم. مسئله دیگری هم که وجود دارد این است که مشکلاتی در خانوادههای ایثارگران وجود دارد که سایرخانوادههای معمولی نمیتوانند درک کنند. به طورمثال فرزندان ایثارگران شیمیایی که مجبور هستند شب تا صبح از پدرانشان پرستاری کنند باید یک امتیاز ویژهای نسبت به سایرین داشته باشند که اگر نتوانست امتحان دهد یک فرصت دیگر داشته باشد یا فرزندی که پدرش موجی است شرایط خیلی سختی دارد که قابل درک نیست برای دیگران. وقتی میگوید مجبور است پدرش را در اتاق حبس کند و مدام خانوادهاش در تنش هستند باید با دیگران متمایز باشد. بنابراین، این کمترین چیزی بود که نظام برای سپاسگذاری از این قشر درنظر گرفت. با اینکه بازهم میگویم خودم از این قشر هستم و خیلی سخت میتوانم توجیه کنم اما وقتی به شرایط کشورهای دیگر نگاه میکنم و قوانینی که برای ایثارگرانشان دارند که حتی به نوههای آنها خدمات خاصی داده میشود برایشان مراسم تجلیل میگیرند و از نظر مادی و معنوی آن قشر را در جامعه تامین میکنند ما واقعا کار خاصی برای ایثارگرانمان نمیکنیم. این متاسفانه خیلی تنگنظرانه است که بخواهیم دید منفی داشته باشیم. ایثارگران و خود من بدون هیچ مطالبهای به جنگ رفتیم و دفاع از مملکت و نظام را وظیفه خودمان میدانستیم. ما نمیخواستیم سرنوشت کویت و افغانستان را داشته باشیم و برای کاری هم که کردیم هیچ منتی بر سر ملتمان نداریم اما من که در دوران جوانی فرصت تحصیل پیدا نکردم و بعد ازآن هم درگیربیماری و مجروحیت بودم، مشکلی نیست اگر نظام راه را برای من هموارتر کند تا بتوانم فرصتهایی را که از دست دادم را دوباره بسازم و بتوانم تحصیل کنم و باز هم به کشورخدمت کنم. متاسفانه جامعه راجع به این مسائل توجیه نشده است و ما هم دراین باره ضعیف عمل کردیم.
تمام دانشگاههای کشور ظرفیت مازادشان را در اختیار ایثارگران و فرزندان شاهد میگذراند و اینطور نیست که از سهمیه دانشجوی دیگری استفاده شود اما متاسفانه نتوانستیم این موضوع را برای مردم جا بیندازیم و توجیه کنیم. طبق آماری که از بنیاد شهید گرفتم در طول این ۳۰ سال ظرفیت این سهمیه در زمان حداکثرش ۴۰ درصد و بعد از آن ۲۰ درصد بوده است و تنها از ۴ درصد کل آن ظرفیت ۴۰ درصدی یا ۲۰ درصدی استفاده شده است زیرا شرایط استفاده از سهمیه سخت بود. مثلا کسی واجد شرایط است که ۸۰ درصد نمره آخرین نفر قبولی در آزمون را کسب کرده باشد بنابراین خیلیها نتوانستند ازسهمیه استفاده کنند |
حدود ۷۵ درصد از خانوادههای ایثارگران در دانشگاه آزاد اسلامی تحصیل میکنند، برنامهریزی شما برای نشان دادن واقعیتهایی که گفتید چه چیزی است؟
ما در دانشگاه آزاد دو بخش داریم، این ۷۵ درصدی که میگویید دانشجویانی هستند که شامل قانون جامع شدند. یک بخش هم دانشجویانی هستند که پدرانشان جانبازان زیر ۲۵ درصد هستند یا خواهر و برادر شهیدند یا رزمنده هستند که شامل قانون جامع نمیشوند که برای آنها یک سری تسهیلاتی ارائه میشود. گاهی هم پیش آمده که فرزند شهید نتوانسته از سهمیه استفاده کند چون نمره قبولی رشتهای را که انتخاب کرده، نیاورده است اما متاسفانه افکار عمومی اینطور استنباط میکند که فرزندان ایثارگران بدون هیچ شرایط و ضوابطی میتوانند به راحتی وارد دانشگاه شوند.
شما قبلا عنوان کردید که میخواهید یک سری اصلاحات درباره قانون خدماترسانی به ایثارگران پیشنهاد دهید، در این باره اقدامی کردید؟
قانون خدماترسانی به ایثارگران به صورت آزمایشی تا پایان سال جاری اجرا می شود و هم اکنون بنیاد شهید در حال جمع آوری دیدگاههای اصلاحی است تا به صورت لایحه تقدیم مجلس شود. ما در دانشگاه آزاد اسلامی در حال تدوین پیشنهادها و رفع نواقص قانون هستیم که در موعد مقرر به مسئولان تحویل داده میشود.
جدا از اصلاح لایحه، دانشگاه آزاد اسلامی درحوزه شاهد و ایثارگران به چند نفر خدمات ارائه میدهد؟
جامعه هدف دانشگاه آزاد ۱۱۰ هزار نفر شامل قانون جامع هستند که از همان ابتدای قبولی میتوانند از امتیازاتی مثل تغییررشته در رشتههای همتراز و انتقال واحد به واحدهای نزدیک محل سکونت استفاده میکنند اما سایرین که مشمول قانون جامع نیستند مثل کسانی که پدرانشان جانبازان زیر۲۵ درصد هستند یا خواهر و برادر شهید یا فرزندان رزمندگان هستند میتوانند از خدماتی مثل مهمان شدن در واحدهای دیگر استفاده کنند. در این باره رئیس دانشگاه آزاد هم تاکید داشتند که راه این افراد برای مهمان شدن تسهیل و امتیازاتی به آنها ارائه شود.
برنامه سال ۹۴ دانشگاه آزاد تغییر زیرساخت علمی دانشجویان شاهد و ایثارگر کل کشور است. هم چنین مراکز مشاورهای راهاندازی خواهیم کرد برای دانشجویانی که مشکلات درسی و آموزشی دارند مسائلشان را مطرح و این مراکز برای تقویت بنیه علمیشان یا گاهی تغییر رشته به آنها کمک کنند. حوزه دیگری هم که دکترمیرزاده تاکید بیشتری داشتند حوزه فرهنگ است. همانطور که میدانید در حدود ۲۰۰ واحدهای دانشگاه آزاد شهید دفن شده است که بعضی از آنها نمادهای بسیاری زیبایی ساختند که در حال تهیه و چاپ اطلس یادمانهای شهدای دانشگاه آزاد اسلامی هستیم.
بحث دیگر ما ترویج فرهنگ ایثارگری است. دانشگاه آزاد میخواهد فرزندان شهدا و ایثارگران را وارد صحنه کند تا خود آنها مبلغ این فرهنگ باشند. کسانی که دردآشنا هستند و در دامان خانوادههای ایثارگر تربیت شدند بتوانند خارج از تعلقات سیاسی و بدون مسائل جناحی در زمینه فرهنگ شهادت فعالیت کنند تا دانشجویی که وارد دانشگاه میشود احساس کند بدون هیچ موضعگیری سیاسی با یک فرهنگ ملی آشنا شود تا بتواند با آن کشورش را بیمه کند. هدف دانشگاه این است که به این دانشجویان نشان دهد با این فرهنگ بلایی که سر افغانستان، عراق یا کویت آمد به سر کشور ما نخواهد آمد و یک نسل سلحشور و مقاوم تربیت کنیم مثل نسلی که در دهه ۶۰ به جنگ رفتند. تنها راه همین است که ما برای جوانانمان الگو سازی کنیم.
من در کنگره شهدای علوم و تحقیقات هم گفتم که این مراسم دو جنبه دارد؛ یکی جنبه ظاهری است و یک جنبه پنهانی که مهمتر است و باید بررسی شود که ببینم این مراسم چقدر اثرگذاری داشته است. باید ببینیم دانشجویی که در این مراسم شرکت میکند و حرفهای یک جانباز و یا پدرشهید را میشنود آرزو میکند روزی شهید همت، شهید زینالدین یا شهید باکری شود یا نه، این موفقیت محسوب میشود اما اگر ما تلاش کردیم و دیدیم الگوی جوان ایرانی هنرپیشههای هالیوودی هستند یعنی ما موفق نبودهایم.
هدف اصلی دانشگاه معرفی افرادی مثل شهید همت و باکری به نسل جدیدی است که با جنگ و ایثارگری آشنایی ندارد. ما نمیگوییم آنها از آسمان آمدند میخواهیم این فرهنگ را جا بیندازیم که آنها هم مثل ما بودند اما توانستند عزت یک کشور را نگه دارند |
در یک سال گذشته که دراین حوزه فعالیت کردید بزرگترین چالش چه بود و چه راهکاری برای مشکل پیدا کردید یا پیشنهادی برای مسئولان داشتید؟
یکی از چالشهای دانشگاه حوزه آموزشی است زیرا ساختار بخش شاهد و ایثارگر دچار تغییر و به هیئتهای امنای استانی واگذار شد. به طور مثال واحد علوم و تحقیقات حدود ۶۰۰۰ دانشجوی شاهد و ایثارگر دارد یا واحد تهران مرکز۵۰۰۰ دانشجوی شاهد و ایثارگر دارد و مدیریت خدمات یا توجیه آنها برای امتیازاتی که دارند کار به شدت سختی است زیرا چارت مشخصی ندارد. دانشگاه نیروی انسانی هم برای این موضوع ندارد و افرادی که کار میکنند از روی عشق و علاقه دراین زمینه خدمت میکنند البته در سال گذشته چارتی را با همکاری معاونت برنامه ریزی دانشگاه مصوب کردیم و به ارییس دانشگاه تقدیم شد که منتظر ابلاغ آن هستیم.
به صورت مستقل نمیخواهید دفاتری برای پاسخگویی داشته باشید؟
_ دانشگاه در ترم بهمن ماه درخصوص نقل و انتقالات بیش از ۲۰۰۰ نفر مراجعه کننده داشته که حجم بسیار زیادی است و دلیل آن هم به خاطر اطلاعرسانی ضعیف بود. دانشجو نمیدانست نیازی به مراجعه حضوری نیست و میتواند از طریق سایت درخواست بدهد. درسال جدید روی بحث اطلاع رسانی برنامه ریزی کردیم که جزوههایی درباره قوانین و مصوبههای مخصوص دانشجویان شاهد و ایثارگر چاپ شود که هردانشجویی که وارد دانشگاه شد این جزوه را دراختیار داشته باشد تا بداند امتیازات و خدماتی که در دوران تحصیل دارد چه چیزی است. برای فعالتر شدن سایت هم برنامه ریزیهایی انجام دادیم که مراجعه حضوری دانشجویان کمتر شود. برنامه رفع مشکل دانشجویانی که مشمول قانون نشدند را هم داریم که عده کثیری را در بر میگیرد.
در مجموع دانشگاه آزاد بیش از 100 هزار دانشجوی شاهد و ایثارگر دارد که رقم قابل توجهی است؛ برای سازماندهی این تعداد نیاز به کمک بیرونی ندارید؟ منابع دانشگاه برای خدمت رسانی به این دانشجویان کافی است؟
دانشگاه آزاد پتانسیلی بسیار قوی دارد، نیروی انسانی که فعال است تجربه و آشنایی خوبی در این زمینه دارد اما بنیاد شهید در خیلی موارد مثل بحثهای قانونگذاری به دانشگاه کمک میکند. البته یکی از مشکلاتی که دانشگاه دارد پرداخت شهریه این افراد توسط بنیاد شهید است. بنیاد شهید با توجه به وضعیت مالی دولت و بودجهای که دراختیار دارد دو، سه ترمی است که با دانشگاه به مشکل برخورده است که با رایزنیها درحال رفع آن هستیم زیرا برخی از واحدهای ما دچار مشکلاتی جدی در این زمینه شدند که امیدورایم هرچه زودتر برطرف شود.
بحث فرهنگی دانشگاه با تاکیدهای آیتالله هاشمی و دکتر میرزاده به شدت جای کار دارد. میخواهیم یادواره شهدا را در تمام واحدهای دانشگاه برگزار کنیم و با استفاده از هنرمندان کشور و جلوههای سمعی بصیری و هنری جدی یک رویکرد نو به این موضوع داشته باشیم تا کار کلیشهای نباشد. اولین کنگره شاهد و ایثارگر هم زمان با هفته دفاع مقدس در تهران برگزار میشود. از استانها هم دعوت میکنیم تا برای الگو برداری حضور داشته باشند.
هدف اصلی دانشگاه معرفی افرادی مثل شهید همت و باکری به نسل جدیدی است که با جنگ و ایثارگری آشنایی ندارد. ما نمیگوییم آنها از آسمان آمدند میخواهیم این فرهنگ را جا بیندازیم که آنها هم مثل ما بودند اما توانستند عزت یک کشور را نگه دارند. این فضا با شرایط سنتی قبل مهیا نمیشود دانشگاه قصد دارد با روشهای هنری و فرهنگی یک فضای جدید را برای جوانی که از آن شرایط دور بوده، بسازد تا جوانان به این موضوعات علاقهمند شوند.
یکی از اقداماتی که حوزه کاری شما در این مدت انجام داده است، بحث دیدار با خانوادههای شهدا و ایثارگرانی است که در دانشگاه آزاد اسلامی حضور دارند. در ایتدا برخی از این دیدارها رسانهای شد ولی بعد از آن دیگر چنین اخباری را ندیدیم! آیا این بازدیدها قطع شد؟
خیر. به دیدار دانشجویان ایثارگر و خانوادهشهدا رفتن همچنان ادامه دارد ولی چند ماهی است که دکتر میرزاده اجازه نمیدهند رسانهها این دیدارها را پوشش بدهند و تمایل دارند که در سکوت رسانهای این برنامه انجام شود. بنابراین دیدار با دانشجویان عزیز ایثارگر و خانوداههای شهدا نه تنها لغو نشده بلکه رییس دانشگاه آزاد اسلامی به رغم مشغلههای کاری متعددی که دارند، هروقت در این راستا برنامهای را برایشان تنظیم کردهایم، بلااستثنا پذیرفتهاند و در اوج مشغله کارهای دانشگاه اجازه ندادهاند که این دیدارها متوقف شود. تاکید به انجام این دیدارها نیز از آن جهت است که به قول دکتر میرزاده، دیدار با این عزیزان و صحبت کردن با آنان، نیازی است که همه ما مسئولان داریم؛ چون فرصتی است برای اینکه برای ساعتی شنونده حرفها و بیننده افرادی باشیم که بودنشان، روح معنویت را به انسان تزریق کرده و تیاز شما را به لحاظ معنوی تامین میکند.
انتهای پیام/