فلسفه باید برای حل بحرانها با جسارت عمل کند/ فقدان اخلاق کرامت انسان را تهدید میکند
دکتر شمسالملوک مصطفوی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی درباره بیمها و امیدها گفت: «این موضوع بحثی انتزاعی است بنده میخواهم فلسفه این موضوع را مقداری وارد حوزه اجتماعی کنم.»
او ادامه داد: «یکی از بهترین مسائلی که میشود درباره این موضوع بررسی کرد فضاهای مجازی است که بحثی پیچیده است همگی باید تهدیدها و فرصتهای این فضا را بشناسند طبق آمار روزانه چندین هزار سایت و شبکه اجتماعی به این فضا اضافه میشوند و همانطور که میدانید فضاهای خصوصی افراد در بطن فضاهای عمومی در دنیای مجازی وجود دارد.»
او به موضوع آواتاریسم اشاره کرد و گفت: «این مساله زیست جهان انسان را به مخاطره جدی میاندازد و از جامعه فلسفی ایران انتظار میرود درباره این موضوع اقدام کنند.»
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به بازی زندگی دوم به عنوان مثالی برای ورود به دنیای مجازی گفت: «این بازی المانهای زندگی واقعی را دارد اما زمان، مکان، مرزها و محدودیتهای زندگی واقعی در آنجا وجود ندارد در این بازی خود دوم یا مجازی توسط ایدهآلهای کاربر ساخته میشود و در آن هیچ اثری از واقعیت وجود ندارد حتی دانشگاههایی مانند استنفورد و آکسفورد در این فضا شعبه دارند که میتوان این موضوع را از مزیتهای این فضا دانست اما معایب آن نیز به شدت زیاد است.»
او ادامه داد: «این خودها یعنی خود مجازی و خود واقعی روزی با هم در تعارض قرار میگیرند و باعث میشود انسان از سکونتش در جهان واقعی دور شود. ما ورای نهلیسم معرفت شناسانه امروز با نوع دیگری از نهلیسم وجودی روبرو هستیم و جامعه فلسفی باید نسبت به این مخاطرات فعال باشد.»
مصطفوی پیشنهاداتی برای جامعه فلسفی ارائه کرد و گفت: «ما باید بدانیم فلسفه چه باید در مقابل بحرانها انجام دهد باید توجه هستی شناسانه به فضای مجازی داشته باشیم و شیوهای جدید و ارتباطی جدید بین این فضا و فضای واقعی ایجاد کنیم. رابطه و این شیوه باید به طور دقیق مشخص شود همچنین فضای مجازی و حقیقی باید هماهنگ باشند تا آسیبها به حداقل برسند.»
او افزود: «فلسفه در تعامل با علوم دیگر مانند جامعهشناسی، رفتار شناسی و ... و همچنین هماندیشی بین متفکران و تشکیل کارگروههای بین رشتهای برای بررسی همه زوایای این موضوع و فهم دقیق و جدید آن و همچنین نگا نو میتواند ما را در حل این بحران کمک کند.»
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در پایان سخنان خود گفت: «فلسفه باید برای حل بحرانها نقش آفرین باشد و برای آنها با جسارت عمل کند.»
اخلاق در قربانگاه سیاست ذبح شده است
دکتر شهین اعوانی هم ضمن قدردانی از پرداختن به موضوعی متفاوت در روز جهانی فلسفه گفت: «اصل فلسفه به مالکیت کسی در نمیآید و این بسیار خوب است که این مساله در میان دانشجویان اتفاق افتاده این موضوع، موضوع سال بررسیهای انجمن فلسفه میان فرهنگی است و بسیار مهم است.»
او ادامه داد: «مساله بیمها و امیدها در دو بخش مجزا بررسی میشود ابتدا از چه میترسم و بعد به چه چیز امید دارم. کانت نیز این موضوع را به شکل دیگری مطرح کرده است با توجه به بعد اخلاق کانتی باید این مساله روز را بررسی کنیم. ما در جایی زندگی میکنیم که عدالت بیشتر از هر چیز اهمیت دارد و از فقدان آن رنج میبریم ما باید بپرسیم چرا بازخورد ما با مسائل در سطح جهان با بحرانها یکسان شده است.»
اعوانی افزود: «انسانها امروز در مواجهه با اخبار و کشته شدگان جنگها و همچنین عملیاتهای تروریستی ساکت میمانند و تنها سری تکان میدهند امروز از دست رفتن جان انسان به عدد تبدیل شده بیآنکه بتوانیم به اصل این موضوع توجه کنیم همه ما به شنیدن اخبار کشته شدگان عادت کردهایم و به شکل فردی خدا را شکر میکنیم که در وضعیت آنها نیستیم.»
او گفت: «امروز این مساله مهم است که ما در امنیت هستیم و مهم نیست دیگران کشته میشوند همگی در زندگی روزمره و عقل معاش ماندهایم و وضعیت دیگران مهم نیست. این نگرش سعادتمندی همراه با امنیت تنها نشان میدهد انسان خودش به تنهایی مطرح شده کانت نیز اشاره کرده باید در روشنگری، خودآیینی و استقلال خود را بشناسیم.»
اعوانی گفت: «به لحاظ اخلاقی اگر بخواهیم به بیم و امید نگاه کنیم باید به خود استقلالی مالک کانت بپردازیم که نسخه خوبی برای جهان امروز نیست بسیاری از فیلسوفان در این مورد فعالیت کردند ما به رغم نظریههای زیاد از تامل در پدیدههای انتزاعی و اجتماعی به راهکاری نرسیدهایم بنابراین جایگاه این خلا اخلاقی چیست؟»
او ادامه داد: «در غرب قوانین طوری اجرا میشود که مشخص نیست اخلاق درونی است یا بیرونی. آنجا قانون محور است و گویی قانون اخلاق را در بر میگیرد اما در جوامعی مانند جامعه ما که قانون به خوبی اجرا نمیشود تنها نجات دهنده اخلاق دین تلقی میشود در جایی میبینیم دین در تقابل با سیاست قرار میگیرد در این صورت اگر در تعامل دین و سیاست غلبه سیاست پررنگ شود در آنجاست که سیاست بر مبنای سلطه و تفرقه اندازی و سیاس بازی است و صداقت اخلاقی را در خود جای نمیدهد.»
اعوانی افزود: «یعنی اگر اخلاق دینی شود و دین با سیاست عجین شود اخلاق را میبازی یعنی سیاسیبازی ما در نهایت موجب از بین رفتن اخلاق خواهد شد زیرا دین در کاربرد عملی خود که یکی از بروز و ظهورهایش که صداقت اخلاقی است خدشهدار میشود و اخلاق در قربانگاه سیاست ذبح خواهد شد زیرا سیاست قرار نیست با صداقت همراه باشد و ما این موضوع را در جامعه میبینیم در فقدان اخلاق است که کرامت انسان تهدید میشود و همین وضع زمانه ماست.»
او گفت: «جوامع پیشرفته صنعتی تمام همّ خود را در تسلیحات جمع کردند و موجب کشتار شدند و نسبت به علت کشتار عملیات انتحاری، دروغ، ریا، و مسائل اخلاقی بیتفاوت هستند. گویی در روزگار ما تعریف جامع و کاملی از انسان وجود ندارد امروز انسانها طبقهبندی شدهاند و این یکی از مشکلات جهان امروز است.»
اعوانی درباره امید گفت: «اخلاق به ما غایت خرد ناب میدهد تکالیفی که سعادت خود و دیگران در آن مشخص است ما باید بیاندیشیم به چه چیز میتوانیم امیدوار باشیم مشخصه انسان عاقل این است که نه کسی را فریب بدهد و نه از کسی فریب بخورد این امر محقق نمیشود مگر اینکه انسان نسبت به خود و افراد هم عصر خود خودآگاهی پیدا کند تا بتواند بر آن چیزی که میشناسد امیدوار باشد.»
بیم و امید هر ملت را باید در تاریخ و فرهنگ آنها جستجو کرد
در پایان این نشست دکتر علی اصغر مصلح، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز درباره بیم و امیدهای بومی گفت: «هر فرهنگی لایههای مختلفی دارد و کنش و اندیشه هر قوم برخواسته از بیم و امیدهایی است. سطح بیم و امید هر فرهنگ سطح بسیار مهم و ژرفی است که تفکر فلسفی باید بیش از گذشته برای فهم فرهنگ و بیم و امیدهای درونی یک فرهنگ توجه کند.»
او ادامه داد: «نکتهای که امروز با آن مواجه هستیم که منشا چالش و خشنونتهای زیادی شده است. بیم و امیدهای تاریخی اقوام مختلف است. بیم و امید مسائل انتزاعی نیستند بلکه در ذیل زندگی یک قوم شکل گرفتند، صورت جمعی پیدا کردند و پایدار شدند و کنش و کردار یک قوم را جهت میدهند.»
مصلح افزود: «ما ایرانیان هم بهتر است با نگاه به تاریخ خود به منطق بیم و امیدهای جمعی خودمان نزدیک شویم. برای نزدیک شدن به بیم و امیدهای یک قوم باید به آثاری که آن قوم جلوهگر میسازد، نزدیک شد. همچنین باید علوم مختلف، اخلاق، ارزشها، اعتقادات، باورها، ادبیات و شعر یک قوم را شناخت تا به آن بیم و امیدهای جمعی و تاریخی قوم نائل شد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «بنده برای بررسی بیم و امیدهای ایرانیان کتیبهای را در تخت جمشید که به داریوش منصوب است را بررسی کردم. این کتیبه گویای عمیقترین بیم و امیدهای ایرانیان از گذشته تاکنون است. در این کتیبه چنین آمده است که: اهورامزدا ما را از سپاه دشمن، خشکسالی و دروغ بباید. بنابراین به نظر میرسد بیم و امید ما ایرانیان در طول تاریخ همین سه موضوع بوده است.»
مصلح گفت: «ایرانیان در طول تاریخ همیشه از دشمن ترسیدهاند، همیشه از خشکسالی ترسیدهاند و همیشه به علت پایبندی به آیین راستی از دروغ ترسیدهاند. شاید بتوانیم تاریخ ایران از گذشتههای بسیار دور از منظر همین سه خاستگاه بررسی کرد. به نحوی دو منشا اول به اقلیم ایران بازمیگردد زیرا در پیدایش یک فرهنگ توجه به اقلیم پایه فهم یک فرهنگ است. ایرانیان به علت قرار گرفتن در این منطقه ویژه همیشه تهدید شدهاند و شاید کشور دیگری مثل ایران این همه با دشمن خارجی روبهرو نبوده است. به نظر میرسد قوم ایرانی همیشه به مسئله دیگری دشمن اندیشیده و این موضوع درونی شده است.»
او افزود: «مسئله دوم اقلیم ایران است که در یک منطقه خشک است و ایرانیان از گذشته تا امروز با معضل آب روبهرو بودند. همانطور که می بینیم اولین کلمه فارسی آب است.میتوان گفت کلید واژه فرهنگی آب است. بزرگترین بیم ایرانیان در طول تاریخ همین مسئله آب بوده است.»
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی سومین بیم ایرانیان را دروغ نامید و گفت: «ایرانیان از گذشته تا کنون آیین راستی و یکتاپرستی داشتند بنابراین همیشه از دروغ ترسیدند و این بیم در فرهنگ و تاریخ آنها ریشه دارد. بنابراین بیم و امید هر ملتی باید در فرهنگ و تاریخ آنها پیدا کرد.»
انتهای پیام/