آموزشهای متفاوت یک مهدکودک در خوزستان
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه «ایران» نوشته است: آشنایی کودکان با دنیای پیرامون و عمق بخشیدن به نگاهشان و شناساندن ابعاد زندگی به آنها، دغدغه این معلم خوزستانی است. او از سالها قبل با هدف احترام به طبیعت، زندگیاش را وقف این کرده است که کودکان شهرش را با محیط زیست آشتی دهد. علی بالویی که به کمک پسر نوجوانش درختان اطراف رود کرخه را از مرگ حتمی نجات داده است، از مهدکودکی سخن گفت که در آن کودکان با طبیعت آشنا میشوند و از آن درس زندگی میآموزند.
او که 39 سال سن دارد و بیش از 20 سال است که در حوزه آموزش به کودکان و نوجوانان فعالیت میکند، چند سالی است یک مهدکودک و پیشدبستانی خصوصی را در شهرستان شوش دانیال تأسیس کرده تا کودکان مهارتهای زندگی را از طبیعت بیاموزند و به آن احترام بگذارند... که بیگمان با داشتن چنین نگاهی آینده روشنتری خواهند داشت.
آشتی با طبیعت
در حال حاضر «هوشمند بودن» مهدهای کودک، موج تازهای است که در سطح کشور به راه افتاده است. همه ما تقریباً میدانیم که این «هوشمند بودن» به چه معناست؛ هرچند همه به صرافت افتادهایم که راه را داریم به خطا میرویم اما افسوس که تغییر مسیری در کار نیست. کودکان ما در این سن و سال به جای اینکه میخکوب موبایل و تبلتهایی باشند که آنها را از بازیهای حرکتی دور نگه میدارد، باید در فضای باز به شادی و بازی بپردازند، خوب بدوند، لمس کنند و بو بکشند که برای میسر شدن این مهم، طبیعت بهترین فرصت را فراهم میکند.
علی بالویی معتقد است: اگر بتوان فضای آموزشی کودکان را به طبیعت گره زد، بدون شک تأثیر بسزایی در رشد آنها خواهد گذاشت و زندگی آیندهشان تحت تأثیر طبیعت قرار خواهد گرفت. واقعیت این است که هوشمند ساختن فضای آموزشی (البته با معنایی که هوشمندی برای ما دارد!) ظلم بزرگی است که در حق کودکان میشود زیرا آنها را از دنیای شیرین، پرتحرک و پرهیاهوی کودکی به گوشهای خلوت میکشاند. از این رو وقتی برای ادامه تحصیل در رشته روانشناسی وارد دانشگاه شدم، از همان ابتدا تصمیم گرفتم در زمینه خردسالان دنیا مطالعاتی داشته باشم، زیرا احساس میکردم هر طور شده باید درخصوص کودکانی که به واسطه سبکهای تحمیلی زندگی امروزی با طبیعت و محیط زیست قهر هستند، فرهنگسازی درستی صورت گیرد. به همین دلیل با بومیسازی نظریاتی که وجود دارد و همچنین با آموزش به خردسالان، تشکیل کارگاههای «کودک و مادر» و اقداماتی از این دست، شروع به آشتی دادن کودکان شهرم با طبیعت کردم. به این ترتیب از سال 1375 فعالیتهایم را با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خوزستان و از سال 1384 با رعایت اصول روانشناختی و طبق استانداردهای جهانی به طور جدی آغاز کردم. همواره اعتقاد داشتم باید روی شخصیت کودکان کار کنم تا با ارزشها و مهارتهای زندگی مثل همکاری، شادی، صلح و دوستی، مسئولیت پذیری و فاکتورهایی از این قبیل بیشتر آشنا شوند و با افزایش اعتماد به نفس، به عزت نفس بالاتری دست پیدا کنند.
کودکان عاشق
من نمیتوانم سیاستهای کلان را تغییر بدهم، اما میتوانم با آگاهسازی جامعه کوچکتری، فرهنگسازی درستی را جا بیندازم. با آموزش میتوان اقشار مختلف را همگام ساخت تا نتیجه بهتری به دست آید. از طرفی متولد روستا هستم و خاطراتی که از دوران کودکی در ذهن دارم، با خاطرات کودکان امروز تفاوت زیادی دارد؛ چراکه کودکیهای من پر است از نم باران و بوی خاک و بازی با بزغالهها و دانه ریختن برای مرغ و جوجهها و... در اطراف ما بچهها گندمزارهایی بود که در آنها جست و خیز میکردیم و تأثیر آن لحظههای دوستداشتنی در زندگی امروز و دغدغههای ذهنیام کاملاً هویداست.
از این رو میداند اگر بچهها طبیعت را دوست داشته باشند، به طور قطع از آن مراقبت میکنند و از حضور در طبیعت لذت میبرند، علی بالویی با تشویقهای همسرش، مهد کودکی را راهاندازی کرد که در حیاط آن خبری از تاب و سرسره نیست و در عوض تایرهای رنگی به چشم میخورد که کودکان بر اثر خلاقیت خود، از آنها به عنوان خانه، ماشین، قطار و... استفاده میکنند زیرا قرار است کودکان در این فضا بازیهای گروهی و مهارتهای اجتماعی را بیاموزند. همچنین در حیاط این مهد کودک باغچه کوچکی وجود دارد که با کمک بچهها در آن سبزی میکارند تا آنها مراحل کاشت، داشت و برداشت را بیاموزند و از سبزیهایی که با دستان خود کاشتهاند، بخورند و برای پدر و مادرشان ببرند. این بچهها در این محیط برقراری ارتباط صحیح با محیط اطراف و دریافت انرژی مثبت از این ارتباط را از همین دوران میآموزند.
از طرفی او باور دارد که وقتی کودکان در طبیعت احساس هیجان کنند، از تمام محرکهای بصری آن لذت میبرند: صدای شرشر رودخانه و خش خش برگها، دیدن رنگارنگی طبیعت و جلوههای زیبای آن احساس خوشایندی را برای این بچهها زنده میکند که باعث میشود به طبیعت عشق بورزند؛ زیرا طبق اصول روانشناختی از یک سالگی و حتی کمتر از آن میتوان کودکان را با طبیعت آشنا کرد و تا آخر عمر تأثیر دیرهنگام همین آشنایی را در روح و روان آنها دید. از همین رواست که میگوید: هر بار که بچههای مهد را به دامان طبیعت میبرم، به آنها میگویم همان طور که ما دوست نداریم کسی از راه برسد و خانهمان را خراب کند، حیوانات هم از خراب شدن لانه و آشیانهشان آزرده خاطر میشوند یا اینکه وقتی حیوانی مثل خرگوش را به مهد میآورم، از بچهها میخواهم به زیبایی چشمهایش، لطافت مو و معصومیت خرگوش توجه کنند تا دوستی با حیوانات را از همین دوران بیاموزند زیرا آنها بدون واسطه از طبیعت میآموزند که مشارکت، همراهی و همدلی را فراموش نکنند.
نجات زندگی
برای علی بالویی، که موسیقی را نیز با کودکان کار میکند و به گفته خودش هدفش نه نوازنده شدن کودکان بلکه تقویت هوش موسیقی آنهاست توجه به هوش زیست محیطی اهمیت زیادی دارد او سعی کرده «نظریه گارنر» را متناسب با فرهنگ حاکم بر جامعهاش بومیسازی کند. او با بیان اینکه رودخانه کرخه و سایر وجوه طبیعت که در اطراف محل زندگی او و همشهریهایش وجود دارد، عناصری هستند که او را به هدفش نزدیک میسازند، یادآور شد: بیشههای نزدیک کرخه، لمس سنگهای رنگارنگ و متنوع این رودخانه و سایر عناصر موجود در این شهرستان که میتوان با هر کدام از آنها فعالیتهای موسیقایی و زندگی بخشی انجام داد، حس و حال در آغوش گرفتن طبیعت را برای کودکان شهرم زنده خواهد کرد و همین باعث میشود تا از جهات مختلف رشد کنند. از سویی دیگر حس زیباشناسی در کودکانی که از سکون رها میشوند و به پویایی میرسند، بیشتر تقویت میشود و این موضوع در سالهای آینده بر کلیت زندگی آنها تأثیرگذار خواهد بود. به همین خاطر خوشحالم کودکانی که در این سالها مسئولیت آموزش آنها را برعهده داشتهام، از حس زیباییشناسی خوبی برخوردارند و بدون شک تقویت این احساس موجب میشود تا در آینده از رفتار بهتری برخوردار باشند. شک ندارم که در اثر مهربانی با طبیعت، با همنوعان خود نیز رفتار بهتر و مهربانتری خواهند داشت. همچنین خلاقیتهای هنری هم از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا حس زیباییشناسی کودکان را تقویت میکند. به همین دلیل سعی میکنم به کودکانم بیاموزم با کمک خاک و گل و دور ریختنیها کاردستیهایی را درست کنند یا اینکه با استفاده از تکنیکهای چاپ، نقاشیهای خلاقانه بکشند ضمن اینکه نمایشهای عروسکی و نمادین را دنبال کنند.
هرچندوقت یکبار هم بچهها را به اطراف شهر میبرم و به جمعآوری پلاستیکها و ظروف یکبار مصرفی که در گوشه و کنار شهر رها شدهاند، میپردازیم و در اطراف بیشه کرخه اردوهای زیست محیطی ترتیب میدهم تا کودکان با اکوسیستم کرخه آشنا شوند و چالشهایی را در مسیرشان ایجاد میکنم تا با مشارکت، توانایی حل مسأله را پیدا کنند.
او که همسرش را مشوق خود در این راه میداند، ادامه داد: او اهل هنر است و تشویقهایش باعث شده تصمیم به تأسیس این مهد کودک بگیرم و خوشبختانه این روحیه مشترک باعث شده فرزندمان هم به طبیعت و نگهداری از آن علاقهمند شود، به طوری که همین چند وقت پیش در مسیر خود متوجه قطع شدن تعدادی از درختان منطقه شد و با احساس مسئولیتی که نسبت به این موضوع داشت، تعدادی از فعالان محیط زیست را متوجه این اقدام غیرقانونی کرد و خوشبختانه بخش قابل توجهی از درختان اطراف کرخه نجات یافتند.
انتهای پیام/