انقلاب اسلامی ایران و استمرار نهضت عاشورا
نهضت و قیام عاشورا با پرچمداری سید و سالار شهیدان حضرت حسین(ع) و در راستا و استمرار بعثت پیامبر (ص) و غدیر ولایت که بهار امامت و اهل بیت عصمت و طهارت است به وقوع پیوست؛ نهضتی که درخت دین را با خون آبیاری کرد و فلسفه اصلی آن مبتنی بر معروف گستری و منکرزدایی بود.
امام و پیشوای هدایت دینی اسلام، حسین (ع) که درس استقامت و پایمردی، عشق و خدا محوری را از جدّش رسول خدا (ص) و پدر بزرگوارش علی (ع) آموخته بود در این قیام شورانگیز اسلامی علیه حاکمیت ظالمانه و نامشروع یزید، توانست برای همه ادوار تاریخ بعد از خودش درس آزادی و دینداری به انسانها بیاموزد و به عنوان چراغ راه هدایت و کشتی نجات امّت تا قیامت شناخته گردد.
آن حضرت از زبان جدّش رسول خاتم (ص) شنیده بود که امر به معروف و نهی از منکر فریضهای بزرگ و با عظمت است و دیگر فرایض دینی و واجبات شرعی اسلام بدان بنا شده است. او با درک درست و صحیح از اثر بخشی معروف گستری و منکرزدایی در جامعه دینی، محور حقیقی نهضت و قیامش را بر این اصل مهم اسلامی استوار ساخت و فرمود: «اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَب الاصلاح فِی اُمّة ِ جَدّی؛ اُرِیدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفَ وَ اَنهی عَنِ المُنکَر وَ اَسیر بِسیِرَةِ جَدّی وَ اَبِی عَلَیِ ابنِ اَبی طالِب عَلَیهِ اَلصَلاةُ وَ اَلسَّلامُ-» «تنها دلیل خروج و قیام من، طلب اصلاح در میان امت جّدم رسول خدا (ص) است. اراده کردهام معروف گستری کنم و منکرزدا باشم و در سیره جّدم رسول خدا (ص) و پدرم علی ابن ابی طالب (ع) گام بردارم.»
این امام همام و خستگی ناپذیر، در کمال شجاعت و اخلاص پس از بیعت نکردن با یزید، سفر عشق آغاز کرد و از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا سفیر هدایت بعثت و غدیر شد. خطابهها و سخنان روشنگرانه و پر شور آن حضرت شاهد مثال آشکار، امر به معروف و نهی از منکر زبانی و کلامی اوست ولی حضرت تنها به زبان اکتفا نکرده و در مسیر رسیدن به کربلا آن هنگام که لشکر یزید را در برابر خود دید فرمود : «اَلا تَرَوُنَ اَنَّ اَلحّقَ لا یُعمَلُ بِهِ وَ الباطَلَ لاِ یتناهی عَنهُ فَاِنّی لا اَرَی المَوتَ اِلّا سَعادَة وَ الحَیاةَ مَعَ الظالِمینَ اِلّا بَرَما-» «ای مردم آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و باطل پایان و نهایتی ندارد. لجامش گسیخته شده و همه جا را در مینوردد در چنین شرایطی من مرگ را به جز سعادت نمیدانم و زندگی با ظالمان را به جز خفت و خواری نمیانگارم.» این کلام نورانی و تکان دهنده حضرت، در حربن یزید ریاحی فرمانده سپاه شام و یزید، چنان هوشمندی حاصل کرد؛ و باعث تغییر شد که او خود را برای همیشه از قید نظام سلطه و ظلم پیشه یزید و بنی امیه رهایی داد. در رکاب امام (ع)قرار گرفت و شربت شهادت نوشید.
در این میان ابرار و یاران خالص امام و پیشوای سوم شیعیان نیز دانستند که دین و ولایت بدون استقامت و جهاد عملی در برابر دشمن، امکان دوام و استمرار ندارد و لازم است عاشورا را با خون خودشان رقم بزنند. از آن روز تا دوران معاصر، عاشورا سرچشمه جاوید قیامها و نهضت دینی، اسلام و تشیع محسوب میشود. دهها و بلکه صدها قیام با تأسی و اقتدا به امام حسین (ع) تاکنون به وقوع پیوسته است. نمونه بارز و آشکار آن قیامها در دوران ما، قیام امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با کمک مردم دلداده و عاشق علیه رژیم سفاک شاه و قدرتهای جهان است.
امام خمینی (ره) آن یار سفر کرده، بیش از هر کس دیگر میدانست که چگونه امام حسین (ع) با تکیه بر اصل عدم تقدّم بر خدا، خون خود و عزیزانش را تقدیم خدا و دین اسلام کرد و درسخن مظلومانه و عاشقانهای فرمود: «اِن کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَم یَستَقِم اِلا بِقتَلِی فِیاسُیُوف َ خُذینی» «اگر دین جدّم حضرت محمد(ص) مستقیم و استوار نمیگردد مگر با ریخته شدن خون من، پس ای شمشیرها مرا در بر بگیرید که من عاشق و شیفته خون دادن در راه دین و مکتبم.»
او با درس آموزی از عاشورا و کلام حیاتبخش و معنوی امام حسین (ع) بود که در محرم سال 1357 در پیامی خطاب به ملت ایران اعلام کرد: «همه و همه هم صدا و پشت بر پشت هم، به سوی هدف مقدس اسلام یعنی برچیدن سلسله پهلوی و هدم و نابودی نظام منحط شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی مبتنی بر احکام مترقی اسلام به پیش، که پیروزی از آن ملت به پا خواسته است.» این پیام عاشورایی امام راحل به عنوان فرزندی از سلاله امام حسین(ع) زمانی صادر شد که آمریکا و اسرائیل بر ایران سلطه همه جانبه داشتهاند و شاه پرستی جای خداپرستی را گرفته بود. بطوری که برای سرسپردگی به شاه و طاغوت بر سرِ دربِ پلیس راهها و مدارس کشور این شعار نصب شده بود: شهنشاها مهر تو کیش و آئین ماست،پرستیدن نام تو دین ماست.
راهپیمایی مردم شیعه و پیروان امام حسین (ع) در تاسوعا و عاشورای سال 1357 که با پیام امام(ره) همراه بود و تقابل شاه و ملت را در پی داشت و کمر طاغوت را شکست و نتیجهاش پیروزی خون بر توپ و تانک شاهنشاهی بود. سرانجام شاه فرار کرد و پیروزی ملت مسلمان ایران با رهبری امام خمینی و مقاومت مردم باعث تغییر قانون اساسی شد.
در قانون اساسی پس از پیروزی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نام گرفت و خبرگان ملت آن را تصویب و به تایید امام خمینی(ره) و مردم رسید، آمده است: «حاکمیت مطلق برجهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کسی نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند، یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خدادادی را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال میکنند.»
از جمله اصول مهم، تعیین کننده و سرنوشت قانون اساسی اصل هشتم آنهاست که به معروف گستری و منکرزدایی در آن تصریح شده است. در این اصل می خوانیم: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین میکند.»
«و الموُمنون و الموُمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.»این اصل به مسئولیتهای مشترک ملت و مسئولان نظام تاکید دارد و تنها اصلی است که آیه شریفهای از قرآن در متن آن قرار داده شده و پیام عاشورایی ملت ایران را یادآوری میکند.با داشتن چنین قانون و نظامی ضروری است با خون پاک امام حسین(ع)، روح بلند امام خمینی (ره) و شهیدان انقلاب اسلامی هم پیمان شویم که به اسلام و آرمانهای تصریح شده در قرآن و سنت پایبند باشیم و بدانیم که تمام مقصد ما همچنان که امام خمینی(ره) فرمود مکتب ماست. اگر مردم مسلمان در گذشته خون دادند و شهید شدند و از راه مبارزه و جهاد پا پس نکشیدند برای این بود که اصول و ارزشهای دینی و اسلامی را مبنای نظر قرار داده و همیشه چنین اندیشیدند که خون امام حسین (ع) و شهیدان اسلام در طول تاریخ برای معروف گستری و منکرزدایی بود و نه چیز دیگر.
امروزه ملت غیور ایران بهویژه نخبگان دلسوز و مسلمان بر این باورند که انقلاب است ایران در استای نهضت و قیام عاشورا شکل گرفته و در همین خط سیر باید ادامه و استمرار پیدا کند. نباید بگذاریم تحریفات دشمنان انقلاب، نهضت ناب عاشورا و انقلاب اسلامی را با آسیب مواجه کند. مطلب مهم و قابل توجه در این رابطه این است که بدانیم علت محدثه و ایجادی همان علت مبقیه و نگهدارنده هست.
اگر اسلام، مردم از جان گذشته، و رهبری دینی باعث پیدایش نهضت اسلامی است که چنین است استمرار و پایداری آن هم بستگی تام و تمام به آنها دارد. با کم رنگ شدن هریک از این سه ضلع مهم انقلاب، انقلاب اسلامی هم به کم رنگی میگراید بهویژه که تلاش عمده دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب بر نفی ارزشهای اسلامی متمرکز است. همان ارزشهایی که باعث پدیداری نهضت اسلامی در ایران شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی سالها پیش از این فرمود: «در انقلاب اسلامی، کتاب و سنت جایگزین اسلام خرافه و بدعت، اسلام جهاد و شهادت جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت، اسلام تعبد و تعقل جایگزین اسلام التقاط و جهالت، اسلام دنیا و آخرت جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت، اسلام علم و معرفت جایگزین اسلام تحجر و غفلت، اسلام دیانیت و سیاست جایگزین بی بندوباری و بی تفاوتی، اسلام قیام و عمل جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت، اسلام نجات بخش محرومین جایگزین اسلام بازیچه قدرتها و خلاصه اسلام ناب محمدی جایگزین اسلام آمریکایی شد.» با دقت در این کلام رهبری اگر بخواهیم بگوییم چه چیزی آفت برای اندیشه دینی حاکم بر نهضت و انقلاب است، طبیعی است گفته شود، اندیشه و فکری که باعث خرافه و بدعت، اسارت و ذلت، التقاط و جهالت، دنیاپرستی یا رهبانیت، تحجر و غفلت، بی بند و باری و بی تفاوتی، تشریفات ظاهری و بی خاصیتی، بازیچه قدرتها شدن و در یک کلمه اسلام آمریکایی است.
اسلام بی خاصیت و ظاهرگرایانهای که حرکت به سوی الله و تکامل معنوی را بر روی مسلمانان سد میکند و باعث تحریف و پوستین وارونه و سست عنصری مسلمانان میشود.
امید آنکه بتوانیم با تمسک به ولایت و ارزشها و همچنین عزاداری مبتنی بر شعار و شعور به مثل گذشته راه امام حسین (ع) و شهیدان را ادامه دهیم و لحظهای از آرمانهای آنها غفلت نکنیم.
*معاون امور مجلس دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/