دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 شهريور 1395 - 12:39
محسن خلیلی*

چهره ژانوسی آموزش علم سیاست

عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی به مشکلات رشته علوم سیاسی اشاره کرد.
کد خبر : 113226

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا به نقل از روزنامه فرهیختگان، دکتر محسن خلیلی در یادداشت خود آورده است:


علوم‌ سیاسی، اکنون، در معرض خطر است و بر الاکلنگی از تردید و دودلی، سوار شده است. هم بدان نیاز است، زیرا رشته‌ای است با ماهیتی بین‌المللی و مقبول همه‌ دانشگاه‌های دنیا؛ هم بدان نیاز نیست، زیرا رشته‌ای است ‌که بنا به برخی تعابیر، مدام، نق می‌زند و انتقاد می‌کند و برج‌ عاج‌نشین است و مسائل ملموس کشورداری را نمی‌داند. از دیگر سو، در بیرون دانشگاه هم، صاحبدار شده است و رقیبی قدرتمند دارد.


باید برای نجات علوم‌ سیاسی، کاری کرد و گرنه، شک نباید داشت که آرام‌آرام، علوم‌سیاسی‌خوانده‌ها را غیرلازم، به‌شمار می‌آورند از این بابت که «چیزی به‌دردخور بلد نیستند؛ فقط نق می‌زنند؛ تئوری‌بافی می‌کنند؛ تجربه‌های عملیاتی ندارند و نمی‌توانند مساله‌ یک بخشداری کشور را بشناسند و راه‌حل ارائه دهند؛ در دانشگاه‌ها چیزهایی می‌خوانند که اصلا به‌ درد بازار کار نمی‌خورد؛ تکنیک زمامداری بلد نیستند؛ فقط مجهز به انبوهی از داده‌های تلنبارشده‌ بی‌مصرفند؛ موقع پیشامد یک مساله‌ واقعی، داده‌ها را نمی‌توانند به راه‌حل تبدیل کنند؛ هنگام وقوع بحران‌های داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی، مشتی حرف بی‌مصرف بلدند و هیچ بلد نیستند طرحی برای مدیریت یک بحران داخلی و یا طرح‌واره‌ای برای مدیریت مذاکرات بین‌المللی بنویسند و اصلا تجربه‌ شرکت در فرآیندهای دیپلماتیک و حل و فصل دعاوی و مذاکرات منجر به نجات از بحران و آشوب و شورش و اعتراض ندارند؛ سروکارشان با حدس‌وگمان‌های بیهوده است که به‌درد چاپ در نشریه‌ها می‌خورد و کسی هم نمی‌خوانندشان...».


درونمایه میان‌رشته‌ای علوم سیاسی


علوم‌سیاسی، درونمایه‌ای میان‌رشته‌ای دارد. گاهی اوقات از اصطلاح چهارراه علوم انسانی برای توصیف علوم‌سیاسی بهره گرفته شده است؛ به‌معنای گستردگی دانش‌هایی که در دروس علوم‌سیاسی از آنها بهره‌های گوناگون گرفته می‌شود. دانش‌های پشتیبان همچون تاریخ، اقتصاد، جامعه‌شناسی، حقوق، فلسفه، روان‌شناسی و مدیریت، سبب شده‌اند در پیوند با دامنه‌ اختصاصی علم سیاست، دانش‌های میان‌رشته‌ای همچون تاریخ دیپلماسی، اقتصاد سیاسی، جامعه‌شناسی سیاسی، فلسفه‌ی سیاسی، حقوق عمومی، مدیریت سیاسی و روانشناسی سیاسی پدیدار شوند. امروزه از انسان‌شناسی سیاسی، قوم‌شناسی سیاسی، جمعیت‌شناسی سیاسی، زیست‌شناسی سیاسی، جغرافیای سیاسی و زبان‌شناسی سیاسی به‌عنوان دانش‌های جدید و مورد توجه بسیار نیز سخن به‌میان آمده است.


معضل دانش‌آموختگان علوم سیاسی


فرهیختگان علوم‌سیاسی همانند بسیاری از رشته‌های علوم‌انسانی و اجتماعی، امروزه، دچار یک معضل اساسی شده‌اند؛ زیرا، نمی‌دانند که پس از دانش‌آموختگی از آموخته‌های خود چگونه و در کجا می‌توانند و باید استفاده کنند و نیز نمی‌دانند که جامعه چه انتظاری از آنها دارد. از یک‌سو، میان عرضه و تقاضای فرهیختگان علوم سیاسی، هماهنگی وجود ندارد؛ از دیگر سو، بازار کار نیز چندان خواهان به‌کارگیری آنها نیست؛ و فرجام کار نیز چنین شده است ‌که در میان حکومت‌گران، علوم‌سیاسی به‌مثابه رشته‌ای ناقد و مزاحم تلقی شده که دانش‌آموختگان آن، تنها توانایی به‌چالش‌کشیدن ساختار قدرت سیاسی را دارند.


گرچه علم سیاست در فرجام کار درباره‌ عمل سیاسی به بررسی و نقد می‌پردازد و تلاش می‌کند رفتار سیاسی افراد، جماعت‌ها و دولت‌ها را بررسی کند، ولی به‌عنوان رشته‌ای از دانش، از حوزه‌ عمل سیاسی مستقل است و از این‌رو دانش‌آموختگان دانش سیاسی مثلا برخلاف دانش‌های فنی حتما به حرفه‌های سیاسی روی نمی‌آورند. اکنون به‌تدریج نوعی بدبینی دوگانه میان دانش‌آموختگان علم سیاست و زمامداران، حاکم شده و علوم‌سیاسی را از حیز انتفاع انداخته و آن ‌را تنها به یک رشته‌ درسی کاملا نظری و متکی بر آموخته‌ها و محفوظات تبدیل ساخته است. رسالت اساسی علوم‌سیاسی، نقد شیوه‌ حکومت‌گران،‌ سیاستمداران و نخبگان سیاسی است؛‌ اما افزون بر آن، ‌برنامه‌ریزی وضع مطلوب و پیشنهاد شیوه‌های اعمال زمامداری خوب، از کاروی‍ژه‌های بنیادین علوم‌سیاسی است. بدبینی دوگانه‌ دوسویه،‌ سبب شده است دانش‌آموختگان علم سیاست یا آموخته‌های خود را در جهت هم‌سوسازی و هماهنگ‌سازی با گرایش‌های سیاسی نیروهای حاکم به‌کار اندازند یا به‌طورکلی به کارهایی بپردازند که با یافته‌های علمی آنان،‌ کمترین پیوند را داشته باشد.


جایگاه علم سیاست در فرآیند تصمیم‌سازی کشور


هدف از بازنگری در برنامه‌ درسی دوره‌ کارشناسی علوم‌سیاسی، کمک به بهبود جایگاه علم سیاست در فرآیند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کشور است. اصول حاکم بر روند تدوین برنامه دوره‌ کارشناسی علوم‌سیاسی عبارت است از: تاکید بر رویکردهای عملی و تاسیسی علم سیاست، توجه به نیازهای دستگاه‌های اجرایی کشور و بازار کار از طریق پیش‌بینی دروس کاربردی، روزآمدی و هماهنگی با پیشرفت‌های جدید علمی در جهان، هماهنگی با تحولات بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی، وجود توازن بین گروه‌ها و گرایش‌های گوناگون درسی و بهبود مهارت‌های عملی، ذهنی، تحلیلی و گروهی دانشجویان. در عین حال اهداف برنامه‌ کارشناسی علوم‌سیاسی نیز چنین است: کمک به ارتقای علم سیاست، کمک به بهبود جایگاه علم سیاست در نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کشور، تربیت کارشناسان مورد نیاز وزارتخانه‌ها، سازمان‌های اجرایی و نهادهای غیردولتی، تربیت پژوهشگران و نیروی انسانی موردنیاز مراکز پژوهشی و رسانه‌ای، و تربیت دانش‌آموختگان توانمند در تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی ایران و جهان.


پیشنهاد افزودن 5 درس جدید


در قانون برنامه‌ چهارم توسعه، به بازنگری در رشته‌های دانشگاهی، بر مبنای نیازهای اجتماعی، بازار کار و تحولات علمی، در راستای توسعه‌ علوم میان‌رشته‌ای با تاکید بر علوم انسانی اشاره شد. نگارنده پیشنهاد می‌دهد پنج درس جدید به دوره‌ کارشناسی علوم‌سیاسی افزون شود که عبارتند از: قانون‌نویسی، با این پیش‌فرض که یک دانشجوی ‌علوم‌سیاسی باید آمیزه‌ای چندزمینه‌ای از تخصص‌های چندگانه را فراگیری کند. سیاست‌گذاری عمومی، با این رویکرد که یک فرهیخته‌ علوم‌سیاسی باید بتواند در نقش یک مقام سیاسی محلی یا ملی به کمک یک برنامه‌ عملی، در پی تغییر محیط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بازیگرانی اجتماعی، برآید؛ انتخابات، زیرا حضور موثر در گام‌های گوناگون انتخابات، زمانی شکل واقعی به‌خود می‌گیرد که دانش‌آموخته‌ علم سیاست بتواند جغرافیای انتخابات، جامعه‌شناسی رای، رفتارشناسی سیاسی، نحوه‌ عملکرد احزاب سیاسی، میزان حضور لابی‌ها، تعامل رفتارهای مدنی میان نخبگان و عوام و تاثیر رسانه‌های عمومی بر فضای انتخابات را به‌شیوه‌ای علمی/کاربردی بشناسند؛ حکومت محلی، با این رهیافت که آموزش و پژوهش عمل‌گرایانه در جنبه‌های گوناگون حکومت محلی،‌ شوراها و شهرداری‌ها سبب می‌شود فرهیخته علوم‌سیاسی بتواند به مشارکت در اداره‌ حکومت‌های محلی بپردازد؛ سیاست‌گذاری مالی و بودجه‌نویسی، زیرا آشنایی عملی با فنون و ظرایف امور مالیه‌ عمومی و پردازش سند بودجه سبب می‌شود دانش‌آموخته‌ علوم‌سیاسی بتواند در فرآیند سیاست‌گذاری منجر به برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی به‌نحو فعالانه دخیل شود.


نظریه به مثابه بن‌مایه رشته علوم سیاسی


بن‌مایه‌ رشته‌ علوم‌سیاسی، ‌نظریه است. پرسش اصلی این است‌ که چگونه می‌توان تئوری را به فن یا تکنیک هم‌پیوند کرد. چگونه می‌توان رشته‌ علوم‌سیاسی را کاربردی‌تر کرد؟‌ چگونه می‌توان تئوری‌ها را به مبنای سیاست‌گذاری تبدیل کرد؟ علوم‌سیاسی در ایران نمی‌تواند جدای از روندهای جهانی آن باشد. به‌تدریج باید به سمتی از بخش‌های علوم‌سیاسی گرایش پیدا کرد که کاربردی‌تر هستند. زیرا یک دانش‌آموخته‌ علوم‌سیاسی باید نه‌تنها با تکیه بر دانش نظری بلکه با درنظرگرفتن قدرت تحلیل و برنامه‌ریزی، به حل‌وفصل عملی مشکلات پدیدارشده بپردازد. یکی از راه‌های عملیاتی‌کردن رشته‌ علوم‌سیاسی، پیوندزدن آن با دانش‌های پشتیبان و رشته‌های درسی مجاوری است ‌که از یک‌سو، کاربردی‌ترند و به دانش تئوریک صرف تکیه ندارند؛ از دیگرسو، با روندهای جاری جامعه و زمامداری در پیوند هستند و سرگرم حل‌وفصل دشواری‌های مملکت‌داری به شیوه‌ای عملیاتی‌اند. در راستای کاربردی‌سازی دروس علوم ‌سیاسی، می‌توان به افزودن پنج درس جدید اجباری به دوره‌ کارشناسی علوم‌سیاسی اقدام کرد. که تفضیل آن در یادداشت دیگری خواهد آمد.


*عضو هیات‌علمی دانشگاه فردوسی مشهد


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب