دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
05 تير 1395 - 14:12
محسن دلیلی *

ما نسل انقلابی سوسول

کد خبر : 96754

خبر کشته شدن عده‌ای از سربازان این مرز و بوم و برخی واکنش‌ها موجب شد تا یادداشتی برای یادآوری برخی اتفاقات بنویسم. همدردی با مادرانی که تا پایان عمرشان باید چشم به راه فرزندانشان باشند، کار دیرینه ما ایرانیان است. نسل‌های مختلفی از مادران تا امروز جنگ‌های مختلفی را دیدند و هر بار با آرزوی دوباره دیدن فرزندانشان، آنها را با لباس رزم آراسته‌ و به میدان فرستاده اند. معاصرترین اتفاق، هشت سال دفاع دلیرانه مقدس و جنگ ایران و عراق است که هنوز مادرانی چشم به راه رسیدن تنها یک نشان از فرزندشان‌اند. این بار اما نه جنگی در میان بود و نه کشتاری، این بار سفری بود که ایستگاه آخر آن بهشت بود. سربازانی که پس از فراغت از دوران آموزش سربازی در کرمان، برای مرخصی پایان دوره خود به خانه‌هایشان می‌رفتند اما هیچگاه نتوانستند سفره افطار ماه رمضان امسال مادر را ببینند. آنهایی که همیشه در گوششان زمزمه می‌کردند: «برو خدمت بیا یه کار خوب پیدا کن تا بعدش یه دختر خوب برات پیدا کنیم.» آنهایی که هیچگاه خوابش را هم نمی دیدند که شاخه گل‌هایی که برای معشوقه‌شان خریده اند، روزی بر سر مزارشان پرپر می‌شود.


دیشب دوستی برایمان تعریف می‌کرد که در میدان ونک بدون هیچ قصد و قرضی عده ای دور هم جمع شده بودند و به یاد این عزیزان از دست رفته و حس همدردی با خانواده داغدارشان، شمع روشن کرده بودند، کاری که با یک فراخوان در فضاهای مجازی در بیشتر نقاط کشور برگزار شد اما ظاهرا در برخی مناطق با درگیری‌های جزئی همراه شد.


این وسط اما نحوه اطلاع‌رسانی این اخبار از سوی برخی از رسانه‌ها آن هم با به کار بردن کلماتی نظیر «تجمع عده‌ای معلوم‌الحال!» کار پسندیده‌ای محسوب نمی‌شود. متاسفانه این نوع رسانه‌ها بارها ثابت کرده‌اند که در بیشتر جریان‌ها در کنار مردم نیستند. آنها تنها در روزهای انتخابات، دوربین‌های خود را به سمت اقشار مختلف مردم می‌چرخانند و از به قول امروزی‌ها «قرتی‌ها و سوسول‌ها و غرب‌زده‌ها»، گزارش تهیه می‌کنند.


اما بد نیست بدانید که سال گذشته در روزهای پایانی بهار بود که همین «قرتی‌ها و سوسول‌ها و غرب‌زده‌ها»، وقتی شنیدند کاروانی از عشق با دستان بسته(شهدای غواص) به سوی شهر روانه شده، هر آنچه بودند را کنار گذاشتند و به استقبال این کاروان آمدند. تصاویرش را می‌توانید از همان آرشیوهای روز مبادایتان پیدا کنید. اشک‌هایی که از پهنای صورت‌شان جاری بود، گریم نبود؛ خود واقعیت بود. واقعیتی که به همه نشان می‌داد از نسل انقلاب هستند، اگرچه تفکرشان کمی با نسل اول انقلاب تفاوت دارد اما همچنان وطن خود را دوست دارند و به مردم و خاک‌شان پایبند هستند. این را می‌توانید در این نسل جدید پیدا کنید. نسلی که امروز از جانب شما «عده‌ای معلوم‌الحال» توصیف می‌شود، انتخابات سال 92 را باشکوه برگزار کرد و برای فردای خود پای صندوق رای آمد. این نسل شاید همانند نسل اول انقلاب، انقلابی فکر نمی‌کند، انقلابی عمل نمی‌کند و انقلابی زندگی نمی‌کند اما فرزند همین انقلاب است و هر جا که نیاز باشد،‌ وارد عرصه می‌شود. این نسل همان نسلی است که در تشییع پیکر داود کریمی‌ها و سردار کاظمی‌ها حضور پیدا کرده بود. این نسل همان نسل است، تنها ظاهر ماجرا تغییر کرده است.


بهتر است به جای اینکه داغ روی داغ مادران و پدران و خواهران و برادران‌مان بگذارید، کمی همگام با آنها قدم بردارید و پدر و مادری را به جرم همدردی با پدر و مادر دیگری، «معلوم‌الحال» نخوانید.


*روزنامه‌نگار


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب