دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 آبان 1400 - 12:33

روایت‌ دستاوردهای «تقریبا هیچ» از سعدآباد و پاریس

آنچه از خاطرات منتشرشده حسن روحانی در نشریه «آگاهی نو» به چشم می‌آید، آن است که مسیر و رویکرد مذاکراتی او و تیم مذاکره‌کننده‌اش و توافق‌های انجام شده در «سعدآباد» و «پاریس» موفق و قابل‌دفاع بوده است.
کد خبر : 620854
روحانی




به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، ۱۷ سال پیش و در چنین ایامی سومین توافق ایران با سه کشور اروپایی درباره مناقشه هسته‌ای ایران در پایتخت فرانسه رقم خورد و به «توافقنامه پاریس» مشهور شد؛ توافقی که در ادامه دو توافق قبلی ایران با دولت‌های اروپایی در سعدآباد (مهر ۸۲) و بروکسل (اسفند ۸۲) و ریاست تیم مذاکره‌کننده ایران برعهده حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بود. ایران در توافق پاریس متعهد شده بود اولا به همکاری کامل و شفاف با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ادامه دهد؛ ثانیا پروتکل الحاقی را که تا آن زمان به‌صورت داوطلبانه اجرا می‌کرد، ادامه دهد؛ ثالثا تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای را که پیش از این به‌صورت داوطلبانه اجرا می‌کرد، ادامه دهد و این تعلیق را تا تمامی فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهم‌بندی و راه‌اندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیت‌های مربوط به جداسازی پلوتونیوم گسترش دهد و چهارم اینکه این تعلیق باید مورد راستی‌آزمایی و به تایید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم می‌رسید. در مقابل سه کشور اروپایی متعهد شدند اولا حقوق ایران تحت NPT را به رسمیت بشناسند؛ ثانیا از گزارش مدیرکل آژانس در شورای حکام حمایت و از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کنند؛ ثالثا پس از راستی‌آزمایی آژانس برای عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی تلاش کنند.


پیش از توافق پاریس، تیم مذاکره‌کننده ایرانی در «سعدآباد» و «بروکسل» تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای و اجرای پروتکل الحاقی به صورت داوطلبانه را پذیرفته بود و انتظار داشت با اعطای امتیاز نظارت‌های عالی و گسترده به آژانس از تاسیسات هسته‌ای ایران، درمقابل از رفتن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام از سوی اروپایی‌ها جلوگیری شود. اخیرا نشریه «آگاهی نو» خاطرات حسن روحانی را در ۱۰ فصل و به قلم محمد قوچانی منتشر کرده است. خاطراتی که به دوران سرگذشت سیاسی روحانی از سال ۷۵ تا پایان ۱۰۰ روز اول دولتش در سال ۹۲ اختصاص دارد. در این خاطرات گریزی هم به مذاکرات هسته‌ای ایران با سه کشور اروپایی در سال‌های ۸۲ تا ۸۴ نیز زده شده است. قوچانی در این نشریه از زبان روحانی درباره نقشه راه توافق «سعدآباد» و «پاریس» می‌نویسد: «توافقنامه سعدآباد از نظر روحانی نقشه راهی بود که درصورت تداوم و اجرا می‌توانست ایران را از دست‌کم نزدیک به ۱۰ سال توقف در پرونده هسته‌ای نجات دهد. در این توافق سه کشور اروپایی متعهد شده بودند پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت نرود و درصورت طرح پرونده در شورای امنیت سازمان ملل متحد، آنها از حق وتوی خود در برابر آمریکا استفاده کنند... سال ۲۰۰۳ میلادی [آبان ۱۳۸۲] محمدالبرادعی گزارشی منتشر کرد که در آن گفت علامتی که ایران در برنامه هسته‌ای خود به انحراف رفته و به سوی ساخت سلاح هسته‌ای می‌رود، مشاهده نکرده است.


این گزارش سنگ‌بنای مذاکرات ایران و اروپا در تداوم توافق سعدآباد بود؛ توافقی که بعدا توافق پاریس هم به آن اضافه شد و مهم‌ترین محور آن صدور قطعنامه‌ای از شورای حکام آژانس جهانی انرژی اتمی بود که اعلام می‌کرد برنامه هسته‌ای ایران کاملا صلح‌آمیز است و تصریح شده بود باید راه هرگونه ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت بسته شود. روحانی درعین‌حال یک امتیاز دیگر هم از اروپایی‌ها می‌خواست. درصورت عمل به توافق پاریس از سوی ایران، اتحادیه اروپا از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی حمایت کند و ایران به‌عنوان عضو ناظر وارد آن پیوند شود.» سردبیر «آگاهی نو» در ادامه چرایی شکست مذاکرات با اروپایی‌ها را از زبان روحانی نیز این‌گونه روایت می‌کند: «روحانی به توافقی دیگر در ژنو فکر می‌کرد که در آن در برابر تعلیق غنی‌سازی با غنای بالا در نطنز UCF راه‌اندازی می‌شد. مذاکرات قرار بود در ژنو برگزار شود و فردای آن به صورت موازی اجلاسیهGATT بود که در آن درباره اعضای تازه سازمان تجارت جهانی تصمیم‌گیری می‌شد و ایران عضو ناظر سازمان تجارت جهانی شود. اروپایی‌ها از ایران فرصتی دوماهه خواستند و این فرصت در جلسه‌ای عالی‌رتبه نزد مقام رهبری به آنها داده شد.


علت این فرصت دوماهه چه بود؟ اروپایی‌ها منتظر چه بودند؟ این توافقات همه قبل از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری اسلامی بود. در مردادماه سال ۸۴ دو ماه پس از درخواست مهلت اروپا درحالی که ایران داوطلبانه ‌غنی‌سازی هسته‌ای خود را به تعلیق درآورده بود، اروپایی‌ها به ایران اعلام کردند ما حاضر به انجام توافق نیستیم. تنها رویدادی که در این فاصله رخ داده بود، انتخاب محمود احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری ایران بود. پیام انگلیسی‌ها به‌عنوان سخنگوی اروپایی‌ها ۲ نکته محوری داشت؛ اول با انتخاب محمود احمدی‌نژاد ما نمی‌دانیم رئیس‌جمهور آینده ایران تا چه اندازه به توافقی که ما با سیدمحمدخاتمی و حسن روحانی منعقد کرده‌ایم، متعهد باشد. دوم تا زمانی که آمریکا با توافق همراه نباشد و آن را تایید نکند ما اروپایی‌ها قدرت تضمین آینده این توافق را نداریم. این ضعف دیپلماتیک اروپا و کارشکنی مستقیم آمریکا در مذاکرات هسته‌ای برای تحت‌فشار قراردادن ایران با واکنش تند تهران مواجه شد. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران که همواره به غرب به‌خصوص آمریکا بدبین بودند و توافق سعدآباد و پاریس را به علت اجماع حاکمیت وقت به‌خصوص خاتمی و هاشمی و روحانی پذیرفته بودند، تصمیم گرفتند جواب قاطعی به اروپا و آمریکا دهند. [احمدی‌نژاد] رئیس تازه جمهوری اسلامی هم چهره‌ای انقلابی داشت و هیچ یک از توافقات پاریس و سعدآباد را قبول نداشت. رای به او رای به تغییر مسیر در ایران بود و اروپایی‌ها به درستی او را پیش‌بینی کرده بودند. محمود احمدی‌نژاد پرچمدار جریان جدید اصولگرایی بود و اعتقادی به دیپلماسی تدافعی و مذاکره‌محور نداشت و آن را با انقلابی‌گری در تضاد می‌دانست. به دستور مقام رهبری از سوم تیر ۸۴ رئیس‌ جدید جمهوری اسلامی در جلسات شورای عالی امنیت ملی شرکت کرد. در هفتم مرداد [۱۳۸۴] پاسخ اروپایی‌ها به ایران رسید و توافق هسته‌ای به مرگی زودرس دچار شد.»


آنچه از خاطرات منتشرشده حسن روحانی در نشریه «آگاهی نو» به چشم می‌آید، آن است که مسیر و رویکرد مذاکراتی او و تیم مذاکره‌کننده‌اش و توافق‌های انجام شده در «سعدآباد» و «پاریس» موفق و قابل‌دفاع بوده و در سوی مقابل دلایل شکست این مذاکرات خارج از عملکرد روحانی در دو عامل است؛ اول پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات سوم تیر ۸۴ و دوم عدم‌حضور آمریکا در مذاکرات هسته‌ای؛ دو عامل بازدارنده‌ای که از نگاه روحانی با پایان دولت احمدی‌نژاد در سال ۹۲ و اخذ مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا برای دولتش از میان رفته و مناقشه هسته‌ای با همان فرمانی که او در دو سال دولت اصلاحات طی کرد، باید حتما به پایان ‌می‌رسید. حال که کارنامه دیپلماسی هشت‌ساله دولت روحانی نشان از آن دارد که با وجود حذف آن دو عامل بازدارنده، مناقشه هسته‌ای ایران نه‌تنها حل نشده که پیچیده‌تر نیز شده است. اما کتاب خاطرات قبلی حسن روحانی تحت‌عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» و خاطرات چهره‌های دیگری مانند جک استراو نشان می‌دهد در خلال مذاکرات روحانی و اروپایی‌ها چه سیاست‌های غلط و نادرستی از طرف روحانی و تیم‌ مذاکره‌کننده‌اش اتخاذ شده است؛ سیاست‌های غلطی چون اعتماد بی‌حدواندازه به وعده‌های کشورهای اروپایی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اعطای امتیازات نقد و عینی طرف ایرانی درمقابل امتیازات مبهم و نسیه‌ طرف اروپایی و ترس و واهمه‌های دیپلماسی که دست مذاکره‌کنندگان وقت را برای چانه‌زنی و گرفتن امتیازات بیشتر از طرف اروپایی می‌بست. سیاست‌های غلطی که حتما باعث گستاخی بیشتر اروپایی‌ها و برآورده نشدن انتظارات ایران از توافقات سعدآباد و پاریس و در واقع به شکست منجر شدن مذاکرات منتهی شده است. در ادامه به بخشی از این سیاست‌های غلط اشاره خواهیم کرد:


مجلس ششم و دولت اصلاحات چطور قدرت چانه‌زنی ایران را سلب کردند؟


پس از توافق سعدآباد در مهر ۸۲ ایران به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی و تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای را اجرا کرد اما نکته جالب آنجا بود که این امتیازها که از طرف ایران به طرف اروپایی داده شده بود، پیش از مذاکرات از سوی مجلس ششم و دولت اصلاحات به صورت رسمی اعلام شد و قدرت چانه‌زنی ایران را در مذاکرات کاهش داد. روحانی در صفحه‌های ۱۷۳ و ۱۷۴ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «تعدادی از نمایندگان مجلس [ششم]، طرح سه فوریت برای الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی را امضا کرده و در پی آن بودند آن را تقدیم مجلس کنند. به رئیس‌جمهور گفتم که اگر طرح سه‌فوریت در مجلس مطرح شود، من استعفا می‌دهم. در این زمینه من و آقای خاتمی با آقای کروبی (رئیس مجلس) صحبت کردیم تا این طرح متوقف شود و در مجلس مطرح نشود. خوشبختانه ایشان مانع شد و طرح در صحن علنی مطرح نشد، ولی متاسفانه سفرای اروپایی از تهیه این طرح در مجلس باخبر شده بودند... پیش از آنکه وزرای اروپایی به تهران برسند، رئیس‌جمهور [خاتمی] در مصاحبه‌ای مطبوعاتی اعلام کرده بود که ما تعلیق را می‌پذیریم. با شنیدن این مطلب به تیم مذاکرات گفتم درمورد پروتکل که در مجلس طرح سه فوریت تهیه کرده‌اند، تعلیق را هم رئیس‌جمهور اعلام کرده، من دیگر قرار است بر سر چه موضوعی مذاکره کنم؟!»


در ماجرای تعلیق چطور روحانی از اعتماد به آژانس ضربه خورد؟


یکی از چالش‌های پیش و حتی پس از توافق سعدآباد میان ایران و طرف‌های اروپایی اختلاف بر سر حد و حدود «تعلیق» فعالیت‌های هسته‌ای بود. نهایتا ایران «تعلیق» را در چارچوب تعریف و تفسیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌پذیرد اما آژانس با فشار اروپا، تفسیرهای گسترده‌ای از تعلیق ارائه می‌دهد. روحانی در صفحه‌های ۱۸۶ و ۱۸۷ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «در مذاکرات تهران [سعدآباد] تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: «درچارچوب تفسیر آژانس»؛ البته البرادعی بعدا تحت‌فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه‌بر نطنز، قطعه‌سازی و مونتاژ را هم جزء موارد تعلیق اعلام کرد.» روحانی همچنین در صفحه‌های ۲۲۳ و ۲۲۴ همین کتاب تصریح می‌کند که آژانس و اروپایی‌ها، ایران را در ماجرای تفسیر واژه «تعلیق» دور زدند و اعتراف می‌کند انتظار داشته آنها با ایران صداقت داشته باشند: «به آنها [وزرای سه کشور اروپایی] گفتم ما در مذاکرات تهران [سعدآباد] با هم توافق کردیم که برمبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است، اقدام کنیم ولی شما برخلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفته‌اید که تعلیق را به صورت وسیع‌تری تعریف کند. البرادعی به من گفت که سه کشور [اروپایی] برای من نامه فرستاده و گفته‌اند تعلیق، این چنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!»


تعهدات عینی و نقد ایران در ازای تعهدات مبهم اروپا


روحانی در صفحه‌های ۲۶۰ و ۲۶۱ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» درباره عدم موازنه تعهدات ایران و طرف‌های اروپایی می‌نویسد: «یکی از مسئولان راجع به توافق بروکسل می‌گفت شما تعهد روشنی از طرف ایران داده‌اید، اما تعهد اروپا مبهم است. آنها می‌گویند «ما تلاش می‌کنیم» ولی شما [ایران] «همکاری کامل داشته باشید»، «موضوع جدیدی کشف نشود» و «تعلیق را نشکنید». همه اینها را شرط قرار می‌دهند و می‌خواهند همه شروط عملی شود، ولی آنها می‌گویند «ما تلاش می‌کنیم» تا پرونده [هسته‌ای ایران] بسته شود. گویی این افراد به این نکته توجه نداشتند که مذاکرات ما [ایران] با آژانس یا با اروپا، از موضع دو طرف با شرایط مساوی نبود تا تعهداتی یکسان به وجود آورد[!] توضیح من ‌[روحانی] این بود که سه کشور اروپایی نمی‌توانند از طرف ۳۵ کشور به ما قول قطعی بدهند. آنها می‌توانند بگویند «ما تلاش می‌کنیم» و غیر از این عبارت نمی‌توانند عبارت دیگری به کار ببرند.»


وقتی تهدید به ترک میز مذاکره توسط اروپایی‌ها جواب داد!


جک استراو، وزیر خارجه وقت انگلیس در کتاب خاطراتش اشاره‌ای به سفر خود و وزرای خارجه فرانسه و آلمان به ایران برای توافق سعدآباد دارد. او درباره ساعات پیش از توافق می‌نویسد: «درباره بسیاری از مفاد پیش‌نویس‌ بیانیه توافق شده بود؛ فقط دشوارترین مساله [تعلیق غنی‌سازی اورانیوم] کنار گذاشته شده بود. ایرانی‌ها امیدوار بودند این ژیمناستیکِ کتبی که برای آن شهره عالمند، بتواند ترکی در دیوار سفتِ ما سه نفر ایجاد کند.» قرار بود بعد از دیدار سه وزیر اروپایی با حسن روحانی همگی به دیدن خاتمی، رئیس‌جمهور ایران بروند. جک استراو ادامه می‌دهد: «این برنامه با خوش‌بینی در جدول زمانی ساعت ۱۰ونیم صبح گنجانده شده بود اما ساعت ۱۰ونیم آمد و رفت و هنوز توافقی صورت نگرفته بود، به‌ویژه بر سر مورد حساس تعلیق غنی‌سازی اورانیوم. ناگهان دکتر روحانی اعلام کرد وقتش است که همه برویم و رئیس‌جمهور را ببینیم. ما سه نفر به یکدیگر نگاه کردیم. دیگر همدیگر را خوب می‌شناختیم. من گفتم اما چیزی وجود ندارد که به خاطرش برویم و دیدار کنیم. دومینیک گفت برنامه‌های کاری ما در هواپیما و فرودگاه آماده است و یوشکا گفت ما خیلی خوشحال می‌شویم که برویم به کارمان برسیم. توافق را به وقت دیگری موکول کردیم و همه از صندلی‌ها بلند شدیم. بهت و حیرت بر چهره طرف ایرانی‌ها نشسته بود. ایرانی‌ها را دیدیم که رفتند دورهم جمع شدند. دکتر روحانی و دیگر مذاکره‌کنندگان شروع به تلفن زدن کردند؛... ما کمی پلکیدیم، بعد برای تنفس به باغ زیبا [سعدآباد] رفتیم. درنهایت، به داخل دعوت شدیم. طفره رفتن‌های شفاهی جای خودش را به مذاکره جدی و سختِ قدیمی داد. نتیجه، بیانیه تهران بود.»


اقدامات اعتمادساز در ازای «تقریبا هیچ»!


«تقریبا هیچ»؛ توصیفی بود که فروردین ۹۵ سیف، رئیس بانک مرکزی دولت روحانی درباره دستاورد ایران از برجام کرد. اما مشابه چنین اظهارنظری را هم روحانی ۱۱ سال قبل از آن و در مرداد ۸۴ گفته بود. روحانی مرداد ۸۴ در نامه‌ای خطاب به البرادعی، دبیرکل آژانس درباره دو سال مذاکره با سه دولت اروپایی نوشت: «بازرسی‌های فراگیر آژانس از ایران، مکررا اظهارات ایران را مبنی‌بر اینکه هر میزان از بازرسی و بررسی‌های موشکافانه هرگز کمترین انحرافی به سوی فعالیت‌ نظامی را نشان نخواهد داد، تایید کرد... متاسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام‌نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد. قول‌های اکتبر ۲۰۰۳ [مهر۱۳۸۲] سه کشور اروپایی درباره‌ همکاری هسته‌ای، امنیت منطقه‌ای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشده‌اند. تعهد فوریه‌ ۲۰۰۴ [اسفند ۱۳۸۲] سه کشور اروپایی... تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر ۲۰۰۴ [آبان ۱۳۸۳] موافقت کرد تعلیق داوطلبانه‌ خود را بیشتر گسترش دهد و سه کشور اروپایی/ اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه‌ نوامبر ۲۰۰۴ [آبان ۱۳۸۳] پاریس... عمل نکرده‌اند.»


لاریجانی: مروارید غلتان دادیم آب‌نبات‌ گرفتیم!


علی لاریجانی تعبیر و توصیف جالبی از مذاکرات ایران و تروئیکای اروپا با مدیریت حسن روحانی دارد. لاریجانی که در دوران آن مذاکرات عضو شورای عالی امنیت ملی بود، ۱۲ خرداد ۸۴ و در تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری نهم و در یک نطق تلویزیونی درباره مذاکرات هسته‌ای روحانی گفت: «از ابتدا به نظر می‌رسید اروپاییان بیشتر به دنبال محکم کردن بحث تعلیق اورانیوم و ضمنا به نوعی محروم کردن ایران از غنی‌سازی هستند. اروپاییان گفتند درمقابل تعلیق کامل غنی‌سازی اورانیوم به ایران کمک می‌کنیم که به WTO [سازمان تجارت جهانی] وارد شود. این درحالی است که این دو مساله با هم هم‌وزن نیستند. مثل این است که مروارید غلتان بدهیم و آب‌نبات بگیریم!» لاریجانی دو سال پس از این اظهارنظر و پس از آنکه مسئولیت پرونده هسته‌ای ایران را به سعید جلیلی سپرده بود، بار دیگر این اصطلاح را برای توصیف مذاکرات هسته‌ای دوران روحانی به کار برد. او ۶ آذر ۸۶، در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان گفت: «در آن زمان که آقای روحانی مسئول مذاکرات مسائل هسته‌ای ایران بودند، از راه‌هایی استفاده می‌کردند که راه‌های صحیحی برای مذاکره نبود و من مکررا به آنها درخصوص عواقب این‌گونه مذاکرات هشدار داده‌ بودم که هنوز هم معتقدم در آن زمان دُرّ غلتان را دادیم و آب‌نبات گرفتیم.»


اروپا فقط وقت تلف کرد و پیشنهاد کاپیتولاسیون داد!


روحانی خیلی قبل‌تر از آنکه مذاکرات هسته‌ای‌اش با سه کشور اروپایی به بن‌بست بخورد از وقت‌کشی اروپایی‌ها گله داشت. او در صفحه‌های ۳۷۵ و ۳۷۶ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «[پس از توافق پاریس] هنگامی که ساورز، مدیرکل وزارت امور خارجه انگلیس در زمستان ۱۳۸۳ به تهران آمده بود به او گفتم قبلا هم به جک استراو [وزیر خارجه وقت انگلیس] گفته‌ام شما [اروپایی‌ها] می‌خواهید با وقت‌کشی مذاکرات را طولانی کنید و این شیوه قطعا مذاکرات را به شکست می‌کشاند. چرا طرح تضمین عینی را پیشنهاد نمی‌دهید؟! ساورز گفت پیشنهاد اولیه ما در تضمین عینی توقف [فعالیت‌های هسته‌ای] است. گفتم پس شما می‌خواهید به قبل از بیانیه تهران [توافق سعدآباد در مهر ۱۳۸۲] برگردید؟ چون پیش از بیانیه تهران، در آگوست ۲۰۰۳ [مرداد ۱۳۸۲] نظر سه کشور توقف بود.» روحانی اما در نامه‌ای که مرداد ۸۴ به البرادعی نوشت، صریح‌تر از وقت‌کشی اروپا گله کرد و بسته پیشنهاد اروپا را معادل کاپیتولاسیون دانست: «اکنون مشخص است که مذاکرات، آن‌گونه که در توافقنامه‌ پاریس خواسته شده بود، درحال پیشرفت نیست و این به دلیل خط‌مشی سه کشور اروپایی/ اتحادیه‌ اروپا در طولانی کردن مذاکرات بدون کمترین تلاش برای حرکت به سوی برآورده ساختن تعهدات‌شان، طبق توافقنامه‌های تهران و پاریس است. این استمرار کش‌دار منحصرا معطوف به تامین این مقصود است که تعلیق را تاجایی که امکان دارد حفظ کند، تا آن را در عمل به توقف تبدیل کند. این، برخلاف روح و مفاد توافقنامه‌ پاریس است و در راستای اصول مذاکرات با حسن‌نیت قرار ندارد ... پیشنهاد ارائه‌شده از سوی سه کشور اروپایی در تاریخ پنجم آگوست ۲۰۰۵ [۱۴ مرداد ۱۳۸۴]، نقض آشکار حقوق بین‌الملل، منشور سازمان ملل متحد، NPT، بیانیه تهران و توافق پاریس است... درمجموع پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی، اما درمورد پیشنهادهای ارائه‌شده به ایران به شکل مضحکی کوتاه و نارساست. فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می‌سازد. پیشنهاد یادشده توهینی به تمام ملت ایران است.»


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/




انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب