سیر تا پیاز کودتای 28 مرداد در ویکی آنا
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، از آن روزهای پرالتهاب خیابان های تهران 67 سال می گذرد؛ روزهایی كه سر و صداها در بازار و خیابان ها پیچیده بود، عده ای شعار های مرگ بر مصدق، مرگ بر شاه، زنده باد مصدق و زنده باد شاه، سرمی دادند. همین اتفاق ها سببب شده تا روایت های متفاوتی از این حادثه ارایه شود.
مرحله اول کودتا
بخش اول کودتا توسط آمریکاییهاد به نام «عملیات آژاکس» شکل میگیرد. این کار به کمک دربار و شخص اشراف پهلوی خواهر دوقلوی شاه هدایت میشود. انگلیسیها او را از ایتالیا به داخل کشور منتقل میکنند تا بتواند حکم عزل مصدق از نخستوزیر را بگیرد.
ماجرا سقوط دولت محمد مصدق از آنجا شروع شد كه دولت انگلیس كه با ملی شدن صنعت نفت ایران در 29اسفند1329خورشیدی دست خود را از این طلای سیاه كوتاه می دید، یك كودتای نظامی علیه دولتی ملی در ایران طرح ریزی كرد.
روز 22 مرداد شاه دو برگه را امضا کرده بود. در یکی از آنها فرمان عزل مصدق و در دیگری فرمان بر سر کار آمدن فضلالله زاهدی(از فرماندهان ارتش) نوشته شده بود. سرهنگ نصیری رئیس گارد شاهنشاهی نیمه شب 24 مرداد به قصد دستگیری مصدق به منزل وی میرود اما خود را در محاصره نیروهای نظامی میبیند. دولت مصدق طی اعلامیهای وقوع یك كودتای نظامی در تهران و خنثی شدن آن را اعلام و متعاقب این حادثه شاه از راه احتیاط تهران را ترک و به بهانه استراحت به سواحل خزر میرود. و سپس به سمت بغداد و رم فرار میکند و زاهدی هم مخفی میشود .اما سرویس های اطلاعاتی انگلیس و آمریكا با استفاده از ماشین تبلیغاتی خود برای تخریب وجهه سیاسی مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و به راه انداختن راهپیماییها و اعتراضات خیابانی توانستند در 28 مرداد كودتا را عملی كنند و «فضلالله زاهدی» توانست به عنوان مجری طرح كودتا به جای مصدق نخست وزیر شود.
هندرسون، سفیر آمریکا در تهران که خودش از عوامل کودتا بود بعد از شکست مرحله اول به دیدار مصدق میرود و او را تهدید میکند که باید جلوی کمونیستها را بگیرد، در صورتی که مردم عادی در تظاهرات شرکت داشتند و بخشی از کمونیستها آن هم تحریک انگلیس وارد صحنه شدند، به همین ترتیب مصدق از حمایت مردم غافل میشود و دستور ممنوعیت تظاهرات را میدهد.
در روزهای 25 تا 28 مرداد، تظاهرات احزاب و گروهها علیه سلطنت و پایین کشیدن مجسمه شاه از خیابانها در جریان بود اما در پس پرده، فضلالله زاهدی به کمک خارجیها در حال ساماندهی کودتا بود. بعد از ظهر روز 27 مرداد، عدهای از ارتشیها که لباس شخصی به تن داشتند حوالی لالهزار به نفع شاه تظاهرات کردند.
روز 27 مرداد تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش به افسران عالی رتبه ارتش تأکید کرده بود که ارتش در هر شرایطی به دولت وفادار بماند چرا که احتمال میداد شورشهایی به نفع شاه صورت بگیرد. با وجود این روز 28 مرداد، چنانکه باید و شاید آنها از حکومت مصدق دفاع نکردند.
در ۲۷ مرداد همان سال هم آیتالله کاشانی نامهای به مصدق مینویسد و او را از انجام کودتای دیگر توسط انگلیسیها برحذر میدارد، اما مصدق در جواب آیتالله کاشانی خود را متصل به رأی مردم میداند و توصیه او را فراموش میکند.
روز 28 مرداد، فعالیت آنها بیشتر شد و با چوب و چماق به مراکز احزاب طرفدار مصدق حمله کردند. فرمانداری نظامی تهران که در اختیار مصدق بود ممانعتی نکرد و از جانب سران کودتا به فرماندهان واحدهای نظامی مقیم تهران دستور داده بودند که اگر از کودتا حمایت نمیکنید، سکوت اختیار کنید.
مرحله دوم کودتا
بالاخره طرح دوم کودتا با نام «چکمه» توسط انگلیسیها طراحی شده و اجرای میشود و بعد از خروج مردم از خیابانها نیروهای وفادار به شاه به خانه مصدق حمله و تخریب میکنند.
رفته رفته نقاط حساس شهر از جمله رادیو را بهتصرف درآورده و خانه مصدق محاصره شد.
یک نفر پشت تریبون قرار گرفت و گفت "الو! الو! اینجا تهران، الو! الو! اینجا تهران، مردم! خبر بشارتآمیز. چند دقیقه دیگر سرلشکر زاهدی، نخستوزیر، پیام شاهنشاه را برای شما قرائت میکند. مردم شهرستانهای ایران بیدار و هوشیار باشید. مصدق خائن فرار کرده است... مردم حسین فاطمی را قطعه قطعه کردهاند..."
ساعت 3/5 بعد از ظهر 28 مرداد، زاهدی رسما سقوط مصدق و انتصاب خود به نخستوزیری را اعلام کرد.
مصدق هم بعد از ۲۴ ساعت خود را به فرمانداری نظامی تهران تسلیم میکند و شاه با تلگراف زاهدی به کشور بازگشت .
بعد از برگزاری جلسات صوری دادگاه به سه سال حبس و تبعید به احمدآباد نظرآباد محکوم میشود و در نهایت سال ۱۳۴۳ فوت میکند.
شعبان بیمخ و فاحشههای شهرنو علیه مصدق!
روز 28 مرداد زنان فاسد ساکن "شهرنو" (محله بدنام و فاسد تهران) با چوب و چماق لاتهای تهران را همراهی کردند. به آنها گفته بودند در صورت برانداختن مصدق و بازگشت شاه، پول خوبی نصیبشان میشود.
آنها با سردادن شعار "مرگ بر مصدق" و "زنده باد شاه" به سمت خانه نخستوزیر در خیابان فلسطین کنونی رفتند. «پری بلنده»، «ملکه اعتضادی» و «پری آژدان قزی» از اهالی قلعه (همان شهرنو) با جمعی از زنان ساکن آنجا به جمعیت شعبان جعفری( بیمخ) پیوستند. «پری آژدان قزی» روز قبلش به دیدار شعبان جعفری در زندان رفته بود تا رخصت همراهی نوچههایش با کودتاگران را بگیرد.
بعد از بازگشت شاه به اوضاع آن محله سر و سامان داده شد و دیواری دورتا دور آن کشیده شد. سهامهایی هم در بانک به نام سردستههایشان شد.
انتهای پیام/
انتهای پیام/