شروین سیار: تولید علم توسط اساتید و دانشجویان کتابخانهای است/ سارا عاقلی: تشکلها حلقه واسط نیاز جامعه با نهادهای تصمیمساز هستند
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، با توجه به اهمیت ترویج علم برای توسعه کشور در بخشهای مختلف، و عدم توجه کافی نهادهای متولی در پیشگیری از پرداخت سطحی به ترویج و توسعه علم در جایگاه حقیقی آن، خبرگزاری آنا را بر آن داشت تا در راستای سیاست ذاتی خود در سلسله گفتگوهایی پای صحبت دانشجویان و نخبگان بنشیند و با ارائه راهکارهایی به مسائل و چالشهای «ترویج علم» در دانشگاهها بپردازد.
بیشتر بخوانید:
تولید تانکر آب تاشو با ظرفیت نگهداری ۱۰ هزار لیتر آب/ بودجههای پژوهشی در جای خود هزینه نمیشوند
در این گفتگو میزبان دو تن از دانشجویان فعال در حوزه تشکلهای دانشجویی هستیم، شروین سیار نماینده سابق انجمنهایی علمی در وزارت علوم و سارا عاقلی دبیر سابق سیاسی دفتر تحکیم وحدت؛ که در ادامه مشروح گفتگوی خبرگزاری آنا با شرکت کنندگان در این نشست را میخوانید.
آنا: فضای علمی در دانشگاه از نظر شما در چه وضعیتی است؟ آیا یک دانشجو از بدو ورود به دانشگاه با بستر علم آموزی مواجه ست؟
شروین سیار: هرکدام از دانشجویان برای یک هدف وارد دانشگاه میشوند و صرفاً هم برای یادگیری علم نیست بلکه قصد دارند علم را در فضای کاربردی استفاده کنند. اما دانشگاه جوابگوی آنها نیست، حتی الان مسئله مهم دانشگاهها صندلیهای خالی است؛ خب چرا کسی استقبال نمیکند؟ چون افراد تحصیلکرده اطراف خود را میبینند که الان بیکار هستند به همین دلیل فقط برای فرار از سربازی و نبود کار مراتب تحصیلی را طی میکنند.
به نظرم در دانشگاه فضای علمی خوبی برقرار است، اما مشکل آن نگاه علمی محض و بیتفاوت بودن به کاربردی بودن علوم است. بهطوریکه دانشجو وقتی علمی یاد میگیرد و وارد صنعت میشود تازه متوجه میشود که چقدر محیط متفاوت است. یکی از دلایل مهم این است که اساتید ما وارد صنعت و محیطهای دیگر که علوم در آن کاربردی باشد، نشدهاند و اشرافی ندارند، درحالیکه اگر از آنها در مورد مقالات و کتب بهروز دنیا سؤال کنیم اشراف کامل دارند. این ارتباط دوسویه است یعنی صنعت و دانشگاه هر دو به هم اعتماد ندارند. بنابراین دانشجو در دانشگاه مهارت نمیآموزد و فضای صرفا علمی هم بدردش نمیخورد.
به همین دلیل فلسفه وجود انجمنهای علمی به خاطر این است که شرایط را از طریق برگزاری دورهها و کارگاههای متفاوت فراهم کنند تا دانشجوها بتوانند مهارتهای لازم را در کنار علم خود در دانشگاه یاد بگیرند و توانایی لازم برای ورود به فضای کاری را کسب کنند که اگر بیشتر به آنها توجه شود، میتوانند خروجی بهتری داشته باشند.
فاصله دانشگاه با واقعیات حاکم بر جامعه
سارا عاقلی: واقعیت این است که ما شاهد ارتباط اندکی بین فضای دانشگاه و جامعه هستیم، به این معنی که دانشگاه مرتبط با نیاز جامعه دست به تولید نمیزند و این باعث میشود که از واقعیت جامعه به دور باشد و در فضای فانتزی خودش سیر کند. حتی در کلاسهای درسی، ما را از صحبتهای بهروز جامعه منع میکنند؛ که این منع شدگی از سمت استاد ضریب پیدا میکند و از خود دانشگاه این فضای رخوت پمپاژ میشود، درنهایت این دو فضای منفی یکجا باهم تلاقی پیدا میکنند که ما اوجش را در فضای دانشگاه میبینیم که از فضای جامعه حقیقتاً به دور است.
بحث دیگر مهارتآموزی است، ما وقتی از دانشگاه خارج میشویم به انبوهی از نظریات نیاز نداریم بلکه به قسمتی از مهارتها احتیاج داریم که بتوانیم نظریههایی را که خواندهایم به کار بگیریم. اما دانشگاه مهارتها را به دانشجو آموزش نمیدهد درنهایت نتیجهاش تأسیس مراکزی هستند که حلقه واسط بین دانشگاه و جامعه میشوند؛ که انواع و اقسام مهارت را آموزش میدهند. مثلاً در رشتههای هنری یک دانشجو در دانشگاه عکاسی خوانده اما مجبور میشود در آموزشگاه همدورههای عکاسی را بگذراند، یا در علوم انسانی که انواع و اقسام پژوهشکدهها خارج از فضای دانشگاه تأسیس میشود. آیا واقعاً ما دانشگاه هستیم یا آنها؟ این آسیب بسیار بزرگی است و اگر با این دستفرمان ادامه پیدا کند، فاصله عمیقی با دانشگاه اسلامی و متناسب نیاز جامعه پیدا خواهد کرد.
آنا: دست آوردهای علمی دانشگاهیان تا چه حد با نیازهای روزمره جامعه ما تناسب دارد؟
سارا عاقلی: علوم انسانی ما بومی نشده است، طبق نیازهای جامعه علوم انسانی راهبردی را برای ما به ارمغان نمیآورد زیرا هیچ سنخیتی با جامعه و اعتقادات و فرهنگ ما ندارد. مادامیکه معضل کاربردی شدن علوم انسانی رفع نشود و صرفاً در تئوری باقی بماند نمیتواند همراستا با حل مشکلات جامعه پیش برود.
تولید علم توسط اساتید و دانشجویان کتابخانهای است
شروین سیار: این بحث وجود دارد که خیلی از علومی که توسط دانشجوها و اساتید دارد تولید میشود علوم کتابخانهای است. خیلی از دانشجوها جهت رفع تکلیف کار میکنند، صرفاً برای یدک کشیدن مدرک دکتری و ارشد؛ اما باز قشری از دانشجو وجود دارد که سراغ این مقاطع میروند تا با تولید علم بتوانند دردی از مردم را حل کنند؛ بخشی از تناقض در وجود روحیه تعلیم و تولید علم را میتوان در بین دانشجویانی که برای خرید پایاننامه به خیابان انقلاب میروند با دانشجویانی که برای خرید کتاب عبور و مرور میکنند، مشاهده کرد.
پایاننامهها در موضوعات مختلف بهوفور وجود دارد که عمدتاً مسائل حاشیهای و غیرکاربردی را بررسی میکنند و نیاز جامعه را رفع نمیکنند که این به عدم پرداختن صحیح دانشجو و استاد به اینگونه مباحث است. در حوزه صنعت در حال حاضر دانشجویان با تحقیقات علمی خود میتوانند راهحل بسیار خوبی ارائه دهند.
آنا: تحلیل شما از وضعیت تولید علم در فضای آکادمیک چیست؟
شروین سیار: ایران جز سردمداران تولید علم است. این تولید زیاد مثل تولید کردن پراید است؛ میتوانیم خیلی پراید تولید کنیم ولی یک شرکت میتواند یکچهارم محصولات شرکت ایرانخودرو را تولید کند ولی با فناوری بالاتر کیفیت و بازدهی چهار برابری را داشته باشد. دانشجویان و اساتید نیز برای رفع تکلیف و ارتقا سطح درآمد خود کار میکنند که برچسب علمی را بر خود بزنند اما فارغ از اینکه به کارآمدی آن توجه داشته باشند. خیلی از تولیدات علمی ما برای جامعه گرهگشا نیست؛ آمارها هم تقریبا این را نشان میدهد. اما اینکه عملی نمیشوند باز برمیگردد به بحث صنعت در جامعه.
تولید علم زیاد است اما علمی که قابلاستفاده باشد نیست؛ جامعه، بازار کار، صنعت، دانشگاه همگی جز یک مدار هستند که باید همراه باهم فعالیت کنند تا به نتیجه مورد نظر نزدیک شوند که نتیجه نیز پیشرفت علمی است که منجر به رفع نیازهای جامعه و رشد میشود.
پایان نامهها باید راهگشای مشکلات جامعه شوند
سارا عاقلی: علم تولید میشود اما در راستای رفع نیاز جامعه نیست دانشجو از سمت استاد به موضوعات اندیشهای محض سوق داده میشود و نیازهای جامعه را روبنایی میداند، بنابراین دانشجوها هم قاعدتاً موضوعات روز جامعه برایشان مهم نخواهد بود و فکر میکنند که اگر به موضوعات روز بپردازد کار مهمی نکرده است؛ درحالیکه انباشت تئوریها و انباشت تجربهها باید خودش را در ظرف نیاز جامعه نشان بدهد. بنده معتقدم تولید علم بالا است، از مقاله تا رساله و پایاننامه؛ اما ظرفیت راهگشایی از مشکلات معیشتی جامعه را ندارد.
آنا: خروجی فعالیت انجمنهای علمی و تشکلهای دانشجویی در فضای علمی دانشگاه چگونه است؟
سارا عاقلی: جامعه را اگر سه لایه فرض کنیم یکلایه حکومت، مردم و لایهای میانه بین مردم و حاکمیت است شامل احزاب، تشکلها و رسانهها است. تشکلهای دانشجویی در لایه سوم هستند که حلقه واسط بین مردم و حاکمیت محسوب میشوند.
کار حلقه واسط چیست؟ هر تشکل دانشجویی کارش این است که نیازها را از بدنه مردم به بطن حاکمیت و نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز انتقال دهد و سخنان حاکمیت را بهگونهای که قابلفهم و شفاف برای فضای جامعه باشد، بیان کند. این حرکت دقیقاً نقش کامل را دارد. هرچقدر این کانال کارآمدتر بتواند فعالیت کند جامعه سعادتمندی را شکل میدهد که نسبت به مسائل پیرامون خودآگاه است.
دانشگاه از فضای جامعه به دور است و کسی که میتواند در این وسط جایگزین شود و یک مقداری این وضعیت را مطلوب کند، تشکلهای دانشجویی است اما به شرطی که منزوی نشده باشد از جامعه و از مردم دور نباشد؛ اگر همچنان ارتباط خود را با جامعه توانسته باشد حفظ کند، اتفاقاً جایی است که دانشجو را بشدت مبتلا میکند به موضوعات روز جامعه و میتواند یک نقطه تعادل باشد بین فضای آکادمیک محض دانشگاه و فضای سطحی جامعه که این دو در یک نقطه بههم بپیوندند.
آنا: وضعیت استارتآپهای دانشجویی را چطور ارزیابی میکنید.
شروین سیار: معضلی که برای استارتآپهای دانشجویی وجود دارد این است که زمانی یک عبارت تازه یا حوزه کاری جدید در کشور باز میشود همگی بدون شناخت کافی به سمت آن میشتابیم و فکر میکنیم همهچیز در اینجا فراهم است درنتیجه چندین گروه استارتآپ را میبینیم که فقط مقام اولی را یدک میکشند اما کار آنها به تولید محصول یا خدمت منتهی نمیشود.
اما معضل چیست؟ زمانی که این حوزه وارد ایران شد فکر کردیم قرار است همه مشکلات با استارتآپها حل شود تا جایی که رئیسجمهور در سخنرانی میگوید ما همه مشکلاتمان را با استارتآپ حل خواهیم کرد. درصورتیکه میبینیم گله استارتآپی ها اصلاً در مورد فنآوری، تکنولوژی و مالی نیست، بلکه مشکل آنها به گفته خودشان قانونگذاری است؛ که همچنان برای بسیاری از مسئولان خوب تفهیم نشده است.
آن چیزی که فضای استارتآپی را خراب میکند کنار هم گذاشتن این شرکتها است، مقایسه در همه فضاها مخرب است که در فضای استارتآپی بهمراتب بدتر است. مثلاً برای حمایت از آنها یک مکان را به چند شرکت استارتآپی اختصاص میدهند تا هزینه دفتر نداشته باشند. درنهایت یک شرکت استارتآپ بعد چند ماه میبیند هنوز بدون قرارداد است اما شرکت دیگر در کنار او در همان اتاق جشن اولین قرارداد را میگیرد. این خود باعث تخریب و کاهش اعتمادبهنفس آن شرکت استارتآپی میشود و فکر میکند شکست خورده است.
معضل دیگر این است که ما استارتآپ را خلاصه کردهایم در ویکند یا بوم کسبوکار و فقط پول برایشان مهم است. حتی برخی منتورها میگویند چه کسی پول بیشتر میدهد اصلاً رسالت، ارزشها و... برای آنها اهمیت ندارد بهطوریکه شما اگر یک استارتآپ در حوزه NGO راه بیاندازید در نظر آنها اهمیتی ندارد. هدف استارتآپ بهجای درآمدزایی رفع مشکلات مردم بوده است امانگاه ما مادی شده و اهداف و ارزشها را کنار گذاشتهایم این اتفاق فضای استارتآپی را خراب کرده است. منتورها و افرادی هم که بالای سر استارتآپها هستند که توجه لازم را ندارند، بنابراین آنها را از هدف اصلی که رفع مشکل است خارج میکنند استارتآپها با این جهتدهیها نابود میشوند.
مهمترین چالش در راه رسیدن به یک فضای علمی در دانشگاه چیست؟
سارا عاقلی: مهمترین بازدارندهای که در حکم ترمز در فضای دانشگاه عمل میکند بحث ناامیدی است وقتی دانشجویان امید به بهتر شدن فضا دارند پایکار میآیند و سختیها را تحمل میکنند اما وقتی فضای ناامیدی به شما القا بشود، ایده شما از طرف استاد دانشگاه به سخره گرفته شود، نباید انتظار داشته باشیم که دانشجو بتوانند ادامه دهد. برای همین است که کلیدواژه امید خیلی در سخنرانیهای رهبری با قشر جوان و بخصوص دانشجویان به چشم میخورد؛ مهمترین اهرم برای از پا درآوردن فضای دانشجویی و از کار انداختن بدنهای که قرار است مفید واقع شود، فضای ناامیدی است.
دو گروه نقشآفرین در فضای دانشگاه تأثیرگذارند؛ یک گروه اساتید و دیگری تشکلهای دانشجویی که این دو گروه میتوانند دانشگاه را به سمت فضای پویا و علمی پیش ببرند؛ اگر استاد دانشجو را تشویق کند که مشکلات را ببیند، رصد کند و در پی راهحل برآید و تشکلهای دانشجویی، دانشجو را با جامعه روبهرو کنند، میتوان به پیشرفت این جامعه علمی امید داشت.
تفاوت در مطالبهگری عمومی و تخصصی آخرین نکتهای است که دانشجویان باید توجه داشته باشند، دانشجویان رشتههای مختلف قرار نیست فعالیتهای مشابهای را پیگیری کنند، هر دانشجو در هر رشته اگر مطالبهگر در حوزه تخصصی خود باشد و از دریچه تخصص خود به مسائل پیرامون نگاه کند مقالات علمی کاربردیتر میشود و تعداد زیادی از مشکلات جامعه بافکر جوان دانشجو حل خواهد شد.
شروین سیار: ناامیدی بزرگترین مشکل جامعه دانشگاهی است؛ زمانیکه انگیزه برای رشد و پیشرفت از بین برود، دیگر رغبت برای رشد و پیشرفت وجود نخواهد داشت و همه کارها از سر رفع تکلیف انجام میشود. القای این روحیه که انگیزه و استعداد را در دانشجویان به یغما برده است از زمان مدرسه شروع میشود زمانیکه نظام آموزشی تمام دانش آموزان را با یک شابلون مشخص تربیت میکند بدون در نظر گرفتن استعداد و علایق شخصی آنها، عدم تربیت صحیح با تعلیم مهارتهای کاربردی، دانشآموزان را شبیه به هم تربیت میکند که انگیزه در کنار عدم مسئولیتپذیری و نقشآفرینی صحیح در جامعه در آنها موج میزند.
*گفتگو از محمد امین اسکندری و محمد کفیلی
انتهای پیام/ 4133
انتهای پیام/