در ایران توازن نداریم و به سمت ناپایداری میرویم
آرزو میرزاخانی، گروه اجتماعی- وضعیت محیط زیست کشور با توجه به شاخص توسعه پایدار که بیش از 20 سال از طرح اولیه آن در سطح جهان میگذرد، اکنون چگونه است؟ توسعه پایدار و اقتصاد چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ایران از لحاظ مصرف منابع در جهان چه جایگاهی دارد. اینها و چندین سئوال دیگر که زهرا جواهریان، مدیرکل توسعه پایدار و اقتصاد محیط زیست سازمان محیط زیست کشور، در گفتوگو با آنا به آنها پاسخ داده است، از جمله سوالاتی هستند که بسیاری از فعالان عرصه محیط زیست به دنبال یافتن پاسخی برای آنها هستند. گزیده پاسخهای زهرا جواهریان را در ادامه میخوانید.
* موضوع توسعه پایدار از چه زمان در جهان مطرح شد و چه ارتباطی با اقتصاد سبز دارد؟
- از سال 1992 بعد از کنفرانس ریودوژانیرو (حدود 22 سال بعد از کنفرانس استکهلم، کنفرانس دیگری تحت عنوان محیط زیست و توسعه در سطح سران در شهر ریودوژانیرو برزیل برگزار شد که مهمترین نکات قابل توجه در این کنفرانس عبارت بودند از: بالا رفتن دمای زمین، تولید گازهای گلخانهای، آلودگی دریاها و اقیانوسها، نابودی و تخریب جنگلها به خطر افتادن تنوع زیستی گونههای گیاهی و جانوری، فقر و گرسنگی و توسعه نیافتگی کشورها)، موضوع توسعه پایدار در جهان مطرح شد. در آن کنفرانس توسعه پایدار چنین تعریف شد: «توسعهای که نیاز نسل امروز را برآورده کند اما نیاز نسل آینده را به مخاطره نیندازد، توسعه پایدار است». بنابراین میتوان گفت این تعریفی است که تمام جهان بر روی آن اجماع داشته و آن را پذیرفتهاند. سه بعد نیز برای توسعه پایدار در نظر گرفته شده است؛ از جمله توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و حفظ محیط زیست اما اخیرا تغییراتی در این خصوص به وجود آمده است. در کنفرانس ریو + 20، یعنی 20 سال بعد از آغاز ریو، موضوع اقتصاد سبز مطرح شد. در آنجا بسیاری تصور کردند که قرار است اقتصاد سبز جایگزین توسعه پایدار شود اما اینطور اعلام شد که اقتصاد سبز کلید رسیدن به توسعه پایدار است.
* اقتصاد سبز چیست؟
- اقتصادی سبز است که بر اساس آن رشد اقتصادی در کنار عدالت اجتماعی وجود داشته باشد و محیط زیست نیز حفظ شود. این امکانپذیر نیست مگر بر بستر فرهنگی و اینکه آموزش و فرهنگسازی در خصوص آن در جوامع وجود داشته باشد تا بتوان به توسعه پایدار رسید. وقتی صحبت از اقتصاد سبز و حفظ محیط زیست میشود قطعا میدانیم که این دو به یکدیگر وابسته بوده و شما نمیتوانید رشد اقتصادی داشته باشید بدون اینکه از منابع استفاده کنید. این امکانپذیر نیست چراکه در دنیا هیچ کالایی تولید نمیشود که به آب نیاز نداشته باشد یا اینکه هیچ توسعه کشاورزی نمیتوان داشت مگر اینکه از آب، خاک و دیگر اجزای محیط زیست استفاده شود و بنابراین میتوان گفت که منابع، پایه اصلی اقتصاد را تشکیل میدهند. از طرفی دیگر ما محیط زیست را به هیچ وجه هزینه نمیدانیم. بلکه محیط زیست سرمایه است و نمیتوانیم حصاری به دور آن بکشیم و بگوییم که کسی به آن دست نزند. بلکه باید بهرهبرداری خردمندانه از محیط زیست داشته باشیم و این میتواند موجب خودپالایی زمین شود یعنی هر چقدر که ما از زمین استفاده میکنیم به ما بر میگرداند. به عبارت دیگر آنچه ما به آن «bio capacity» یا ظرفیت محیط زیستی میگوییم، یعنی اینکه چقدر میتوانیم از منابع برداشت کنیم که سالانه به طور طبیعی جایگزین شود. به عنوان مثال چه مقدار آب میتوانیم برداشت کنیم که پس از یک سال دوباره به جای خود بازگردد یا چه پسماندی تولید کنیم که آلاینده محیط زیست نباشد و برای زمین قابل تجزیه باشد. در کنار این مورد در توسعه پایدار به بحث ردپای اکولوژیک یا همان «ecological footprint» که میزان مصرف ما را نشان میدهد نیز پرداخته میشود. بنابراین در صورتی که مصرف و ظرفیت یکسان باشد، یعنی ما پایداری داریم و به همان میزان که منابع داریم باید مصرف داشته باشیم اما اگر بیش از حد ظرفیت از منابع موجود برداشت کنیم، به سمت ناپایداری خواهیم رفت.
اعتقاد ما این است که در هم آمیختگی اقتصاد و محیط زیست باید به گونهای باشد که قطعا رشد اقتصادی را به دنبال داشته باشد یعنی هم باید به اشتغال توجه داشته باشیم و هم عدالت اجتماعی و هنر ما در این باشد که در این رشد اقتصادی، تخریب و آلودگی را کم کنیم. اکنون استفاده از تکنولوژی و بهرهوری در کنار استفاده از فنآوریهای نوین نشان میدهد که میتوان این شاخصها را داشت و محیط زیست را حفظ کرد یعنی بهرهبرداری خردمندانه از زمین کاملا با استفاده از این شاخصها میسر خواهد بود.
* ما تا چه حد توانستهایم شاخصهای توسعه پایدار را در کشور خودمان رعایت کنیم؟
- متاسفانه بر اساس آخرین گزارشها که در سال 2015 تهیه شده است، سرانه ظرفیت زیستی ما 0.9 هکتار جهانی است، اما ردپای اکولوژیک یا همان مصرف ما، 2.1 است. این به معنای آن است که اکنون در کشور ما ایران، بیش از دو برابر ظرفیت منابع، مصرف وجود دارد و به زمین اجازه خودپالایی سالانه نمیدهیم و هر بار هم بیشتر مصرف میکنیم. این نشان میدهد که ما اکنون در حال حرکت به سمت ناپایداری هستیم و اگر بخواهیم سرزمینی پایدار داشته باشیم باید خیلی سریع توازن را برقرار کنیم.
* راهکار چیست؟
- بهترین کاری که برای متوازنسازی مصرف و برداشت از منابع و ظرفیت منابع میتوان انجام داد، اصلاح الگوی مصرف است. متاسفانه در شرایط فعلی در بعضی از موارد چه در مصارف خانگی و چه کشاورزی و صنعت مصرف نادرستی داریم. به عنوان مثال سرانه میزان انتشار co2، در جهان 5 تن است و این در حالی است که در ایران سرانه انتشار این گاز، 7.8 تن است. نمونه مشخص آن این است که برای خرید خانه معمولا سعی میکنیم خانههای شمالی را به خاطر آفتابگیر بودنشان و حتی با وجود اینکه قیمتشان بیشتر از خانههای جنوبی است، خریداری کنیم اما پس از ساکن شدن، پردههای تیره نصب میکنیم و نه تنها از انرژی خورشید بهرهای نمیبریم بلکه در طول روز هم چراغ روشن میکنیم و این یعنی اتلاف منابع. یا اینکه در تابستان دمای اتاق را به قدری خنک میکنیم که مجبور میشویم لباس گرم بپوشیم و به عکس در زمستان آن قدر خانه خود را گرم میکنیم که مجبور میشویم پنجرهها را باز کنیم. این رفتار درستی در مصرف انرژی نبوده و هم در مصرف انرژی مقرون به صرفه نیست و هم از نظر محیط زیستی درست نیست چرا که با این کارها منابع را به هدر میدهیم. درباره مصرف آب هم وضع به همین منوال است، در حالی که کشور ما گرم و خشک است. میزان متوسط بارندگی سالانه ما در مقابل جهان که 850 میلیمتر است، فقط 220 میلیمتر بوده و اکنون که 14 سال است در خشکسالی هستیم به 200 میلیمتر هم رسیده است. یعنی ما کمتر از یک سوم جهان بارندگی داریم. از طرفی دیگر سرانه مصرف روزانه آب در جهان 130 لیتر است و بعضی کشورها تا 180 لیتر مصرف میکنند اما در ایران روزانه، 250 لیتر آب مصرف میشود. این نشان دهنده مصرف بیش از حد منابع آبی و هدر رفت آن در کشور است.
این در حالی است که تحقیقات نشان داده تا سال 2030، بعضی از نقاط ایران گرمتر و خشکتر شده و میزان بارندگی ما کاهش بیشتری خواهد یافت که متاسفانه این کاهش بارندگی در قسمت شمال و غرب کشور که اکنون بسیار پربارش است هم رخ خواهد داد. این نشان میدهد در صورتی که اکنون نتوانیم در کشور مدیریت منابع آب داشته باشیم، قطعا در آینده با مشکلات بیشتری هم مواجه خواهیم شد. از طرفی دیگر در ایران، 5 تا 6 برابر نرم جهانی با فرسایش خاک مواجه هستیم. آلودگی خاک نیز با استفاده بیش از حد مجاز از کودها و سمهای شیمیایی معضل دیگری است که وجود داشته و حتی منابع آب زیرزمینی را نیز آلوده میکند. برداشت از آبهای تجدیدپذیر و زیرزمینی نیز در کشور ما بیش از حد مجاز است؛ به طوری که گفته میشود کشورهایی که تا 20 درصد از این آبها استفاده میکنند در شرایط ایمن هستند و کشورهایی که تا 40 درصد استفاده میکنند در معرض خطر قرار دارند و این در حالی است که در کشور ما اکنون تا 85 درصد از منابع آبهای زیرزمینی استفاده میشود که متاسفانه رقم بسیار بالایی است. البته اکنون وزارت نیرو اقدامات و برنامههای مناسبی برای کاهش این برداشت از آبهای زیرزمینی دارد.
از طرفی دیگر کشاورزی ما نیز باید پایدار باشد. ما باید به سوی تغییر الگوی کشت، استفاده از فنآوریهای نوین و کشاورزی سالم پیش برویم تا بتوانیم کشاورزی پایدار داشته باشیم. برای این کار یکی از شاخصهای جهانی کاهش شدت مصرف آب در بخش کشاورزی است. یعنی باید دید که به ازای هر یک متر مکعب آب، چقدر محصول برداشت میشود. اگر دو کیلوگرم و بالاتر باشد، از لحاظ اقتصادی به صرفه است، اما اگر کمتر باشد، درست نیست و الگوی کشاورزی باید به سمت گلخانهای شدن و بهرهبرداری بالا و آبیاری قطرهای برود. متاسفانه اکنون در ایران به ازای هر مترمکعب آب، 600 تا 800 گرم محصول برداشت میشود که از نظر اقتصادی اصلا مقرون به صرفه نیست و ما داریم منابع را برای تولید موادی از دست میدهیم که مقرون به صرفه نبوده و وارد کردن آن به کشور به صرفهتر است.
* بر اساس گزارش وضعیت محیط زیست ایران که اخیرا پس از 10 سال وقفه تهیه شده، چه تغییرات زیست محیطی در کشور رخ داده است؟
- در گزارش وضعیت محیط زیست یا همان SOE، که ما تهیه کردهایم، روند تغییرات زیست محیطی در کشور نشان داده شده و با توجه به اینکه وقفه ده سالهای برای تهیه این گزارش در کشور به وجود آمد، میتوان محاسبه کرد که وضعیت محیط زیست ما از سال 84 با توجه به تغییرات اقلیم، خشکسالی و بعضی از راهکارهای اشتباهی که استفاده شده است، در بسیاری از منابع محیط زیستی خود مانند آب، خاک، هوا و تنوع زیستی سیر نزولی داشته است. اما جای امیدواری است که بگویم آنچه توانستهایم در این سالها به خوبی حفاظت کنیم، مناطق تحت مدیریت سازمان محیط زیست بوده است. هر چند کیفیت هم مهم است اما از نظر کمیت در سال 76، 4.6 خاک ایران منطقه حفاظت شده شامل خود مناطق حفاظت شده، پناهگاه حیات وحش و آثار طبیعی ملی و پارکهای ملی بوده است و اکنون به نزدیک 11 درصد رسیده و اکنون 18 میلیون از خاک ایران را تحت حفاظت داریم. مزیت آن هم این است که در صورتی که بتوانیم 17 درصد از خاک کشور را حفاظت کنیم میتوانیم آن را برای نسل آینده باقی بگذاریم چون این مناطق دارای ویژگیهای خاص و منحصر به فرد هستند و از نظر اقلیمی ویژگیهای خوبی دارند و سرمایههای ما به شمار میآیند که برای نسل آینده پسانداز میشود. وقتی فرزندی به دنیا میآید سعی میکنیم برای آینده او، پسانداز داشته باشیم، اما سئوال اینجاست که ما برای فرزندان آیندهمان از محیط زیست چه چیز را پسانداز کردهایم؟ بنابراین با حفاظت از 11 درصد از خاک کشور و بیش از این، میتوانیم بگوییم که این منایع را برای آینده فرزندانمان پسانداز کردهایم.
انتهای پیام/