نخبگان و مسئولان در بسط مفهوم اقتصاد مقاومتی کمکاری کردند
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه و کرسیهای آزاداندیشی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در بهمنهای 92 توسط مقام معظم رهبری در 24 بند ابلاغ شد.
حضرت آیتالله خامنهای با ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بر اساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، تأکید کردند: پیروی از الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی، عامل شکست و عقب نشینی دشمن در جنگ تحمیلی اقتصادی علیه ملت ایران خواهد شد، همچنین اقتصاد مقاومتی خواهد توانست در بحرانهای رو به افزایش جهانی، الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد و زمینه و فرصت مناسب را برای نقش آفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند.
برای پرداختن به ابعاد مختلف ضرورت و پیادهسازی اقتصاد مقاومتی در کشور و شناخت وظایف دانشگاه و نخبگان در تحقق این امر مهم با داود گودرزی، مسئول سابق بسیج دانشجویی و دبیر قرارگاه ملی مبارزه با مفاسد اقتصادی گفتگویی داشتیم که در ادامه شاهد آن هستید.
آنا: به نظر شما مفهوم اقتصاد مقاومتی در کشور نهادینه شده است؟ وظیفه نخبگان و دانشگاهیان در این عرصه چیست؟
گودرزی: در این چند سال گذشته مفهوم اقتصاد مقاومتی هم توسط خود مقام معظم رهبری و هم توسط تحلیلگران متعدد راجع به آن بحث شده، منتهی در عمل آن اتفاقی را که باید بیفتد هم در فهم این مفهوم و هم در اجرا و عمل بهنظر میرسد صورت نگرفته و که نقدهایی وجود دارد و آنطور که باید و شاید در عملی شدن اقتصاد مقاومتی اقدام نشده است؛ یعنی هم توسط مردم، نخبگان و هممسئولان راجع به این مفهوم کمکاری شده است؛ اصل اقتصاد مقاومتی بر پایه ظرفیتهای درونی کشور استوار است این مفهوم یعنی اقتصاد مردم پایه است.
ظرفیتهای متعدد و برتری، در کشور چه از نظر ظرفیتهای انسانی و چه از نظر سایر منابع در مقایسه با خیلی از کشورها، وجود دارد؛ ایران ویژگی خاصی از نظر نیروی انسانی دارد و از نظر داشتن ظرفیتهایی در حوزه انرژی، مواد معدنی، مواد خام، زمینهای حاصلخیز، موقعیت جغرافیایی، شرایط ویژهای دارد؛ به طور کلی ظرفیتهای خدادادی این کشور برای اینکه اقتصاد پویا و فعال داشته باشیم، بینظیر یا حداقل کمنظیر است.
ایران با شرایطی که گفته شد، شرایط مساعدی برای اینکه بتواند با تکیه بر ظرفیتهای خودش یک اقتصاد پویا و فعالی را در دنیا داشته باشد، را داراست.
آنا: به نظر شما برای محقق شدن اقتصاد مقاومتی نیاز به بستن درهای کشور به روی جهان است؟
گودرزی: درواقع اقتصاد مقاومتی یعنی این ظرفیتهای متصور را بالفعل کردن، از همه ظرفیتها استفاده کرده و نقش داشتن تکتک آحاد مردم و نخبگان و مسئولان در اقتصاد که بتوانیم یک اقتصاد پویا و فعال درونزا و درواقع برونگرا را در تعامل با دنیا بتوانیم فعال بکنیم.
حتماً اقتصادی پویا، فعال و مولد است که بر ظرفیتهای خود اتکا کند و در تعامل با دیگران باشد، ما نمیخواهیم درهای کشور را ببندیم؛ اما چگونگی برقراری تعامل مهم است.
آنا: چگونه میتوان تعامل لازم بین تمام بخشهای کشور برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی ایجاد کرد؟
گودرزی: موقعی که شما ظرفیتهای کشور را بشناسی، استفاده کنی، بهکار بگیری و همه در این اقتصاد نقش داشته باشند، میتوانی به اقتصاد مقاومتی برسی.
آن کسی که باید قانون خوب بنویسد، قاعدهگذاری درست بکند در کشور، آن جایی که باید آییننامههای درست بنویسد و مدیریت درست بکند در کشور و حمایت بکند از تولید و ظرفیتهای داخلی و نگاه درستی داشته باشد به این ظرفیتها، میتوان به اقتصاد مقاومتی رسید.
اگر آن کسی که باید نظریهپردازی کرده و تولید علم و دانش کند برای اینکه این ظرفیتها را چگونه میشود بهکار گرفت و مسائل و مشکلات را چگونه میشود حل کرد، کار خود را درست انجام دهد؛ میتوان به اقتصاد مقاومتی رسید.
در نهایت چه آن کسی که در فرایند تولید نقش پیدا میکند، از کارگر تا صاحب کارخانه، از مجموعههایی که بستهبندی و توزیع میکنند، تا آنجایی که مصرفکننده است، باید الگوی مصرف خود را درست کنند، اسراف نکند، تولید داخلی را به تولید خارجی ترجیح دهند. یعنی از 80 میلیون نفر ایرانی، غیر از آن تعدادی که کودک هستند و خیلی انتظار نداریم، مابقی دیگر همه باید در تحقق اقتصاد مقاومتی نقش داشته باشند.
تا این وفاق ملی اتفاق نیفتد و هر کسی جای خودش را پیدا نکند یا در صحنه نباشد و فعالانه عمل نکند اقتصاد مقاومتی محقق نشده و مشکلات کشور حل نخواهد شد.
آنا: وظیفه تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی برعهده کدام قشر بوده و کدام قشر کمکاری داشتهاند؟
گودرزی: نخبگان باید این نظریه اقتصاد مقاومتی را میگرفتند و تبیین میکردند، پس از آن اجزا، ابعاد و مصادیق اقتصاد مقاومتی را احصا میکردند.
اینکه بگوییم ظرفیتهای داخلی داریم و میخواهیم اقتصاد کشور را درونزا کرده و تکیه داشته باشیم بر ظرفیتهای داخلی، یک حرف کلی است؛ حالا چه کسی باید این را عملیاتی کند، مردمفهمش کند و راهکار تخصصی بگذارد روی میز مسئولان؟ این وظیفه نخبگان، دانشمندان، اساتید و فارغالتحصیلان حوزه و دانشگاه است که آمده و چارچوبهای کلی اقتصاد در اسلام را تشریح کنند و کلیات تولید ثروت در اسلام را بیان کنند؛ تعیین این چارچوبها هم برعهده دانشگاه است.
در بحثهای تخصصی دانشگاه، میتواند این موضوع مطرح شود که ما از منابع و ذخایر خود چگونه باید استفاده کنیم که هم ضربهای به منابع طبیعی نزنیم و هم دچار ظلم نشویم یا چگونه میشود هم عدالت را تأمین کرد و هم پیشرفت را داشت؛ این مباحث نیاز به نظریهپردازی و تولید محتوا دارد که برعهده حوزه و دانشگاه و نخبگان کشور است. به نظر من هر سه دسته مردم، نخبگان و مسئولان کمکاری کردند.
انتهای پیام/4115/
انتهای پیام/