دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
سلسله گفتمان/2

بررسی تاریخی نظام آموزشی ایران/ وضعیت دانشگاه در دوران پهلوی

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یک سلسله گفتمان به بررسی تاریخی نظام آموزشی ایران پرداخت.
کد خبر : 330046
_L3H3984.jpg

سید جواد میری در گفتگو با خبرنگار حوزه اندیشه گروه دانشگاه خبرگزاری آنا در خصوص نهادهای اجتماعی اظهار کرد: نهادهای اجتماعی در خلأ شکل نگرفته‌اند بلکه در مناسبات جامعه شکل می‌گیرند. در آن‌ها قدرت، ثروت، منابع توزیع ثروت، مناصب و پست‌ها تاثیرگذار هستند.


وی افزود: در مکاتب قدیم،  جایی که پیش از «مدرسه»‌ در مورد نجوم یا مسائل مربوط به علوم صحبت می‌شد؛ مهم این است که علوم در کدام پارادایم قرارگرفته‌اند.


میری در ادامه سخنانش بیان کرد: مثلاً هیأتی که در حوزه‌های علمیه یا در مکتب‌ها تدریس می‌کردند، هیأت بطلمیوسی بود. این مکاتب در مدرسه و دارالفنون که در مورد، نجوم و کهکشان و ... صحبت می‌کردند، در کدام پارادایم قرار می‌گیرند درحالی‌که دیگر در پارادایم بطلمیوسی نبودند.


عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: به قول توماس کوهن، بحث این نیست که افراد نمی‌خواهند باهم گفتگو بکنند. بحث این است که در پارادایم‌های مختلف، در بسیاری از مواقع یک نا هم‌زبانی وجود دارد.


این پژوهشگر در ادامه تصریح کرد: من می‌گویم زمین، شما هم می‌گویی زمین، ولی آن زمینی که در ذهن من است، زمین‌مرکز عالم است، آن زمینی که در ذهن شما است، زمین‌ مرکز عالم نیست.


وی در ادامه توضیح داد: دو هیأت مختلف، دو فرم از فهم هستند؛ به‌عنوان‌مثال زمین چیست؟ جایگاه انسان کجاست در این زمین چیست؟ بطلمیوس چه می‌گوید؟ هیأت کوپرنیکی چه می‌گوید؟ این مناسبات را در خودش هم ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که مثلاً اگر شما متولی یک مدرسه هستید یا متولی یک مکتب‌خانه یا حوزه علمیه قم یا یک دانشگاه هستید، در رقابت قرار بگیرید.


میری تصریح کرد: بحث‌ها فقط بحث علمی نیست، بحث اینکه چه کسی قدرت تأویل، تفسیر و تغییر جامعه را به عهده بگیرد؛ به‌عنوان‌مثال میرزا حسن رشدیِ برای مدل مدرسه‌های جدید چندین بار تا سرحد مرگ پیش می‌رود، ترور می‌‌شود، مدرسه‌اش را خراب می‌کنند، چندین بار از تبریز فرار می‌کند، به قفقاز می‌رود، دوباره به تهران برمی‌گردد.


این کارشناس تأکید کرد: این نبوده که به‌عنوان‌مثال نماینده‌های مکتب‌های قدیم و نماینده‌های مدرسه‌های جدید بایکدیگر  بحث و گفتگو بکنند که کدام بهتراند؟ اینطور نبوده؛ اگر هرکدام قبول می‌کردند، منابع مالی، منابع شهرت، قدرت، زر، ثروت، ارتباطش با کنترل توده‌ها به دست دیگری می‌رفت.


این جامعه‌شناس توضیح داد: از طرفی این ناهم‌زبانی بین این پارادایم‌ها وجود داشت؛ یکی مبتنی بر پارادایم کهن، یکی مبتنی بر پارادایم مدرن بود؛ پس از آن نیروهای مدرن و کهن قرار می‌گرفت. در وضعیت سیاست، فهم دین و فهم قدرت و ... خودش را تسرّی می‌دهد. مثلاً دعوای مشروطه و مشروعه و دعوای دین‌داران و غیر دین‌داران از این قبیل ناهم‌زبانی‌ها است.


میری گفت: دانشگاه با ایده گزینه‌ای از اروپا وارد ایران شد و صرفاً نگاه به دانشگاه  وسیله‌ای برای توسعه کشور بود.


وی تصریح کرد: در دوران پهلوی اول، پهلوی دوم و حتی در اواخر دوران قاجار، ایده پیشرفت یا ایده پروگرِس که به آن می‌گویند ملل راقیه یا همان ترقی میگویند، شکل گرفت؛ ایده ترقی، ایده‌ بسیاری از روشنفکران و جریان‌های سیاسی غالب و بعد خودِ قدرت (سلطنت پهلوی) بود که به دنبال اجرایی کردن این  ایده بودند.


میری ادامه داد: در دوران پهلوی اول و پهلوی دوم و حتی در اواخر دوران قاجار، سیاست‌گذاری‌های پولی، بانکی، در حوزه‌های مختلف اجتماعی و وزارتخانه‌ها به‌صورت جزء همه به دنبال این بودند که بتوانند کشور را به سمت توسعه همه‌جانبه ببرند.


این جامعه‌شناس بیان کرد: الگوی مدرنیزاسیون مبتنی بر یک الگوی واحد،  سازمان پول جهانی و صندوق پول جهانی و ... الگوهایش را به‌عنوان‌مثال اقتصاددانان بزرگ جهانی تعریف می‌کردند، نظام سلطنت پهلوی یا کشور ایران به دنبال این بودند که این ایده‌ها را پیاده کنند.


مصاحبه با دکتر سیدجواد میریمیری گفت: در آن زمان دانشگاه به‌صورت یک بازوی بسیار مهم در توسعه این ایده‌ها خیلی فعال بود؛ بعد از پایان جنگ جهانی دوم در ایران اتفاقاتی می‌افتد، کما اینکه در جهان اتفاقات بزرگی می‌افتد و آن گسترش و انتشار ایده‌های چپی یا ایده‌های کمونیستی سوسیالیستی در جهان است.


وی در ادامه گفت: در آن زمان یک کمپ بزرگی مثل شوروی و اردوگاه شرق در برابر اردوگاه غرب شکل می‌گیرد؛ مثلاً مبارزه مسلحانه و اینکه آرمان‌ها، آرمان‌های سوسیالیستی بشود، این ایده‌ها نیز به‌گونه‌ای وارد جامعه ایران هم می‌شود که ابتدا ، ایده‌های حلقه قفقازی، حزب مساوات و حزب عدالت وارد ایران می‌شود و بعد دعواهایی که منجر به زندانی شدن 53 نفر مثل بزرگ علوی و پیشه‌وری در زندان رضاشاه می‌شود.


میری در ادامه توضیح داد: سپس حزب توده، حزب کمونیستی سوسیالیستی و بسیار متمایل به اتحاد جماهیر شوروی شکل می‌گیرد؛ سپس جریان‌های چپی (چپ سوسیالیستی، چپ مارکسیستی، چپ مائوئیستی، فدایی و اقلیت و حتی سازمان مجاهدین که به گونه‌ای گرایش به ایده‌های سوسیالیستی داشت) در ایران شکل می‌گیرد و افرادی مانند محمد نخشب که  نوعی ایده سوسیال دموکراسی اسکاندیناویک را در ایران مطرح می‌کنند؛  در ایران ظهور و بروز می‌کند؛ این نوع افکار وارد دانشگاه‌ها نیز می‌شود.


این پژوهشگر گفت: دانشگاه در دوران محمدرضا شاه پهلوی، یک کلِ واحد و  یکپارچه نیست؛ جریان غالب یا تکنوکراتی که به حاکمیت نزدیک است، به دنبال ایده‌های پیشرفت، توسعه همه‌جانبه و صنعتی شدن کشور است و به‌دنبال اجرای سیاست‌های پولی، مالی و اقتصادی که بانک جهانی تعریف کرده است، ولی در بدنه دانشگاه جریان چپی و گرایش چپی  وجود دارد و در سطح جامعه هم این ایده‌ها پخش می‌شود.


این جامعه‌شناس افزود:  از دهه 40 به بعد، نوعی اسلام‌گرایی یا اسلام سیاسی به‌تدریج راه خود را  باز می‌کند و ظهور حسینیه ارشاد به‌عنوان یکی از مکان‌هایی که بلندگوی این نوع خوانش از اسلام و مرزش با کاپیتالیسم جهانی است که مرز آن با سوسیالیسم جهانی، در این راستا تلاش می‌کند و این نوع ایده‌ها وارد حوزه و دانشگاه نیز می‌شود.


میری با اشاره به اینکه دانشگاه با اهداف مختلف در ایران شکل گرفت، توضیح داد: حضور استادان خارجی در دانشگاه‌ها تضادهایی را ایجاد کرد به‌طور مثال در بحث فلسفه آخرش به یک هیچی و پوچی برسد اما ما که خداپرست و یکتاپرست هستیم؛ این تحول علوم انسانی و اینکه علوم انسانی از یک فیلتری رد شود و مشخص شود که این علوم متعلق به ما هست و با زیستگاه ما هم‌خوانی داشته باشد. این فیلتر علوم انسانی باید همان موقع ایجاد می‌شد و این پرسش مطرح است که تحول علوم انسانی تا چه میزان موفق عمل کرده است؟


در ادامه این سلسله گفتمان، نسبت ایده دانشگاه با مفهوم توسعه کشور مطرح و بحث می‌شود.


انتهای پیام/4084/4071/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب