دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
16 آذر 1395 - 13:34
نصرت الله تاجیک *

رسالت اقتضائی دانشجو برای بازسازی اعتبار اجتماعی

کد خبر : 140102

مردم در فرایند مبارزه با رژیم مستبد شاه به دو قشر اعتماد کردند: دانشجویان و روحانیون. نسبت این دو با مردم مانند نسبت ماهی است و آب و این دو قشر همچنان در تحولات سیاسی اجتماعی ایران دارای مرجعیت هستند و باید تلاش کنند 1- قدرت مصالحه سیاسی اجتماعی از طریق تاسیس نهادهای منبعث از قانون اساسی و فلسفه سیاسی حکومت ، بالا رود و 2- تلاشهایشان در جهت حل مشکلات کشور و با توجه به مقدورات و الزاماتی باشد که به روند سایشی و خنثی کردن تلاشهای یکدیگر منجر نشود.


جنبش دانشجوئی دهه پنجاه نیز بر همین روش راه پیمود و تلاشش برای آوردن مبارزه از قشری خاص از مبارزان و پیشتازان تحولات سیاسی و اجتماعی به متن جامعه، دانشجویان را با روشهای جدید و به کار گیری کمترین امکانات ولی موثر آشنا ساخت تا بتوانند از طریق بسیج و سازماندهی عمومی مردم مبارزه را برای نیل به خواسته ها و آرمانهای خویش جلوببرند.


در آن سالها در غیاب نهادهای مدنی و احزاب سیاسی، توانستند با سازماندهی مبارزات مراکز اولیه روشنگری و تهییج و بسیج عمومی و در مرحله بعدی تدارک زندگی مردم و در پایان سازندگی سیاسی اجتماعی کشور را بر اساس نگرش حاکمیت مردم بر مقدرات خویش جلو ببرند. اصولا" در روند مبارزات دانشجوئی همواره نخبه پروری، اعتماد به مردم، تقسیم کار و سامان بخشیدن به مبارزه از اصول اولیه بود و بر تمامی مراکر مبارزاتی قبل از پیروزی انقلاب در کشور چنین ویژگیهائی حاکم و کمتر شائبه سوء ظن و یا ضدیت با خواست مردم بر آنان حکمفرما بود.


بر همین اساس بود که یکی از اشتباهات راهبردی رژیم شاه و ساواک گسترش دید امنیتی در سطح جامعه و مخصوصا" تلقی فعالیت سیاسی به عنوان اقدامی امنیتی ضربه اساسی به پایه های مشروعیت این رژیم زد. ولی از جهاتی از ریشه گیری و رشد فعالیت و مبارزات سیاسی در جامعه و نهادینه شدن فعالیتهای سیاسی برای ایجاد مصالحه و نقش یافتن مسالمت جویانه و بدور از خشونت در کسب قدرت سیاسی و بعبارتی حضور فعالین سیاسی ریشه دار در حلقه های سیاست و حکومت و نیز مدیریت اجتماعی جلوگیری نموده و باعث شد تا زیر ساختهای توسعه سیاسی- اجتماعی کشور بخوبی ساخته نشود. همچنین مشکلات فرهنگی عام، خرده فرهنگها، فرهنگ سیاسی کشور، تا حدی اغراض سیاسی، کوته بینی و دامن زدن به اختلافات سیاسی که هنوز هم برخی از این عوامل وجود دارند باعث شده است کشوری که سابقه حدود یکصد و پنجاه ساله در فعالیتهای سیاسی در قالب احزاب داشته و چندین جنبش اصیل و جاندار مردمی را در بطن و متن تاریخ معاصر خود جای داده است، نتواند نهادهای قوی و ریشه دار جامعه مدنی و یا احزاب قوی و موثر را تاسیس و یا بازسازی نماید.


اما الان زمانه فرق کرده و سامان دهی و قواره بندی اجتماعی یک ضرورت است. هم اکنون که نیاز به اعتماد اجتماعی وجود دارد، امکان بازسازی اعتبار اجتماعی و تربیت نسلی جدیدی از سازمان دهندگان جنبش دانشجوئی برای ایجاد پل ارتباطی با جامعه و مردم و پر کردن خلاء های اجتماعی متاسفانه فراهم نشده است. باید بطور جدی کمی به رویشها فکر کنیم و برای غلبه آنها بر ریزشها برنامه ریزی و بدنبال اجرای عمل صالح و انقلابی برای افزایش قدرت مصالحه باشیم و نه لغو برنامه های دانشجوئی و تعطیل کردن فعالیت آنان.


دو خصیصه شرایط عام کنونی را فراموش نکنیم که ما را رها نخواهند کرد: 1- تغییرات وسیع نسلی که گسلهای زیاد اجتماعی و تنشهای سیاسی ناشی از آن را رقم زده است و دین داران نیازمند حفظ خود و دیگران از این طوفان و گردباد هستند و 2- حفظ هرچه بیشتر بستر مردمی نظام سیاسی کشور و رها نکردن مردم که مستلزم وجود عناصر دلسوزی است که با ایستادن در جانب مردم و نقد منصفانه و دلسوزانه قدرت برای جلوگیری از انحراف در نهادهای وابسته به دولت و حاکمیت، زبان گویای مردم باشند، همچون ابوذر! جنبش دانشجوئی میتواند و باید اینکار را از دانشگاه آغاز و به درون جامعه بکشاند. انشاءالله!


* سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در اردن


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب