ابن رشد و طبقهبندی همهچیز
خبرگزاری علم و فناوری آنا، آزاده پورحسینی: سلام بچهها! میخواهیم با یکی دیگر از فلاسفه ی بزرگ دنیا آشنا شویم.
نام این فیلسوف که به او استاد همهچیزدان هم میگویند ابن رشد است. مسلمان خردمندی که حدود 800 سال پیش در اسپانیا زندگی میکرد.
او دوست داشت در مورد مسائل مهم به ویژه فلسفه و علم فکر کند. او راجع به عقاید دیگر متفکران مشهور مانند ارسطو بسیار مطلب مینوشت.
بیایید صحبتهای ابن رشد در مورد "طبقهبندی موجودات " بررسی کنیم.
{$sepehr_key_1138}
ابن رشد به دنبال این بود که چگونه میتوان انواع مختلف چیزهایی که در جهان وجود دارد را درک کنیم. او میخواست بتواند فهرستی از همه موجودات و اشیای اطراف خود مانند «گربه»، «سگ»، «درخت» و «اسباب بازی» و... داشته باشد.
ابن رشد معتقد بود همزمان که موجودات و اشیاء را در گروهها (یا دستههای) مختلف قرار میدهیم، میتوانیم خصوصیات آنها را نیز ذکر کنیم. به عنوان مثال، گربه به دلیل داشتن پوست خز و پنجه اش مشهور است. در حقیقت ذکر این ویژگیهای خاص که در دسته بندیها به کار میرود به ما کمک میکند تا بهتر موجودات و اشیاء را بفهمیم.
ابن رشد معتقد بود میتوانیم موجودات را بر اساس شباهتهایشان در دستههای مشترک قرار دهیم. بنابراین به این صورت دسته ای برای حیوانات، دسته ای برای گیاهان و همچنین برای اشیاء به وجود آورد. دسته بندی باعث میشد درک بیشتر و صحبت در مورد آنها آسان تر باشد.
دسته بندی کردن به طور کلی کارها را آسان تر میکند. شما به همین علت اسباب بازیهای خود را در جعبههای مختلف میگذارید. وقتی اسباب بازیهای شما مرتب باشند، پیدا کردن چیزی که میخواهید با آن بازی کنید آسان تر است.
ابن رشد به ما یاد داد با مقایسه چیزهای مختلف، میتوانیم متوجه شویم که چگونه موجودات و اشیاء با هم شباهت دارند یا فرق میکنند. مثلا گربه با سگ فرق دارد اما هر دو حیوان هستند.
{$sepehr_key_1139}
او معتقد بود این موضوع کمک میکند تا بیشتر در مورد خود و زندگی خود بدانیم. وقتی به خانواده یا دوستانمان فکر میکنیم میتوانیم از چیزهایی که ما را خوشحال میکند بیشتر بیاموزیم. امروزه میدانیم ایدههای او به عنوان پلی برای درک مفاهیم پیچیده تر عمل کرد، درست همانطور که با یادگیری حروف الفبا میتوانیم مسائل بزرگتر و مهمتری را در حوزه فلسفه و علم بیاموزیم.
ابن رشد میخواست که همه در مورد جهان کنجکاو باشند و پرسشگر بمانند. بنابراین وقتی به موجودات مختلف و چیزهایی که آنها را منحصربهفرد میکند فکر میکنید، دقیقاً همان کاری را انجام میدهید که این رشد تشویق میکند: کاوش و کشف.
ایستگاه فکر
بیست کلمه را به دلخواه روی یک برگه بنویسید.حالا کلمات را در چهار دسته طبقه بندی کنید. برای هر دسته نامی را انتخاب کنید.
نام دستههایتان چیست؟
این طبقه بندی را با توجه به چه چیزی انجام دادید؟
آیا با نگاه به هر دسته، درک بهتری از چیزهایی که نوشته اید به شما میدهد؟
{$sepehr_key_1140}
داستان کوتاه
روزی روزگاری، دختری آگاه و باهوش به نام سپیده در شهری کوچک زندگی میکرد.
او یک روز آفتابی برای قدم زدن به طبیعت رفت. چیزی توجهش را جلب کرد. کمی بیشتر دقت کرد. برگهای رنگارنگ و زیبای درختان و گیاهان او را غرق شادی و لذت میکرد.
سپیده با کنجکاوی تصمیم گرفت تعدادی از این برگهای زیبا را با خود به خانه ببرد.
او برگهای قرمز، زرد و سبز را به صورت جداگانه جمع کرد. سپیده متوجه شد که برگها شکلها و اندازههای مختلفی دارند. او برگها را بر اساس شکلشان مرتب کرد: نوک تیز، گرد و دندانه دار و ...
سپیده روی کاغذ یک جدول بزرگ کشید و با تحقیق و پرسش ، نام برگها یی را که پیدا کرده بود در جدول نوشت.
بلوط، افرا ، توس ،کاج و......
سپیده در طول طبقه بندی برگها یاد گرفت که شکل برگ گیاهان اطلاعات زیادی را درباره محل زندگی و آب و هوای مورد نیاز آنها به ما میدهد.
تصمیم گرفت که در نمایشگاه مدرسه، آنچه که دیده و یاد گرفته را با دوستان و هم کلاسیهایش به اشتراک بگذارد.
بنابراین یک جعبه بزرگ پیدا کرد و روی آن را خیلی زیبا نقاشی کرد. در داخل آن، انبوهی از برگهای منظم را با دقت قرار داد. به هر بخش برچسب زد و نام برگها را نوشت. طبیعت به او الهام داد تا درباره جهان بیشتر بیاموزد.
انتهای پیام/