تجزیه و تحلیل آماری سهم استانها از علوم دانشبنیانی؛ کورسوی امید در ناامیدی
خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ حسین بوذری؛ از گذشته تاکنون همواره این سؤال را از خودمان پرسیدهایم که نظریه بر روش برتری دارد یا روش بر نظریه؟ علم تجربی پاسخ قابل تأملی به این پرسش داده، بهنحوی که پای علوم اجتماعی و طبیعی هم به این مسئله کشیده میشود.
علم تجربی «نظریه» و «روش» را دو روی یک سکه میداند، اما در عین حال از برتری «روش» بر «نظریه» سخن میراند و دلیل پیشی گرفتن متدلوژی و روششناسی بر «نظریه» را اهداف و مقصودی عنوان میکند که نظم و توالی را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است.
علم تجربی از سویی طی فرآیند عقلانی و غیرعقلانی «روش» را راهی برای شناخت واقعیت میداند و در کنار آن «نظریه» را بدون «روش» تئوری توصیف میکند که از لغزش در امان نیست.
اثباتگرایان و پوزیتیویسمهایی مانند آگوست کنت و امیل دورکهایم بر برتری «روش» بر «نظریه» تأکید و بیان کردهاند که روشهای علمی بهطور دقیق صورتبندی میشوند، درسات مقابل «نظریه» که از «روش» علم تجربی تأثیر میپذیرد.
موضوع «نظریه» و «روش» در علم تجربی شباهت بسیاری به «ایده» بدون اجرا با تبدیل این «ایده» به محصول و در نهایت تجاریسازی دارد، خلق ایدههای محوری و تبدیل این ایده به کسب و کار روشمند و خلّاقانه در بسیاری از کشورهای دنیا دیگر از حالت تئوریک خارج شده و به عرصه اجرا رسیده است.
مثالی میزنیم؛ «سیلیکونولی» که از آن بهعنوان بهشت استارتآپها یاد میشود و فناوران بسیاری با خلق ایده و تبدیل آن به کمپانی در نهایت به شرکتهای بزرگی مانند «مایکروسافت»، «گوگل» و «یاهو» فروخته میشود و در نهایت کسب و کارهای بسیاری از آن به وجود میآید.
این مقدمه را گفتیم تا به اینجا برسیم که استانهای ما هر کدام یک «سیلیکونولی» به شمار میروند و حتی برتر از آن دارای ظرفیتهای علمی و پژوهشی فراوانی هستند که قادرند با بهکارگیری «نظریه» آن را برای دستیابی به روشی هدفمند مهیا کنند.
خلق ایده و تبدیل آن به روش علمی هدفمند و هوشمند میتواند به بسیاری از سؤالات پاسخ بدهد، نخستین کار در استانهای آن است که استارتآپهای دارای ایدههای برتر در استانهای شناسایی و حمایت شوند.
شناسایی این قبیل استارتآپها چه کمکی به کشور میکند؟ پاسخ این است که این قبیل استارتآپها، شرکتهای فناور و دانشبنیان قطعاً در برآورده کردن نیازهای بومی هر استان نقش غیرقابل انکاری خواهند داشت.
در ادامه این گزارش قصد داریم مبانی علمی در استانها را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم هر استان در حوزه مبانی و رهیافت علمی در هر بخش چه دستاوردهایی داشته است.
رهیافت نخست: علم جمعیتشناسی
علم جمعیتشناسی در هر کشوری تلاش میکند با تحکیم روابط علمی و تحقیقاتی در سطح ملی و جهانی متخصصان حوزه جمعیتشناسی را دور هم جمع کرده و برای بحران کاهش جمعیت نظریه و روش ارائه کند.
موضوع جمعیت از هزاران سال پیش مورد توجه متفکرین و متخصصان حوزه علم اجتماعی بوده و تا قرن هجدهم توجه به رشد جمعیت محدود بود، اما از اوایل قرن نوزدهم موضوع جمعیت و افزایش ازدواج و کاهش طلاق بیشتر مورد توجه قرار گرفت و قرن بیستم دولتها به این فکر افتادند که رشته جمعیتشناسی بهعنوان یک علم تخصصی باید مورد توجه باشد.
اکنون بسیاری از دانشجویان و استاندان درزمینه علم جمعیتشناسی به تحقیق و پژوهش میپردازند.
با بررسی میزان جمعیت ایران متوجه میشویم که براساس آمار سازمان ملل متحد، جمعیت ایران ۸۷,۹۲۰,۳۴۶ نفر برآورد شده که ۱.۰۷ درصد جمعیت جهان را شامل میشود. بر اساس آمار منتشر شده از بانک جهانی، رشد جمعیت سالانه در کشور ایران ۱.۴، میزان تولد ۱۶.۳ و میزان مرگ و میر ۵.۳ درصد بوده است.
ایران رکورددار بیشترین سرعت کاهش نرخ رشد جمعیت و میزان موالید طی سه دهه اخیر در کل جهان شده و با سقوط نرخ رشد جمعیت به زیر یک درصد (این عدد در آیندهای نهچندان دور به صفر خواهد رسید!) ممکن است سونامی سالمندی و عدم تأمین نیروی مولد مورد نیاز کشور در انتظار جامعه ایرانی باشد.
حال پژوهشگران علم جمعیتشناسی برای مقابله با سقوط نرخ جمعیت چه کردهاند؟ نتایج یک پژوهش نشان میدهد که در یک دهه گذشته رشد اقتصادی، افزایش دانش فناوری، رشد مهاجرت، رسانه و ارتباطات جهانی بر تغییرات جمعیتی تأثیر گذاشته است.
در یک دهه گذشته نرخ ازدواج روند صعودی پیدا کرده، اما بلافاصله با تغییرات حاکم بر فضای جمعیتی و مسائل اقتصادی و موارد دیگر رو به نزول گذشته و میانگین سن ازدواج هم روند افزایشی گرفته که این برای جامعه تهدیدکننده است.
با انجام پژوهشهای صورت گرفته در مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور ثابت شده که رشد جمعیت از حدود ۹.۳ درصد در دهه ۱۳۶۵-۱۳۵۵ به ۲۴/۱ درصد در دوره ۱۳۹۵-۱۳۹۰ کاهش یافته و میزان باروری کل از حدود ۶ فرزند به ۸/۱ فرزند برای هر زن رسیده است.
در گذر زمان الگوی دو فرزندی تثبیت شده و زوجین و نسل مادران و دختران در فرزندآوری تقریباً به همگرایی رسیدهاند و تفاوت استانی قابل ملاحظهای مشاهده نمیشود. تفاوت میانگین در تعداد فرزندان ایدهآل و تعداد فرزندان بهدنیا آمده وجود داشته و امروزه افراد در دو راهی مخاطرههای فرزندآوری و علاقه به بچه، مسیر سوم یعنی کم فرزندآوری را اتخاذ میکنند.
در زیر به شکل جدول و نمودار بررسی کردیم که وضعیت جمعیت و نرخ رشد جمعیت از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ در استانهای کشور چگونه بوده است.
براساس آمار جدول، میزان کاهش تعداد موالید به همراه کاهش تعداد مرگ و میر و افزایش امید زندگی، متوسط رشد سالانه جمعیت کشور را، از ۳٫۹ درصد در دهه ۱۳۶۵-۱۳۵۵، به ۱٫۲۴ درصد در دوره ۱۳۹۵-۱۳۹۰ رساند.
از دلایل اصلی کاهش رشد جمعیت را میتوان به افزایش تحصیل بانوان، توسعه شهرنشینی، صنعتی شدن زندگی و افزایش هزینهها، تمایل زوجین به فرزندان کم و ... اشاره کرد.
شکل اول وضعیت زنان و مردانی را نشان میدهد که برای نخستینبار ازدواج کردهاند و دهه به دهه وضعیت زندگی و الگوهای رفتاری بر افزایش سن ازدواج تأثیر گذاشته و دوره تجرّد جوانان افزایش یافته و طلاق هم در استان های مختلف رشد داشته است.
پژوهشگران علم جمعیتشناسی به تازگی متوجه سوق کشور به سمت سالخوردگی شدهاند و تغییرات ساختار سنی را نگرانکننده توصیف میکنند؛ در عین حال معتقدند که سالمندی در دهههای آینده و تا سال ۱۴۳۰ گریزناپذیر است و باید روند دوران سالمندی را هرطور که هست کُند کرد.
همچنین سالهای اخیر نگرانیهایی درمورد کیفیت جمعیت وجود داشته و زمانی که میزان باروری سال ۱۳۹۰ تقریباً ۸.۱ اعلام شد، این میزان در گیلان و مازندران ۳.۱، در استانهای تهران و البرز ۴.۱ و در استان اصفهان ۵.۱ بود و در مقابل، در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان بالاتر از ۳ بود و این نشان میدهد در استانهایی که امکانات بیشتری وجود دارد، میزان باروری کمتر است.
از سوی دیگر، میزان باروری مادران باسواد، کمتر از ۵.۱ و در مادران بیسواد در حدود ۳ است. همچنین میزان باروری خانوارهایی که از توانایی مالی بالاتری برخوردارند در حدود ۴.۱ است، این ارقام حاکی از آن است که مسئله اقتصادی، تنها مسئله موجود نیست و لازم است در زمینه فرهنگسازی اقدامات بیشتری صورت بگیرد.
بنابراین تعداد قابل توجهی از مطالعات و پژوهشها در حوزه جمعیتشناسی به تغییرات باروری در مقیاسهای فضایی متعدد پرداختهاند، در حالی که برخی از آنها عمدتاً به نظریه اشاعه ایدهها در خصوص کاهش باروری توجه کردهاند. برخی دیگر کاهش باروری را به سیاستهای مربوط به اجرای برنامههای تنظیم خانواده مرتبط میدانند.
در مجموع آمار قطعی درباره تعداد پژوهشگران و محققان حوزه جمعیت و جوانی و تعداد پروژههای پژوهشی در این باره موجود نیست، در حالی که موضوع جمعیت و جوانی از حیاتیترین پروژههایی است که باید مدام بهصورت تفکیک شده مورد بررسی قرار بگیرد تا مردم بدانند تاکنون در حوزه جمعیتشناسی چند محقق و پروژه تحقیقاتی انجام شده است.
رهیافت دوم: علم کشاورزی، امنیت غذایی و دامپزشکی
به جرئت میتوان گفت که موفقیت در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر کشور بستگی مستقیم به بخش کشاورزی و امنیت غذایی دارد؛ به عبارتی بخش کشاورزی نقش فراتر از امنیت غذایی هر کشور دارد و ۳.۳۴ درصد و ۷۰ درصد زمین مصرفی در جهان به بخش کشاورزی تعلق دارد.
با در نظر گرفتن اینکه هر دهه میزان تقاضا برای غذا در حال افزایش است، تولید کشاورزی اهمیت مضاعفی پیدا میکند، اما متأسفانه علم کشاورزی درنیافته که بهرهبرداری بیرویه از منابع کشاورزی، آلودهسازی منابع خاک و آب و بهرهبرداری از سموم و کود شیمیایی چه مضرّاتی برای کشور دارد.
با شناخت ظرفیتهای فراوان کشاورزی و امنیت غذایی برای کشور علم کشاورزی اهمیت مضاعف پیدا میکند.
تاکنون درباره شاخصهای توسعه پایدار کشاورزی پژوهشهای متعددی صورت گرفته که هرکدام از این شاخصها به دو گروه کلان و خُرد تقسیم میشوند.
شاخصهای توسعه پایدار کشاورزی با زیرمجموعه اقتصادی به چند گروه تقسیم میشوند که زیستپذیری، عدالت، توسعه پایدار، زیستمحیطی، تحملپذیری و اجتماعی تقسیم از جمله آن به شمار میروند و هرکدام از این شاخصها بدون دیگری امکان حیات ندارند.
بخش کشاورزی در ارزآوری سهم بسزایی دارد؛ به طوری که ایران در صادرات فرآوردههای کشاورزی نقش غیرقابل انکاری دارد و در سال ۲۰۱۶ ایران با صادرات با ارزش ۱.۷۴ میلیارد دلار صادرات کشاورزی رتبه هفتاد و دوم دنیا را به خود اختصاص داده است، با این شرح بجاست تا پژوهشگران و محققان ظرفیتهای علم کشاورزی را مورد توجه قرار دهند.
وضعیت اقتصاد کشاورزی در ایران در گستره پژوهش
متأسفانه مسائل آموزشی و پژوهشی در حوزه کشاورزی دچار از هم گسیختگی شده و پژوهش و آموزش از مسائل و مشکلات کشاورزی بهکلی خارج شده است.
از سویی جریان علم نهتنها در ایران بلکه در سطح جهانی هم در زمینه کشاورزی با مشکل مواجه شده و دچار سکون شده است.
ورود بخش کشاورزی به حوزه فناوری و دانشبنیان نیاز مبرم است تا به امنیت پایدار در این حوزه دست پیدا کنیم؛ اما متأسفانه پژوهش در این زمینه کم بوده؛ بهخصوص در استانهایی مانند گلستان، اردبیل، آذربایجانغربی، آذربایجانشرقی، همدان و ... که مهد کشاورزی در ایرتن هستند.
قدمت پژوهشهای کشاورزی به سال ۱۸۳۴ برمیگردد که نخستین ایستگاه پژوهشی در فرانسه و متعاقب آن سال ۱۸۴۳ در انگلستان آغاز شد.
در ایران هم مرجعیت علمی چند سال است از سوی مقام معظم رهبری و پژوهشگران مختلف مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و ایران چندین سال است در بخش کشاورزی تبدیل به مرجعیت علمی شده و این بهخاطرظرفیتهای علمی و پژوهشی استانها در حوزه کشاورزی بوده است.
با تبدیل ایران به مرجعیت علمی در کشاورزی «خودباوری» در استانها و در نتیجه سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کرده و کشاورزی دیگر آن بخش سنتی نیست که برای دستیابی به بهرهوری در کشاورزی با مشکلات مواجه باشیم، بلکه امروز کشاورزی ذیل صنعت فناوری و دانشبنیان قرار گرفته و علاوه بر تسریع در عملکرد، علم کشاورزی هم روز به روز در حال ارتقاست.
ایران سرمایههای علمی بسیاری در بخش کشاورزی دارد و میتوان با مرجعیت علمی، ظرفیت نخبگانی این حوزه را در کشور حفظ کرد.
در علوم کشاورزی ۴۸۳ پژوهشگر فعالیت دارند که ۱۰۳ محقق از این تعداد بهسصورت تماموقت مشغول تحقیق در حوزه علوم کشاورزی و دامپزشکی هستند.
بنابراین با بررسی شرایط مشخص میشود که تولید علم در حوزه علوم کشاورزی و دامپزشکی بههیچ عنوان مناسب نیست و نیازمند فعالیت بیشتری در این حوزه هستیم.
البته شرکتهای دانشبنیان وارد حوزه علوم کشاورزی و دامپزشکی شدهاند، بهطوری که در مجموع ۶۱۵ پروژه تحقیق و توسعه از سوی این شرکتها در زمینه کشاورزی و دامپزشکی در کشور صورت گرفته که در ادامه در رهیافت سوم جزئیات پروژههای صورت گرفته در ۳۱ استان را به تفکیک هر استان آوردهایم.
رهیافت سوم: تولید علم در استانها به روایت آمار
تولیدات علمی در استانهای کشور طی ۲۰ سال گذشته رشد ۱۷ برابری داشته و حوزههای مهندسی و پزشکی بیشترین سهم را از تولید علمی داشتهاند و کمترین سهم متعلق به اقتصاد، اقتصادسنجی و امور مالی است.
پژوهش و تحقیق محققان میتواند برمبنای صرفاً مقالات باشد یا پژوهشهایی که در قالب فعالیتهای تحقیق و توسعه شکل میگیرد.
تعداد محققان علمی در استانها در سال ۱۳۷۵ تقریباً ۱۵ هزار و ۴۶۰ محقق بود و این تعداد پژوهشگر اکنون به ۲۸۳ هزار و ۱۳۹ محقق رسیده است.
در زیر جدول مقایسهای تعداد محققان و پژوهشگران در استانها از سال ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۰ نمایش داده شده است:
نتایج طرح آمارگیری از فعالیتهای تحقیق و توسعه (مرکز آمار)
تعداد پروژههای تحقیقاتی برحسب پژوهش در استانها
مراکز پژوهشی و تحقیقاتی در استانها درراستای تحقیق و توسعه شرکتهای دانشبنیان در علوم پایه، کشاورزی و دامپزشکی، علوم فنی و مهندسی، علوم پزشکی، علوم انسانی و هنر با تعداد ۱۶ هزار و ۴۶۰ پژوهش سهم پررنگی در پیشرفت حوزه دانشبنیان داشته است.
تعداد پروژههای تحقیق و توسعه شرکتهای دانشبنیان برحسب گروه علمی
همانطور که در این گزارش و گزارش قبلی اشاره کردیم، پروژههای تحقیق و توسعه دارای سه نوع بنیادی، کاربردی و توسعهای هستند.
وضعیت، دستاوردها و تعداد پروژههای تحقیق و توسعه شرکتهای دانشبنیان برحسب نوع پژوهش دارند در جدول زیر میآید:
بد نیست بدانیم که چه تعداد محقق و پژوهشگر در شرکتهای دانشبنیان به صورت تماموقت فعالیت دارند.
تعداد کل محققان شرکتهای دانشبنیان در رشتههای علوم پایه، علوم کشاورزی و دامپزشکی، علوم فنی و مهندسی.
تعداد کل محققان شرکتهای دانشبنیان در رشتههای علوم پزشکی، علوم انسانی و هنر.
تعداد محققان (تماموقت) شرکتهای دانشبنیان برحسب مدرک تحصیلی، جنس و استان
تعداد محققان (تماموقت) شرکتهای دانشبنیان برحسب مدرک تحصیلی، جنس و استان
**
تعداد شرکتهای دانشبنیان دارای فعالیت تحقیق و توسعه
در ادامه گزارش وضعیت کارگاههای دارای فعالیت تحقیق و توسعه را مورد بررسی قرار دادیم تا شرایط استانها در زمینه علم و پژوهش کنکاش شود. ( شامل دانشگاه آزاد اسلامی و واحدهای جامع، بسیار بزرگ و بزرگ در قالب جدول آماری در استان تهران و کارگاه صنعتی 50 کارمند و بیشتر و شرکتهای دانشبنیان)
گزارش وضعیت کارگاههای دارای فعالیت تحقیق و توسعه برحسب مدرک تحصیلی در دو جنس مرد و زن
جدول بالا آمار تعداد محققان تماموقت کارگاههای دارای فعالیت تحقیق و توسعه را نشان میدهد که در مقایسه با عدد ۲۵۴ هزار و ۷۹۶ محقق خیلی بالا نیست و در حقیقت فقط ۵۴ درصد محققان و پژوهشگران کشور بهصورت تماموقت درگیر پژوهش و تحقیق هستند و آمار نشان میدهد که ۴۶ درصد محققان بهصورت نیمهوقت در حوزه پژوهشی فعالیت دارند.
انتهای پیام/