صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۳۰ - ۰۳ خرداد ۱۴۰۱
یک ناشر شهرستانی در گفت‌وگو با آنا مطرح کرد؛

توزیع کتاب بزرگ‌ترین مشکل ناشران غیرتهرانی است/ شبکه‌ای گسترده‌ که از علاقه مردم به کتاب سوءاستفاده می‌کند

مسعود بهره‌ور معتقد است که توزیع مناسب کتاب و رساندن آن به دست مخاطبان مشکل بزرگی است که ناشران شهرستانی با آن مواجه هستند.
کد خبر : 660580

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، در سال‌های اخیر با توجه به گرانی کاغذ و متعاقب آن افزایش قیمت کتاب، ناشران با چالش‌های بسیاری مواجه شده‌اند. به‌خصوص ناشرانی که در شهرستان هستند مشکلات افزون‌تری را به دوش می‌کشند. مسعود بهره‌ور، مدیر انتشارات «هَمارا» یکی از ناشرانی است که در شهرستان فعالیت می‌کند. این انتشارات در سی‌وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور داشت. در حاشیه نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که از بیست‌ویکم تا سی‌ویکم اردیبهشت‌ماه برگزار شد، با این ناشر به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.


پخش کتاب؛ بزرگ‌ترین مشکل ناشران شهرستانی


آنا: ناشران شهرستانی با چه مشکلات و چالش‌هایی مواجه هستند؟


بهره‌ور: بزرگ‌ترین مشکلی که ما ناشران شهرستانی با آن مواجه هستیم، پخش کتاب است. با استفاده از فناوری‌های مجازی و دیجیتال می‌توان کتاب را معرفی کرد اما اینکه این محصول فرهنگی به دست مخاطب برسد و به خوبی توزیع شود از مشکلاتی است که با آن دست به گریبان هستیم.


آنا: از چه لحاظ برای پخش کتاب به شهرهای دیگر با مشکل روبه‌رو هستید؟


بهره‌ور: به‌هرحال خیلی از پخشی‌ها به سختی می‌پذیرند که قرارداد ببندند. تخفیف‌هایی که ناشران به ناچار به مراکز پخشی می‌دهند از لحاظ مالی پاسخگوی هزینه‌هایشان نیست.


آنا: از لحاظ قانون کپی‌رایت با چه چالشی روبه‌رو هستید؟


بهره‌ور: متأسفانه چون قانون کپی‌رایت در ایران رعایت نمی‌شود، اغلب دیده می‌شود کتاب‌های پرفروشی که نویسنده اصلی ماه‌ها و شاید سال‌ها تألیف شده را به PDF تبدیل می‌کنند یا اسکن می‌کنند، در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد یا از روی کتاب اصلی کپی برداری می‌کنند که این موارد در فروش کتاب تأثیر منفی می‌گذارد. در پیگیری‌های قانونی هم باید یک کفش آهنی داشته باشی اما در نهایت حقوق ناشر و نویسنده معمولاً ضایع می‌شود و به نتیجه نمی‌رسد.


چگونه یک کتاب می‌تواند ۵۰ درصد تخفیف بگیرد!


آنا: همانطور که اشاره کردید الان هم که مقوله کتاب‌سازی رواج پیدا کرده، راه مقابله با آن را چه می‌دانید؟


بهره‌ور: برای ما واقعاً جای پرسش است که چگونه یک کتاب می‌تواند ۵۰ درصد تخفیف بگیرد! هزینه‌های تولید کتاب، وقتی که نویسنده برای تولید محتوا می‌گذارد، هزینه‌های چاپ، گرانی کاغذ و ... این‌ها را که کنار هم می‌گذاریم اصلاً برایمان غیرقابل تحلیل است که چطور یک کتاب می‌تواند ۵۰ درصد تخفیف داشته باشد. کتاب‌سازان شبکه‌های بسیار گسترده‌ای هستند که از مقوله کتاب و علاقه‌مندی مردم به آن سوءاستفاده می‌کنند. شاید هم با روش‌هایی کاغذ ارزان به دست می‌آورند اما این‌ها به ناشرانی که با صداقت، با سختی و روش‌های درست، فرآیند تولید محتوا را انجام می‌دهند، لطمه می‌زنند. در نهایت بخش دولتی باید به این نکته توجه کنند و آن را پیگیری نمایند.


تقابلی بین کتاب چاپی و فضای دیجیتال نیست


آنا: در حال حاضر کتاب‌های صوتی و الکترونیکی در فضای مجازی رایج شده‌اند، این نوع کتاب‌ها را تهدید می‌دانید یا فرصت؟


بهره‌ور: قطعاً دنیا به سمت فناوری‌های نوین پیش می‌رود. ذائقه مردم، کودکان، جوانان و نسل جدید جامعه به سمت و سوی استفاده از فناوری‌های دیجیتال جذب می‌شود. ابزارهای دیجیتال به کمک صنعت نشر آمده‌اند، من به آن مثبت نگاه می‌کنم، بعید می‌دانم جای کتاب فیزیکی را بگیرد ولی همین ابزارها می‌توانند به معرفی کتاب‌ و آثار فاخر کمک کنند. من هیچ تقابلی بین کتاب فیزیکی و فضای دیجیتال نمی‌بینم.


آنا: چند ترجمه بودن یک اثر را ویژگی مثبت می‌دانید یا منفی؟


بهره‌ور: دنیا، دنیای رقابت است. در حوزه ترجمه هم همین اتفاق افتاده است. اگر کنترلی روی این صورت بگیرد که با اهداف سودجویی این کار انجام نشود قطعاً مؤثر است. باید ارزیابی دقیقی روی ترجمه‌ها صورت گیرد. ترجمه‌هایی که فاقد صلاحیت‌های لازم از جمله قواعد، اصول ترجمه، اصول زبان و ادبیات هستند، معمولا مورد توجه قرار نمی‌گیرند.





بیشتر بخوانید:





کتاب خریدن دل خوش می‌خواهد


آنا: استقبال از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را که بعد از دو سال وقفه برگزار شد، چگونه ارزیابی می‌کنید؟


بهره‌ور: به‌نظرم می‌آید استقبال خیلی کمتر شده است. آن عده از مردم هم که به نمایشگاه می‌آیند با توجه به قیمت بالای کتاب به سختی این محصول فرهنگی را می‌خرند. فروش کتاب نسبت به سال‌های پیش خیلی پایین آمده است. وضعیت اقتصادی مردم به شکلی نیست که بتوانند هزینه کنند، کتاب خریدن دل خوش، اعصاب و روان آرام و یک شرایط روحی مناسبی می‌خواهد که بتوانند آن را بخوانند. منتها مردم ناچارند ابتدا به نیازهای جسمی‌شان توجه کنند و اول شکم خود، خانواده و فرزندانشان را سیر کنند.


کتاب مورد حمایت دولت قرار گیرد


آنا: به معضل گرانی کتاب اشاره کردید، راه مقابله با آن چیست؟


بهره‌ور: کتاب هم تابعی است از سایر محصولات و نیازهای مردم؛ وقتی قیمت همه محصولات افزایش پیدا کرده، قطعاً کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست. منتها مقوله کتاب با نیازهای جسمی و صنفی مردم فرق می‌کند. کتاب باید مورد حمایت دولت قرار بگیرد و متعاقب آن خواننده و علاقه‌مندان آن هم مورد حمایت قرار بگیرند. از طرف دیگر ناشران هم باید حمایت شوند؛ اعم از هزینه‌های کتاب، مالیات، تسهیلاتی که دولت می‌تواند با روش‌های مناسب در اختیارشان قرار دهد تا تولید محتوا کنند.


غرفه‌ای تا روز سوم نمایشگاه صندلی نداشت!


آنا: به عنوان ناشری که از شهرستان در نمایشگاه کتاب تهران شرکت کرده است، از روند برگزاری آن راضی بودید؟


بهره‌ور: برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران کار ساده و راحتی نیست؛ به‌خصوص که امسال هم پس از دو سال وقفه برگزار شد. اما به نظرم مسئولان نمایشگاه کتاب خیلی به مسائل و مشکلاتی که ناشران شهرستانی در این رویداد فرهنگی با آن مواجه می‌شوند، توجه ندارند. به هر حال ما ناشران شهرستانی از لحاظ اداره غرفه خودمان در نمایشگاه با مشکل مواجه بودیم.


آنا: با چه مشکلاتی مواجه شدید؟


بهره‌ور: به‌عنوان ناشری که از شهرستان می‌آیم، حداقل به یک صندلی برای نشستن نیاز دارم، برای ارائه کتاب‌هایم میز می‌خواهم. روز سوم نمایشگاه توانستم یک صندلی تهیه کنم اما میز ندادند. البته من از شیراز با خودم میز آورده بودم و توانستم مشکلم را حل کنم. اگر مسئولان برگزاری نمایشگاه امکاناتی را در اختیار ناشران شهرستانی بگذارند، خیلی خوب می‌شود.


آنا: در ارتباط با تازه‌های نشرتان که در نمایشگاه کتاب ارائه کردید، بگویید.


بهره‌ور: چند کتاب در یکی، دو سال گذشته چاپ کرده‌ایم؛ کتابی در حوزه ایلات و مردم‌شناسی که در جنوب فلات ایران کار شد. کتاب دیگری در مورد کوچ ایل قشقایی است که فرزند آقای محمد بهمن‌بیگی ترجمه کردند، از یک مردم‌شناس آمریکایی که یک سال در کوچ قشقایی حضور داشته و تمام رویدادهای کوچ در حین آن دیده است که با استقبال خوبی مواجه شد. کتابی هم در مورد برخی ابیات حافظ چاپ کرده‌ایم که تا به حال هیچ ارجاعی نداشته و تصویری در مورد آن‌ها ارائه نشده بود، این کتاب را هم یکی از دوستان حافظ‌شناس و فعال در حوزه حافظ و غزل‌های حافظ شیرازی، دکتر مجید اسکندری و آقای علی اکبر مهرتابیان کار کرده‌اند. کتاب دیگری هم از یکی از کارآفرینان، آقای ایرج تدیّن که به سختی در زمان کودکی از قبیله خودشان به شهر شیراز آمده و درس می‌خوانند و بعد موفق می‌شوند. کتاب‌های دیگری هم در حوزه شعر و داستان کار کردیم که ان‌شاءالله مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.


آنا: پرفروش‌ترین کتابی که در نمایشگاه کتاب به فروش رفت؟


بهره‌ور: آثار آقای محمد بهمن بیگی از پرفروش‌ترین کتاب‌های ما بوده است. او پنج عنوان کتاب دارد که از این میان «بخارای من، ایل من» به‌عنوان نثر روان، سلیل و فاخر فارسی یاد شده و مورد توجه خیلی از نویسندگان بزرگ قرار گرفته است.



محمد بهمن‌بیگی؛ شخصیتی تأثیرگذار در جامعه فرهنگی


آنا: با توجه به اینکه شما ناشر تخصصی آثار محمد بهمن‌بیگی هستید، او را چگونه توصیف می‌کنید؟‌


بهره‌ور: محمد بهمن‌بیگی از شخصیت‌های تأثیرگذار در جامعه فرهنگی قرن حاضر ایران محسوب می‌شود. وی موسس مدارس عشایری در ایران است. در سال‌های ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۷، به دلیل شورش‌هایی که عشایر فارس علیه حکومت مرکزی انجام می‌دهند، پدرش به تهران تبعید می‌شود و یک سال بعد مادرش هم به جرم همکاری با افراد شورشی به تهران تبعید می‌شود. بهمن بیگی این تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند، درس می‌خواند و با هوش و استعدادی که داشته موفق می‌شود از دبیرستان دارالفنون دیپلم بگیرد و بعد وارد دانشگاه تهران شود و لیسانس حقوق می‌گیرد.


بعد از گرفتن لیسانس به مشاغل مختلفی متمایل می‌شود منتها هیچ‌کدام روح بلند او را ارضا نمی‌کند و به ایل خودش در فارس برمی‌گردد و آن‌جا با توجه به سوادی که داشته برای قبیله خود یک مدرسه راه‌اندازی می‌کند. پس از مدتی با حمایت‌هایی که آن زمان می‌شود، می‌تواند مدارس عشایری را تأسیس کند. نهایتاً در سال ۱۳۳۶ دانشسرای عشایری را تأسیس می‌کند. در سال ۱۳۴۶ موفق می‌شود دبیرستان عشایری را در شیراز تأسیس کند. بهمن بیگی بیش از ۵۰۰ هزار نفر از فرزندان محروم و روستانشینان عشایری را باسواد می‌کند و خیلی از آن‌ها به درجات عالی تحصیلی و مشاغل مختلفی از جمله پزشکی، وکالت، قضاوت، دبیری و رشته‌های مختلف دست پیدا می‌کنند.


انتهای پیام/۱۱۰/


انتهای پیام/

ارسال نظر