اهمیت ترویج علم به زبان ساده/ آیا مردم کوچه و بازار هم میتوانند علمیترین مباحث روز را درک کنند؟
به گزارش خبرنگار حوزه علم، فناوری و دانشبنیان گروه فناوری خبرگزاری آنا، در دنیایی که زندگی میکنیم روزانه حجم بسیار زیادی محتوای علمی تولید میشود. این موضوع چندان جای تعجب ندارد و به همین علت است که قرن بیستم به بعد را عصر انفجار اطلاعات مینامند. افزایش میزان تولید اطلاعات نیز مؤید همین مسئله است.
هر فرد در سال 1986، سالانه دارای 539 مگابایت ظرفیت فناوری بود(کمتر از یک سیدی یا لوح فشرده)، این میزان در سال 1993 تقریباً به سالانه 4 سیدی و در سال 2007، تقریبا به سالانه 12 سیدی رسید. امروزه در اواخر سال 2020 این رقم، به طور «روزانه» به بیش از 8 هزار گیگابایت رسیده است! هرچند بخش اعظم اطلاعات تولیدی در قالب محتوای ویدئویی کمارزش است اما نمیتوان انکار کرد که میان سواد عمومی مردم و چیزهایی که در دانشگاهها و آزمایشگاهها به وقوع میپیوندد، فاصلهای عمیق به وجود آمده است. «علم به زبان ساده» جایی است که باید این شکاف را پر کرد زیرا شهروندان تنها از این طریق است که خواهند توانست مطالب علمی را بیاموزند.
علم به زبان ساده
مخاطبان «علم به زبان ساده» مردم عادی کوچه و بازار هستند. باید فرض اولیه را بر این گذاشت که این دسته از افراد تخصص و مهارتی در حوزههای علمی ندارند اما بنا به علل مختلف، موضوعات علمی برایشان مهم میشود. به عنوان مثال همهگیری کووید-19 باعث شد جزئیات مربوط به عوامل ابتلا، علائم و عوارض این بیماری برای تمام مردم اهمیت پیدا کند. در ابتدای این وضعیت، منابع موجود یا آن قدر از جنبه علمی پیچیده بود که افراد عادی از آن سر در نمیآوردند و یا تمام مسائل مورد پوشش قرار نمیگرفت. با تاسف، منابع و مراجع غیرموثق و خرافهگرایانه در فقدان سواد علمی، فضا را با محتوای جعلی و غیرعلمی خود اشباع کردند و دست به تجویز داروهایی زدند که تنها مؤثر نبودند بلکه در برخی موارد، به سلامت افراد ضربه میزدند.
تنها راه مبارزه با این فضای جعلی، ترویج علم به زبان ساده است. علمی که مردم نیز بتوانند آن را درک کنند. مطالبی که به سادهترین شکل ممکن بیان شوند و در برابر خرافه قد عَلَم کنند. محتوای «علم به زبان ساده» در عین حال که مبتنی بر مطالعات و پژوهشهای دقیق علمی است، همزمان باید کاملاً به دور از پیچیدگیهای ذاتی علمی و اثبات آن از طریق فرمولهای ریاضی، روشهای اکتشافی، بهینهسازی و الگوریتمهای چندمرحلهای باشد. مسائل علمی به طور ماهوی پیچیده هستند از این رو لازم است در قالبی جذاب و با سادهترین زبان ممکن ارائه شوند.
توسعه علم
یکی از شاخصهای سطوح توسعه هر کشور، رشد تفکر علمی در بین آن ملت است. بررسی میزان محتوایی علمی است که توسط آن کشور تولید میشود تلویحاً بر رشد تفکر علمی دلالت دارد. تمام پیشرفتهای صنعتی، مبتنی بر نظریات علمی هستند. افزایش علاقهمندی افراد در جوامع به حوزههای علمی، افزایش ورود تخصصی آنها به این رشتهها را در پی دارد. به طور معمول با افزایش کمیت پژوهشگران علمی، تولید محتوای علمی(درصورت روشمند بودن دورههای آموزشی و پیوند علم و صنعت) و پیشرفت علمی نیز گسترش پیدا میکند.
از روی تمام این صحبتها میتوان به این نتیجه رسید که محبوبیت علم در بین عموم مردم برای هر کشوری حائز اهمیت است. شاید به همین علت است که «انجمن ترویج علم ایران» در وبسایت رسمی خود، در برگردان نام خود به انگلیسی، به جای Science Promotion یا Science propagation، عبارت Popularization of Science را انتخاب کرده است. یکی از اهدافی که ما در خبرگزاری آنا دنبال میکنیم، ترجمه و تالیف محتوای علمی به زبان ساده یا اصطلاحاً علم عامهفهم است تا میان محتوای تولید شده در آزمایشگاهها و دانشگاهها و مردم عادی که مصرفکننده علم هستند آشتی ایجاد کنیم.
ترویج علم از کجا اهمیت پیدا کرد؟
«علم به زبان ساده» برای اولین بار در قرن نوزدهم در غرب مطرح شد. هدف اولیه این مفهوم در آن زمان این بود که دانشمندان و صنعتگران بتوانند محتوای علمی را از سد کلیسا عبور دهند و به کف خیابان و نزد مردم بکشانند. اغلب کشیشها در آن دوره با تحقیقات تازه علمی مخالف بودند. دانشمندان که از قانع کردن کلیسا که قدرت را نیز کمابیش در دست داشت، نومید شده بودند، تصمیم گرفتند مستقیماً مسائل علمی را با مردم در میان بگذارند و بدین طریق باورها و ارزشهای غلط جامعه را زیر سوال ببرند. عملکرد کلی آنها در آن زمان به این صورت بود که آزمایشها، تئوریها و روشهای خود را به صورت گزارش مطبوعاتی یا مقالات ساده یا کتب(و یا حتی در نشستهای عمومی) مطرح میکردند.
هنگامی که مردم عادی صحبتهای تازه دانشمندان را به صورت مستقیم میشنیدند، به چند دسته تقسیم شدند. اولاً عدهای محدود که محتوای علم را بدون مقاومت میپذیرفتند. ثانیاً عدهای که در ابتدا چیزهای تازهای را که از دانشمندان شنیده بودند، نمیپذیرفتند اما سپس با تحقیق و مطالعه بیشتر به آن ایمان میآوردند و در نهایت عدهای که هر چند تلاش میکردند به اصول نادرست پایبند بمانند و گوششان به این حرفها بدهکار نبود؛ اما بذر شک و تردید در دلشان باقی میماند.
قرن بیستم و ظهور مروجان علم
علم در قرن بیستم با وجود مقاومت تمام و کمال افرادی که همچنان از عدم توسعه علمی سود میبردند، با قدرت به کار خود ادامه داد و حالا که پیشرفتهای صنعتی ناشی از علم، جذابیتهای خود را برای عموم مردم اثبات کرده بود، دیگر حنای مخالفان علم برای مردم و حتی اصحاب قدرت رنگی نداشت. علم در این دوره تقریباً در نیرومندترین دوران خود در طول تاریخ قرار گرفت. همیشه هر افراطی، تفریط را پشت سر خود دارد. در این برهه، طرفداران رادیکال علم در نقاط مختلف جهان ظهور پیدا کردند و از آزادی حاصل از جنبشهای لیبرال و ارتقای نظریات مبتنی بر سکولاریزم، گروههایی رسمی پیرو مادهگرایی را تشکیل دادند و ضدیت با دین را در پیش گرفتند. علمگرایی فاقد چهارچوبهای اخلاقی تقریباً بهسرعت عواقب وحشتناک خود را نشان داد.
در حالی که علم بهتدریج جوامع را به سوی مدرنیته هل میداد، با آغاز جنگ جهانی دوم، احتمالاً برای اولین بار چهره تاریک علم برای مردم به نمایش گذاشته شد. میلیونها نفر(آمارها تخمین میزدند که تا 60 میلیون نفر) به وسیله سلاحهای علمی جدید جان خود را از دست دادند. از همه بدتر اینکه تنها ۲۰ میلیون تن از کشتهشدگان نظامی و بیش از ۴۰ میلیون نفر آنها غیرنظامی بودند که در تصمیمگیریهای سیاسی هیچ نقشی نداشتند. استفاده آمریکا از سلاح اتمی و نابودی کامل دو شهر تنها ظرف چند ثانیه جهان را در ناباوری فرو برد. حال عشق و علاقه وافر به علم در بسیاری از مردم، جای خود را به بیتفاوتی و حتی بیزاری داد.
معانی در مورد همه چیز دیگر رنگ باخته بود. تئودور آدورنو (Theodor Adorno) جامعهشناس و فیلسوف میگوید پس از ماجرای آشویتس دیگر نمیتوان شعر گفت. نگرش عمومی در مورد علم کاملا متناقض بود. مخالفتها تنها ناشی از عدم پاسخگویی و مسئولیتپذیری دانشمندان در قبال توسعه سلاحهای علمی نبود، بلکه نوعی فرهنگ ضدعلم در فضای پستمدرن شکل میگرفت. همه چیز میتوانست نابود شود تا اینکه بار دیگر «علم به زبان ساده» توانست اختلاف بین علم بیاخلاق را با عموم مردم رفع کند. این تلاشها جهان را به سوی شکوفایی علمی نیمه دوم قرن بیستم سوق داد.
تولیدکننده یا مروج؟
هنوز این باور نادرست در میان مردم وجود دارد که مسئولیت اصلی ترویج و محبوبسازی علم برعهده خود پژوهشگران و اساتید علم است. شکی نیست که این افراد نقشی پراهمیت در توسعه و تولید علم دارند و به طور بدیهی بر تولید «علم به زبان ساده» موثر هستند. اما اکنون، گوناگونی رشتههای مختلف علمی آن قدر زیاد است که نمیتوان انتظار داشت ترویج علم تنها از طریق خود پژوهشگران صورت بگیرد. در عوض کارشناسان صاحبنظر آشنا با روشهای شیوه ارائه هستند که باید در رسانههای جمعی به صورت حرفهای و با استفاده از ابزارهای مدرن این وظیفه را برعهده بگیرند.
نکته مثبت این تقسیم وظایف در این است نیاز نیست تا پژوهشگران و تولیدکنندگان روی ارائه عامهپسند محتوای خود وقت بگذارند و کافی است تمرکز خود را معطوف بر تحقیقاتی علمی کنند که به آن مشغولند. ارتقای جایگاه علمی کشورمان موضوعی مهمی است و بر واکنش مردم در قبال رویدادهای مختلف تاثیر میگذارد.
انتهای پیام/پ
انتهای پیام/