صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۸:۰۰ | ۱۷ / ۰۹ /۱۴۰۴
| |

ورزشکاران به طور مرموزی در معرض ابتلا به آریتمی قلبی هستند

وقتی از سلامت قلب صحبت می‌کنیم، نخستین نسخه‌ای که پزشکان و مربیان و پژوهشگران یک‌صدا تجویز می‌کنند، ورزش است. دویدن، شنا کردن، دوچرخه‌سواری، تمرین‌های هوازی و هر چیزی که قلب را به حرکت وادارد، معمولاً به‌عنوان بهترین دارو معرفی می‌شود. اما پشت این قاعده ساده، استثنایی حیرت‌انگیز پنهان است؛ استثنایی که سال‌هاست ذهن پزشکان ورزشی و فیزیولوژیست‌ها را درگیر کرده. چرا برخی از سالم‌ترین بدن‌های دنیا، یعنی بدن ورزشکاران استقامتی، در معرض خطری قرار می‌گیرند که باید از آن دور باشند؟
کد خبر : 1017017

دوندگانی که در مسیر‌های ۴۲ کیلومتری مرز‌های توان خود را جابه‌جا می‌کنند، دوچرخه‌سوارانی که ساعت‌ها در سراشیبی و سربالایی رکاب می‌زنند، کوهنوردانی که کیلومتر‌ها شیب سنگی را طی می‌کنند. بدن آنان، از نظر آماری، باید سرآمد سلامت باشد، اما پژوهش‌ها نشان می‌دهد احتمال ابتلا به فیبریلاسیون دهلیزی در آنها چند برابر بیشتر از افراد غیرورزشکار است. این پارادوکس، یعنی ظاهر شگفت‌انگیز سلامت در کنار یک آسیب پنهان، یکی از داستان‌های جذاب علم ورزش است.

وقتی تصویر سلامت کامل ترک برمی‌دارد

برای درک این تناقض باید به تصویری بزرگ‌تر نگاه کنیم؛ به اینکه ورزش چگونه بر بدن اثر می‌گذارد و کدام دوز از این داروی طبیعی می‌تواند مفید، و کدام دوز می‌تواند زیان‌آور باشد. مرور مطالعات بزرگ مانند بررسی بیش از چهارصد هزار فرد نشان می‌دهد که مقدار مناسب ورزش هفته‌ای، قلب را مقاوم‌تر می‌کند. به گزارش ژورنال «آکسفورد آکادمیک» (Oxfod Academic)، افرادی که به طور متوسط بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دقیقه فعالیت بدنی دارند، هم کمتر دچار مشکلات قلبی می‌شوند و هم کیفیت زندگی بهتری دارند. این یافته‌ها پایه بسیاری از توصیه‌های بهداشتی جهان‌اند. اما چیزی در لایه‌های پنهان‌تر این تحقیقات دیده می‌شود: زمانی که میزان فعالیت بدنی از چند برابر توصیه‌ها بالاتر می‌رود، اثر محافظتی ورزش به شکل ظریفی رنگ می‌بازد و مسیر تازه‌ای آغاز می‌شود. مسیری که برای بسیاری نامرئی است، مگر زمانی که ضربان قلب، آرامش همیشگی خود را از دست می‌دهد.

جایی که ورزش از محافظت به فشار تبدیل می‌شود

داستان ورزشکاران استقامتی دقیقاً از همین نقطه آغاز می‌شود. قلب انسان، مانند هر عضله دیگر، در برابر ورزش رشد می‌کند، قوی‌تر می‌شود، ظرفیت بیشتری برای پمپاژ خون پیدا می‌کند و با فشار‌های تمرینی سازگار می‌شود. اما قلب، برخلاف عضلات اسکلتی، ساختاری پیچیده و ظریف دارد و این سازگاری، اگر بیش از حد طولانی و شدید باشد، در نقطه‌ای می‌تواند به تغییرات معماری قلب منجر شود. متخصصان قلب این تغییرات را «بازآرایی پاتولوژیک» می‌نامند. یعنی دهلیز‌های قلب به‌آرامی بزرگ‌تر می‌شوند یا دیواره‌هایی بافتی‌تر پیدا می‌کنند، تغییری که شاید در سکوت اتفاق بیفتد، اما زمینه را برای اختلال در انتقال پیام‌های الکتریکی قلب فراهم می‌کند.

قلب ورزشکار زیر بار سال‌ها دویدن

این اتفاق در ورزشکاران سال‌ها طول می‌کشد تا شکل بگیرد. بدن آنها بار تمرینی را نه‌فقط در چند هفته، بلکه در هزاران ساعت تمرین طی سال‌ها تجربه کرده است. ورزش‌های استقامتی، با فشار‌های طولانی‌مدت، ضربان‌های سنگین و جریان‌های پیوسته خون، محیطی فراهم می‌کنند که قلب باید با آن سازگار شود. در بسیاری از آنان، این سازگاری سودمند است، اما در برخی دیگر، دهلیز‌ها کمی بزرگ‌تر از حد طبیعی می‌شوند. همین کمی بزرگ‌تر شدن می‌تواند نظم الکتریکی قلب را مختل کند و آن بی‌نظمی‌های ریز که شاید ابتدا فقط در یک ضربه اضافه یا جهشی کوتاه احساس شود در نهایت تبدیل به فیبریلاسیون دهلیزی شود.

معمای تفاوت زنان و مردان در برابر آریتمی

جالب است که این خطر میان زنان و مردان یکسان نیست. تحقیقات نشان می‌دهد زنان، حتی با انجام سه‌برابر مقدار توصیه‌شده ورزش، همچنان بهره محافظتی بیشتری دریافت می‌کنند. اما در مردان، افزایش بیش از اندازه بار تمرینی می‌تواند خطر آریتمی را بیشتر کند. برخی دانشمندان این تفاوت را به نقش محافظتی هورمون استروژن نسبت می‌دهند. قلب زنان ظاهراً در برابر تغییرات ساختاری ناشی از فشار ورزشی مقاوم‌تر باقی می‌ماند و بافت‌های دهلیزی آنان کمتر به سمت ایجاد اسکار‌های میکروسکوپی میل می‌کند. اما این فقط یکی از فرضیه‌هاست و هنوز پاسخ قطعی وجود ندارد.

وقتی شدت تمرین از حد طبیعی عبور می‌کند

مطالعه‌ای گسترده روی بیش از پنجاه هزار اسکی‌باز استقامتی نشان داد کسانی که تعداد بیشتری مسابقه شرکت می‌کردند یا زمان‌های سریع‌تری داشتند، در معرض خطر بیشتری قرار می‌گرفتند. این یافته اهمیت بار تمرینی را بیش از پیش ثابت می‌کند؛ مسأله فقط تعداد ساعت تمرین نیست، بلکه شدت آن نیز تعیین‌کننده است. کسی که در هفته ده‌ها ساعت می‌دود و هر بار خود را به مرز خستگی می‌رساند، قلبی دارد که نه‌تنها تحت فشار فیزیکی، بلکه تحت فشار التهابی و الکتریکی قرار می‌گیرد. یک ماراتن کوهستانی تنها کافی است تا التهاب کوتاه‌مدتی در قلب ایجاد کند و چند ساعت بعد، بخش‌هایی از دهلیز دچار کندی موقتی در هدایت الکتریکی شود. اما زمانی که این فشار‌ها بار‌ها و بار‌ها تکرار شوند، دهلیز به تدریج ساختار خود را تغییر می‌دهد و زمینه اختلالات پایدارتر فراهم می‌شود.

با این حال، باید تأکید کرد بیشتر مردم هرگز به سطح تمرینی ورزشکاران استقامتی نخواهند رسید؛ بنابراین آنچه خطرناک می‌شود، نه دویدن چند بار در هفته و نه تمرین‌های سبک تا متوسط، بلکه تمرین‌های بسیار سنگین، بی‌وقفه و مداوم است که گاه سال‌ها ادامه می‌یابد. ورزش همچنان برای ۹۹ درصد مردم سپری محافظ است؛ راهی برای افزایش طول عمر، کاهش خطر بیماری و بهبود روحیه. آنچه باید فهمید، «دوز» این داروست.

اینجا جایی است که پزشکی شخصی وارد می‌شود

از سوی دیگر، بر اساس مقاله منتشر شده در ژورنال علمی «بی‌ام‌جِی» (BMJ) ورزش حتی برای بیمارانی که به فیبریلاسیون دهلیزی مبتلا شده‌اند، نقش درمانی دارد. مطالعات نشان می‌دهد فعالیت بدنی منظم می‌تواند احتمال بازگشت آریتمی را سی درصد کاهش دهد و کیفیت زندگی بیماران را به‌طور محسوس افزایش دهد. این یافته‌ها پزشکان را به سمت چیزی هدایت می‌کند که امروز آن را «طب شخصی» می‌نامند؛ رویکردی که می‌گوید هیچ نسخه یکسانی برای همه وجود ندارد. ورزشکار، بیمار قلبی، ورزشکار جوان یا مسن، زن یا مرد؛ همه ظرفیت‌ها و پاسخ‌های متفاوتی به بار تمرینی دارند.

تمرینی که می‌تواند درمان باشد، نه تهدید

در نهایت، این روایت علمی به یک نتیجه کلیدی می‌رسد: ورزش همچنان بهترین دوست قلب انسان است، اما دوست عاقلی که باید حد و مرز آن شناخته شود. برای بسیاری، ورزش حفاظتی نیرومند ایجاد می‌کند، اما برای گروه کوچکی از افراد که خود را سال‌ها در معرض فشار‌های شدید عمودی قرار می‌دهند، ممکن است اثر معکوسی رخ دهد. هیچ‌کدام از این یافته‌ها دعوت به کم‌کردن ورزش نیست، بلکه دعوت به هوشمندی و آگاهی است؛ اینکه بدن خود را بشناسیم، بار تمرینی را مدیریت کنیم، زمان ریکاوری را جدی بگیریم و نشانه‌هایی مانند تپش نامنظم و ضربان‌های غیرعادی را نادیده نگیریم.

مرز باریک میان قدرت و آسیب

قلب ورزشکار مانند زمان‌سنجی ظریف است که برای عملکرد عالی ساخته شده، اما همین ظرافت می‌تواند نقطه آسیب‌پذیری آن باشد. اگر با آن همکاری کنیم، سال‌ها بهترین کارایی را خواهد داشت. اما اگر فشار بیش از حد بر آن تحمیل کنیم، صدای خفیف بی‌نظمی‌هایش می‌تواند مقدمه تغییری باشد که دیر متوجه آن می‌شویم. در دنیایی که ورزش‌های استقامتی روزبه‌روز محبوب‌تر می‌شوند و افراد بیشتری مرز‌های توانایی خود را آزمایش می‌کنند، دانستن این حقیقت کوچک، اما حیاتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند: سلامت قلب فقط به قدرت آن نیست، بلکه به میزان فشاری است که به آن وارد می‌کنیم. در این مرز باریک میان سلامت و آسیب، هوشیاری همراه همیشگی ما خواهد بود.

انتهای پیام/

ارسال نظر