صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۰:۰۱ | ۰۶ / ۰۸ /۱۴۰۴
| |
یک پژوهشگر رسانه و ارتباطات در گفت‌و‌گو با آنا:

مردم باید در تولید علم دیده شوند

در عصر تحول دیجیتال و افزایش دغدغه‌های زیست‌محیطی و سلامت عمومی، علم دیگر نمی‌تواند در حصار نهادهای رسمی باقی بماند. مشارکت مردمی در تولید دانش، به یکی از مهم‌ترین رویکردهای علمی جهان تبدیل شده است. در همین رابطه یک پژوهشگر ارتباطات و رسانه، تأکید کرد: علم شهروندی یعنی بازگرداندن علم به مردم؛ یعنی این‌ که شهروندان نه‌تنها شنونده، بلکه همکاران علمی باشند. این مدل، علم را از نخبگان به جامعه پیوند می‌زند.
کد خبر : 1007417

در عصری که دانش به سرعت در حال گسترش است و چالش‌های جهانی از تغییرات اقلیمی تا بحران‌های سلامت عمومی، نیازمند پاسخ‌های جمعی و مشارکتی‌اند، مرزهای سنتی علم دیگر پایدار نیستند. دیگر نمی‌توان علم را تنها در آزمایشگاه‌ها و دانشگاه‌ها حبس کرد؛ بلکه باید آن را به فضای اجتماعی، روزمره و همگانی گستراند. در این میان، «علم شهروندی» به‌عنوان رویکردی نوین و دموکراتیک برای تولید دانش، در سال‌های اخیر توجه پژوهشگران، سیاست‌گذاران و فعالان اجتماعی را به خود جلب کرده است.  

در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری آنا، حامد کاظم‌زاده خوئی، پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه، به بررسی مفهوم علم شهروندی، تفاوت آن با پژوهش‌های سنتی، ظرفیت‌ها و چالش‌های آن در ایران، و همچنین نقش رسانه و فناوری در گسترش این جنبش پرداخت. او با تأکید بر لزوم همکاری میان دانشگاه، جامعه و رسانه، نشان می‌دهد که چگونه علم می‌تواند از حیطه‌ای نخبگانی به تجربه‌ای مشترک و زنده برای همه شهروندان تبدیل شود.

در ابتدا بفرمایید علم شهروندی دقیقاً به چه معناست و چه تفاوتی با پژوهش‌های علمی سنتی دارد؟

علم شهروندی، نوعی از پژوهش علمی است که در آن مردم عادی به‌صورت داوطلبانه و آگاهانه در فعالیت‌های علمی مشارکت می‌کنند؛ از جمع‌آوری داده‌ها گرفته تا تحلیل یا حتی طراحی ایده‌های پژوهشی. در واقع، علم شهروندی تلاشی برای دموکراتیک‌سازی علم است، یعنی خارج کردن آن از انحصار دانشگاه‌ها و موسسات رسمی.

در پژوهش‌های سنتی، دانشمندان در محیط‌های دانشگاهی و آزمایشگاهی به تولید دانش می‌پرداختند و مردم بیشتر نقش ناظر یا مصرف‌کننده داشتند. اما در علم شهروندی، این مرز از میان برداشته می‌شود؛ شهروندان بخشی از تیم پژوهشی هستند. این امر، علم را از فعالیتی نخبگانی به حرکتی اجتماعی و همگانی تبدیل می‌کند.

چه عواملی باعث شد این مفهوم در سال‌های اخیر در جهان گسترش یابد؟

گسترش علم شهروندی نتیجه چند عامل هم‌زمان است. نخست، رشد فناوری‌های ارتباطی و هوشمند که امکان جمع‌آوری، ثبت و تحلیل داده‌ها را برای همگان فراهم کرده است. امروزه هر شهروند با یک تلفن همراه و دسترسی به اینترنت می‌تواند به پروژه‌های علمی جهانی بپیوندد.

عامل دوم، افزایش دغدغه‌های زیست‌محیطی، سلامت عمومی و توسعه پایدار است. بسیاری از چالش‌های جهانی مانند تغییرات اقلیمی یا بحران‌های سلامت، تنها با مشارکت جمعی مردم قابل پایش و حل هستند.

عامل سوم، افزایش اعتماد به خرد جمعی و تغییر نگرش نسبت به نقش علم در جامعه است. اکنون علم بیش از گذشته به همکاری بین‌دانشگاهی، بین‌نهادی و مردمی نیاز دارد. همین تعامل میان علم و جامعه، بستر گسترش علم شهروندی را فراهم کرده است.

مشارکت مردم در پروژه‌های علمی چه مزایایی برای پژوهشگران و جامعه دارد؟

مشارکت مردم در علم، دستاورد‌های دوگانه‌ای دارد؛ از یک سو به پژوهشگران کمک می‌کند تا داده‌هایی واقعی، گسترده و متنوع گردآوری کنند، و از سوی دیگر، جامعه را به درک عمیق‌تری از ماهیت علم می‌رساند.

برای پژوهشگران، علم شهروندی منبعی از داده‌های بی‌سابقه فراهم می‌کند؛ داده‌هایی که گاهی بدون حضور مردم قابل‌دستیابی نیستند مثلاً در مطالعات محیط‌زیستی یا اقلیمی.

برای جامعه نیز، این مشارکت نوعی توانمندسازی علمی و اجتماعی محسوب می‌شود. مردم وقتی در فرایند پژوهش حضور دارند، احساس تعلق به علم پیدا می‌کنند، اعتمادشان به نهاد‌های علمی افزایش می‌یابد و علم را بخشی از زندگی خود می‌دانند.

علم شهروندی چگونه می‌تواند به آموزش علوم و افزایش سواد علمی در جامعه کمک کند؟

علم شهروندی، ابزار مؤثری برای ارتقای سواد علمی عمومی است. وقتی مردم در پروژه‌های علمی همکاری می‌کنند، ناخواسته با مفاهیم پژوهش، مشاهده، فرضیه‌سازی و تحلیل داده آشنا می‌شوند. این تجربه عملی باعث می‌شود درک عمیق‌تری از فرایند علم پیدا کنند.

به بیان دیگر، علم شهروندی به مردم یاد می‌دهد که علم مجموعه‌ای از داده‌ها نیست، بلکه فرآیندی پویا از پرسش و آزمون است. این نوع یادگیری تجربی، تفکر نقادانه و مهارت حل مسئله را در جامعه گسترش می‌دهد و می‌تواند به تقویت آموزش رسمی در مدارس و دانشگاه‌ها نیز کمک کند.

آیا در ایران هم نمونه‌هایی از پروژه‌های علم شهروندی اجرا شده است؟ اگر بله، چه دستاورد‌هایی داشته‌اند؟

بله، هرچند هنوز در مرحله آغازین هستیم، اما تجربه‌های موفقی وجود دارد. در حوزه محیط‌زیست، برنامه‌هایی مانند پایش پرندگان مهاجر، ثبت تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا و شناسایی گونه‌های گیاهی و جانوری با مشارکت داوطلبان محلی انجام شده است.

در حوزه سلامت نیز طرح‌هایی برای ثبت داده‌های بیماری‌ها و بررسی رفتار‌های زیست‌محیطی مردم در برخی شهر‌ها اجرا شده است.

این تجربه‌ها نشان داده‌اند که جامعه ایرانی، از نظر علاقه و انگیزه، آمادگی بالایی برای مشارکت در علم دارد. اما لازم است این فعالیت‌ها در قالب‌های رسمی‌تر، با حمایت دانشگاه‌ها و نهاد‌های علمی تداوم پیدا کنند تا دستاوردهایشان پایدار باشد.

به نظر شما بزرگ‌ترین چالش‌های اجرای علم شهروندی در کشور ما چیست؟

مهم‌ترین چالش، کمبود زیرساخت‌های نهادی و فرهنگی است. بسیاری از نهاد‌های علمی هنوز باور نکرده‌اند که مردم می‌توانند همکاران علمی قابل‌اعتماد باشند.

از سوی دیگر، نبود سامانه‌های بومی برای ثبت داده، فقدان آموزش عمومی درباره روش علمی و نبود نظام تشویقی برای داوطلبان، از موانع جدی اجرای این طرح‌هاست.

چالش دیگر، مسئله اعتماد متقابل است؛ یعنی پژوهشگران باید مطمئن باشند داده‌های شهروندان قابل اتکا است و شهروندان نیز باید احساس کنند مشارکت‌شان واقعاً در تصمیم‌گیری‌ها و پژوهش‌ها مؤثر است. بدون اعتماد، هیچ طرحی در این حوزه موفق نخواهد شد.

چه راهکار‌هایی برای جلب اعتماد مردم و تشویق آنان به مشارکت علمی پیشنهاد می‌کنید؟

نخستین گام، شفافیت در اطلاع‌رسانی است. نهاد‌های علمی باید به مردم توضیح دهند که داده‌های آنان در چه پروژه‌ای استفاده می‌شود و چه نتایجی از آن به‌دست آمده است. وقتی شهروندان اثر مشارکت خود را ببینند، اعتماد و انگیزه‌شان افزایش می‌یابد.

دوم، باید از مشارکت‌کنندگان به‌طور واقعی قدردانی شود؛ چه با ذکر نام در گزارش‌ها، چه از طریق پاداش‌های نمادین یا آموزشی. احساس دیده‌شدن، مهم‌ترین عامل تداوم مشارکت است.

سوم، باید از ظرفیت رسانه‌ها، مدارس و سازمان‌های مردم‌نهاد برای آموزش و فرهنگ‌سازی استفاده شود. طراحی کارگاه‌های آموزشی، تولید محتوای ساده و قابل‌فهم درباره پروژه‌های علمی و برگزاری جشنواره‌های مردمی علم می‌تواند تأثیر چشمگیری داشته باشد.

نقش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در ترویج علم شهروندی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رسانه‌ها مهم‌ترین پل میان علم و مردم‌اند. اگر علم در رسانه‌ها با زبان ساده، جذاب و انسانی روایت شود، مردم با آن احساس نزدیکی می‌کنند.

شبکه‌های اجتماعی نیز ابزار‌های بی‌بدیلی برای ترویج و سازماندهی علم شهروندی هستند. بسیاری از پروژه‌های جهانی از رصد بارش شهاب‌سنگ گرفته تا پایش بیماری‌ها از همین بستر‌ها بهره می‌برند.

در ایران نیز، رسانه‌ها می‌توانند با تولید برنامه‌های علمی مردمی، معرفی پروژه‌های مشارکتی و روایت تجربه شهروندان داوطلب، علم را از حالت تخصصی صرف خارج کنند و به یک گفت‌وگوی عمومی اجتماعی بدل سازند.

آیا ممکن است مشارکت غیرکارشناسان در علم باعث خطا یا کاهش دقت داده‌ها شود؟

این نگرانی وجود دارد، اما قابل مدیریت است. علم شهروندی با طراحی درست پروژه‌ها، آموزش مقدماتی و استفاده از فناوری‌های دیجیتال می‌تواند خطا را به حداقل برساند.

در بسیاری از کشورها، داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط شهروندان با کمک الگوریتم‌های هوش مصنوعی و اعتبارسنجی علمی بررسی می‌شوند. همچنین آموزش گام‌به‌گام و نظارت مستمر پژوهشگران باعث افزایش دقت داده‌ها می‌شود.

در حقیقت، هدف علم شهروندی جایگزینی با علم رسمی نیست، بلکه تکمیل و تقویت آن است. این مدل علمی به پژوهشگران کمک می‌کند به واقعیت‌های میدانی نزدیک‌تر شوند و دامنه تحقیقات خود را گسترش دهند.

در پایان، آینده علم شهروندی را در ایران و جهان چگونه می‌بینید؟

آینده علم شهروندی بسیار روشن است. در سطح جهانی، این رویکرد به بخشی از نظام سیاست‌گذاری علم تبدیل شده است. کشور‌هایی که بر پایه مشارکت اجتماعی و فناوری‌های دیجیتال حرکت می‌کنند، از این مدل برای پایش محیط‌زیست، سلامت عمومی و داده‌های اجتماعی بهره می‌برند.

در ایران نیز، با رشد فناوری‌های ارتباطی، افزایش سواد رسانه‌ای و علاقه نسل جوان به یادگیری و کنجکاوی علمی، زمینه‌های توسعه علم شهروندی فراهم است.

اگر نهاد‌های علمی و رسانه‌ها به‌صورت هماهنگ عمل کنند، علم شهروندی می‌تواند به جنبشی فرهنگی برای تولید دانش، ارتقای آگاهی عمومی و تقویت سرمایه فکری کشور بدل شود. 

به باور من، آینده علم متعلق به نسلی است که علم را تنها در دانشگاه نمی‌جوید، بلکه در زندگی روزمره تجربه می‌کند. علم شهروندی، پلی میان علم و زندگی است.

انتهای پیام/

ارسال نظر