فرار از دیپلماسی منفعلانه/ آیا تهران با کارت «کردها» هوشمندانه بازی میکند؟
به گزارش خبرگزاری آنا؛ از زمان سقوط دمشق به دست ائتلافی از عناصر مسلح سوری به سرکردگی تحریرالشام، با توجه به اینکه این گروه بازوی نیابتی ترکیه تلقی میشود، سرنوشت کردهای سوری بهرغم برخورداری از حمایت آمریکا در هالهای از ابهام فرو رفته است.
پیش از این، نیروهای دموکراتیک سوریه موسوم به «قسد» که ائتلافی نظامی با محوریت کردها است، آمادگی خود را برای گفتوگو اعلام کرده و خواستار ایجاد کشوری یکپارچه شده بودند که شامل همه ملت سوریه باشد. به نظر میرسد این کلمات تا حد زیادی با آنچه تحریرالشام اعلام میکند یکسان است، اما هر یک از طرفها انگیزههای خاص خود را برای اقدام نظامی در میدان و در برههای حساس از تاریخ سوریه دارند.
در بخش میانی پرچم جدید سوریه سه ستاره قرمز نقش بسته که هر یک نماد یکی از شهرهای دمشق، حلب و دیروالزور است.
شورشیان در عرض ۱۱ روز کنترل دمشق و حلب را از بشار اسد گرفتند و اکنون میخواهند مالک بیچون و چرای دیرالزور باشند که از قضا منطقهای کردنشین است. این یعنی تحریرالشام و قسد منافع مشترکی را دنبال نمیکنند.
تصور کردهای سوری از اتحاد مبتنی بر «فدرالیسم» است، اما «مرهف ابوقصره» فرمانده نظامی تحریر الشام با ایجاد فدرالیسم در شمال شرق سوریه مخالفت کرده و میگوید: مناطق تحت کنترل رهبری کردها در شمال شرق به مدیریت جدید کشور «ضمیمه» خواهد شد.
همزمان گزارشها حاکی از آن است که ترکیه در مرز با سوریه سربازان زیادی مستقر کرده و در تدارک حمله به کوبانی است تا به این ترتیب، شرایط را برای ایجاد کمربند امنیتی به عرض ۳۰ کیلومتر در مرزهای جنوبی خود با سوریه ایجاد کند.
اختلاف ترکیه و تحریرالشام با کردها به کجا ختم میشود؟ آمریکا تا کجا پای کردهای سوری میایستد؟ با توجه به اینکه کردهای سوری زندانبان ۹ هزار اسیر داعشی هستند، این منازعات چه تأثیری بر مهار داعش دارد و از همه مهمتر، در این معادله پیچیده چه جایگاهی را میتوان برای ایران تصور کرد؟
نقش کردها در آینده سوریه و نحوه تعامل بازیگران متعدد با آنها سوژه مصاحبهای است که خبرنگار آنا با «شعیب بهمن» رئیس موسسه مطالعاتی «جهان معاصر» و پژوهشگر مسائل اوراسیا و قفقاز انجام داده است.
گفتگو با این کارشناس مسائل اوراسیا بدین شرح است:
این روزها بحث درباره کردهای سوریه و نقشی که ممکن است در آینده این کشور ایفا کنند، بسیار داغ است. کردها در واقع یکی از نقاط تقابل سیاست خارجی ترکیه و آمریکا هستند. واشنگتن معتقد است آنها برای مبارزه با داعش باید در صحنه سیاسی و میدانی سوریه نقش داشته باشند و در طرف مقابل، ترکیه قرار دارد که مدعی است داعش تهدید روز نیست و اصولا نمیتوان یک گروه تروریستی (داعش) را به کمک گروه تروریستی دیگر (کردها) مهار کرد.
با توجه به خبرهایی مبنی بر اینکه «آنکارا برای شمال سوریه دندان تیز کرده و در تدارک حمله قریبالوقوع به عینالعرب (کوبانی) است» و با در نظر گرفتن اینکه تحریرالشام نیروی نیابتی ترکیه است، چقدر میتوان به تعامل حاکمان جدید دمشق و کردها خوشبین بود؟
شعیب بهمن: در خصوص کردها، اختلاف نظری جدی بین ترکیه و آمریکا از گذشته وجود داشته و این اختلاف نظر حتی باعث پدیدآمدن تنش در روابط ترکیه با کشورهای غربی هم شده و صرفا هم مسئله آمریکا مطرح نیست بلکه حتی در روابط ترکیه با کشورهای اروپایی هم در سالهای گذشته تأثیر گذاشته، به این معنا که از نظر آنکارا هم «پکک» که در ترکیه حضور دارد و هم کردهای سوریهای که تشکلهای مختلف سیاسی و نظامی دارند، همه اینها مجموعاً گروههای تروریستی نامیده میشوند و ترکیه خواهان مبارزه و نابودی آنها است.
این در حالی است که آمریکاییها و برخی از کشورهای اروپایی نه تنها چنین دیدگاهی ندارند بلکه در سالهای گذشته حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی بسیار گستردهای کردند و اساسا آمریکایی ها، کردها را به عنوان زمین بازی خودشان در سوریه تعریف کرده بودند و تصورشان بر این بود که در جغرافیای سوریه در تنها جایی که میتوانند حضور خود را تثبیت کنند، منطقه شرق فرات و مناطق کردنشین است؛ بنابراین این اختلاف، اختلاف دیرینهای است.
اما به نظر میرسد در شرایط فعلی با توجه به تحولات سوریه و اینکه به هر حال متحدان ترکیه یعنی گروه تحریرالشام فعلا قدرت برتر و دست برتر را در اختیار دارند؛ این احتمال بسیار جدی است که در واقع یک درگیری نظامی با همکاری ترکیه و تحریرالشام علیه کردها اتفاق بیفتد و خوب آن ایدهای که ترکیه داشت مبنی بر از بین بردن هستههای نظامی کردها و در عین حال ایجاد یک منطقه حائل در دوسوی مرز بین کردها را پیش ببرد.
بنابراین، سناریوی وقوع درگیری بسیار محتمل است؛ چراکه گروه تحریرالشام برای اینکه بتواند حاکمیت خود را در سراسر سوریه گسترش دهد، این انگیزه را دارد. در عین حال به این دلیل که تحریرالشام گروه نیابتی ترکیه محسوب میشود و ترکیه این سیاست را دنبال میکند؛ قاعدتا گوش به فرمان آنکارا خواهد بود و البته خود ترکیه هم احتمال زیاد در چنین نبردی مداخله مستقیم به شکل نظامی خواهد کرد تا این ایده دیرینه و آرزوی دیرینه را محقق کند.
در اینجا باید منتظر ماند و دید که آمریکاییها چه خط مشی را در پیش میگیرند. به نظر میرسد با توجه به اینکه آمریکاییها هم در گذشته در بزنگاههای تاریخی با برگ کردها بازی کردند و کردها را چه در سوریه و عراق قربانی کردند، این بار باز هم همین اتفاق رخ بدهد و یک بار دیگر کردها داخل سوریه قربانی سیاستهای آمریکا بشوند.
ایران چگونه میتواند از کارت کردها در رویکرد خودش در قبال سوریه جدید استفاده کند؟ آیا ایران میتواند از تعامل با کردهای سوریه و حتی ترکیه به عنوان ابزاری تنبیهی علیه آنکارا استفاده کند؟ اصلا چقدر واقعبینانه است که ما بخواهیم با مهره کردها بازی کنیم با توجه به اینکه بعضی از کردهای ساکن در چهار کشور ترکیه، سوریه، عراق و ایران به نوعی داعیه خودمختاری و در سطحی بالاتر رویای ایجاد کردستان بزرگ را دارند؟
شعیب بهمن: در مورد ایران یک مسئله مهم وجود دارد. ببینید کردها در چهار کشور حضور دارند؛ اما در سه کشور ترکیه، سوریه و عراق، کردها به مثابه یک قوم حضور دارند و در واقع یک قوم متمایز با ترک ها، اعراب و سایر اقوام به شمار میروند. اما در ایران کردها بخشی از ملت و تاریخ ایران هستند. در نتیجه تمایز قومی و یا ضدیت قومی بین کردها با بقیه اقوام ایرانی و کلیت ایرانی وجود ندارد. اتفاقا اگر بخواهیم کردها را در مقایسه با چهار کشور با یک کشور دارای همگرایی بدانیم، این کشور قطعا ایران است کما اینکه ایران در سالهای گذشته با کردهای تمام کشورها روابط بسیار مطلوبی هم داشته است. هم با کردهای عراق و هم با کردهای سوریه روابط مطلوبی بوده و هم با کردهای ترکیه.
در این میان، مسئله پکک مسئله جدایی است، اما در حالت کلی ایران با همه کردها در همه کشورهای منطقه همیشه روابط خوب و نزدیکی داشته و نگاه مثبتی هم بین کردها در مورد ایران وجود داشته و در مقاطع مختلف تاریخی ایران بعضاً حمایتهایی را از کردها انجام داده است.
به هر حال، در حال حاضر موضوع کردها یکی از ابزارها و گزینههایی است که ایران حتما میتواند از آن استفاده کند؛ هم برای کنترل و تنظیم ترکیه و هم شرایط داخلی سوریه و آنچه ممکن است در آینده در داخل سوریه رقم بخورد.
منتها در اینجا عوامل و بازیگران مختلفی درگیر هستند که حتما ایران باید محاسبه همه عوامل و بازیگران مختلف را انجام دهد و به شکل کاملا هوشمندانه وارد این عرصه شود. البته خوب ایران قاعدتا ابزارهای دیگری را هم در جهت تأثیرگذاری بر محیط داخلی سوریه و هم برای تنظیم روابط با ترکیه در اختیار دارد.
نکته قابل توجه در بین کردهای ترکیه این است که بخش مهمی از کردهای ترکیه، علوی هستند و فی نفسه علویها همیشه یک نگاه بسیار مثبت به ایران داشتند. در زمان عثمانی، علویان به عنوان ستون پنجم صفویان شناخته میشدند؛ بنابراین قطعا ایران دارای این ظرفیت هست که بتواند با کردها، به ویژه کردهای علوی روابطش را طوری تنظیم کند که بتواند در مواقع مقتضی، بهرههای مناسب را ببرد.
احتمال اینکه یکی از طرفین ذینفع در سوریه بخواهد با ابزار داعش بازی کند، چقدر جدی است؟ در صحبتهای چند روز پیش «یاشار گولر» وزیر دفاع ترکیه، نکتهای بود مبنی بر اینکه «ما زمانی پیشنهاد دادیم به آمریکا که کنترل زندان محل نگهداری داعشیها را به ما بدهید، اما در نهایت واشنگتن تصمیم گرفت که این مسئولیت را به کردها واگذار کند».
حتی تصور تسلط آنکارا بر داعش خطرناک است چراکه همین حالا هم ترکیه بر تحریرالشام و ارتش آزاد سوریه، تسلط دارد و تحولات این روزهای منطقه گواهی بر این ادعاست. از این گذشته، در حال حاضر، با توجه به وقایع دمشق و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، خطر آزادی ۹ هزار داعشی که تحت نظارت آمریکا در زندانهای کردها هستند، وجود دارد و دستکم از میان کشورهای اروپایی، آلمان به طور قطع درباره تحقق این احتمال ابراز نگرانی کرده است.
اصولا از نگاه بازیگران مختلف دخیل در این عرصه با گزینه داعش چه بازی میتوان در سوریه انجام داد؟
شعیب بهمن: موضع ایران نسبت به داعش کاملا مشخص است و این تضاد هم در نگاه طرف ایرانی و هم در نگاه طرف مقابل وجود دارد و قطعا از نظر ایران، داعش و نیروهای وابسته به داعش به هیچ وجه تحمل نخواهند شد؛ به ویژه اینکه سرریز جریانی مثل داعش صرفا به سمت اروپا نیست و میتواند به سمت ایران هم باشد و تهدیداتی را متوجه ایران کند. کما اینکه در سالهای گذشته هم جریانهای وابسته به داعش تلاش کردند در داخل ایران تحرکات تروریستی مختلفی داشته باشند؛ ازجمله انفجارهایی که در چندین برهه زمانی در برخی از مراسمات و یا در حرمها و اماکن مقدس در داخل ایران رخ داد، ردپای داعش و داعشیها در آنها مشهود بوده است؛ بنابراین قاعدتا بحث داعش و اینکه چه آمریکا و ترکیه بخواهند استفاده ابزاری بکنند، قطعا برای ایران یک تهدید محسوب میشود و البته خود موضوع داعش و اینکه در آینده بقایای داعش در اختیار چه کسی خواهد بود و چگونه از آن استفاده خواهد کرد، با توجه به اینکه یک تهدید مشترک برای ایرانیان و اروپاییها به حساب میآید میتواند یک دستور کار مشترک بین ایران و کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و محلی برای بحث و گفتوگو باشد.
با توجه به نگرانیها و تهدیدهای مشترکی که در این زمینه وجود دارد، این میتواند یک موضوع همکاری میان ایران و اروپا باشد به خصوص اینکه ترکیه نشان داده که میتواند از چنین ابزارهایی بیشترین استفاده را در روابط با غرب و سایر کشورها داشته باشد کما اینکه در گذشته از ابزار پناهندگان ناشی از بحران سوریه علیه اروپا استفاده کرد و امتیازهای قابل توجهی هم از اتحادیه اروپا گرفت؛ بنابراین مبارزه با داعش در حال حاضر میتواند موضوعی جدی در روابط ایران و کشورهای اروپایی باشد. البته تبدیل شدن این موضوع به دستور کار نیاز به یک هوشمندی در حوزه دیپلماسی دارد که باید در این زمینه ابتکار عمل داشته باشیم.
در مورد روسیه هم همین وضعیت است. به نظر میرسد که ما در این شرایط جدید بعد از سقوط دولت اسد، دچار یک بی عملی در حوزه دیپلماسی شدهایم در حالی که ضرورت دارد متناسب با تهدیدات مشترک، اهداف و منافعی که داریم با بازیگران مختلف از جمله روسیه مراودات و رایزنیهای نزدیک و مداومی را داشته باشیم که این هم به نظر میرسد مغفول مانده است.
در شرایط جدید واقعیت این است که ما هم در سوریه و هم کل منطقه همچنان ابزارها، اهرمها و عوامل موثر و تأثیرگذار بسیار زیادی را داریم، منتها اینکه چقدر میتوانیم درست از آنها استفاده کنیم و چقدر ابتکار عمل داشته باشیم برای استفاده از آنها نکته مهمی است که به هر حال حتما باید به آن توجه شود تا بتوانیم شرایط موجود را به درستی مدیریت کنیم و حتی شرایط را به نفع خودمان تغییر بدهیم.
انتهای پیام/