آیا شبکههای اجتماعی تنور نظریهپردازان توطئه را گرم میکنند؟
خبرگزاری آنا- محمدامین پورحسینقلی: سینا هر روز، صبح را با چک کردن اینستاگرام شروع میکند. او پیجهای زیادی را دنبال میکند که به موضوعات مختلف از جمله سلامت، سیاست و اقتصاد میپردازند. اخیراً به شدت به تئوریهای توطئه درباره ویروسها علاقهمند شده است.
او معتقد است که برخی ویروسها در آزمایشگاه ساخته شده و دولتها اطلاعات مهمی را درباره آن از مردم پنهان میکنند. سینا این اطلاعات را از پستهای اینستاگرامی، کامنتها و استوریهای مختلف به دست میآورد. اما چرا افرادی مانند سینا به راحتی به چنین باورهایی روی میآورند؟ و چه نقشی میتوان برای رسانههای اجتماعی در گسترش تئوریهای توطئه در نظر گرفت؟
{$sepehr_key_3349}
رسانههای اجتماعی: شمشیر دو لبه
رسانههای اجتماعی بدون شک یکی از بزرگترین تحولات قرن بیست و یکم بوده اند. این پلتفرمها به ما امکان میدهند تا به سرعت و به راحتی به اطلاعات دسترسی داشته باشیم، با دوستان و خانواده خود ارتباط برقرار کنیم و از رویدادهای سراسر جهان آگاه شویم. اما در کنار همه این مزایا، رسانههای اجتماعی دارای معایبی نیز هستند. یکی از مهمترین این معایب، نقش آنها در گسترش شبهعلمها و تئوریهای توطئه است.
رسانههای اجتماعی در کنار مزایای فراوان خود، نقش مهمی در گسترش شبهعلمها و تئوریهای توطئه دارند. برای مقابله با این پدیده، باید به تقویت سواد رسانهای و تفکر انتقادی افراد، افزایش شفافیت در دولتها و نهادهای علمی و تنظیم فعالیت پلتفرمهای اجتماعی پرداخت.
الگوریتمهای رسانههای اجتماعی به گونهای طراحی شدهاند که محتوایی را به ما نمایش دهند که با علایق و باورهای قبلی ما همسو هستند. این امر باعث ایجاد حبابهای فیلتر شده میشود و افراد کمتر در معرض دیدگاههای مخالف قرار میگیرند. از سوی دیگر وقتی فردی میبیند که بسیاری از دوستان و دنبالکنندگانش به یک تئوری توطئه خاص اعتقاد دارند، احتمال اینکه او نیز آن باور را بپذیرد، افزایش مییابد.
در رسانههای اجتماعی، هر کسی میتواند به راحتی اطلاعات را منتشر کند، حتی اگر آن اطلاعات نادرست یا گمراهکننده باشد. این امر باعث میشود که تشخیص اطلاعات صحیح از اطلاعات غلط بسیار دشوار باشد. همچنین عضویت در گروههایی که به تئوریهای توطئه اعتقاد دارند، میتواند به افراد احساس تعلق و هویت بدهد.
تأثیر احساسات بر پذیرش تئوریهای توطئه
علاوه بر عوامل ساختاری رسانههای اجتماعی، احساسات نیز نقش مهمی در پذیرش تئوریهای توطئه دارند. ترس، خشم، ناامیدی و احساس بیعدالتی، همگی میتوانند افراد را مستعد پذیرش باورهای سادهانگارانه و توطئهای کنند. زمانی که افراد احساس میکنند که در دنیایی پیچیده و غیرقابل کنترل زندگی میکنند، به دنبال توضیحهای ساده و قطعی میگردند که به آنها احساس امنیت و کنترل بیشتری بدهد.
چگونه با این مشکل مقابله کنیم؟
آموزش سواد رسانهای به افراد کمک میکند تا بتوانند اطلاعات را به صورت انتقادی ارزیابی کنند و منابع معتبر را از منابع غیرمعتبر تشخیص دهند. آموزش تفکر انتقادی (که بهتر است از کودکی با آن آشنا شویم) نیز به افراد کمک کند تا بین ادعاها و شواهد علمی تفاوت قائل شوند و به سادگی فریب ادعاهای دروغین را نخورند.
از سوی دیگر، دولتها و نهادهای علمی باید تلاش کنند تا اطلاعات دقیق و بهروز را در مورد مسائل مختلف در اختیار عموم قرار دهند و به شایعات و تئوریهای توطئه پاسخ دهند.
دولتها و نهادهای نظارتی باید قوانین و مقررات سختگیرانهتری را برای پلتفرمهای اجتماعی وضع کنند تا از انتشار اطلاعات نادرست و گمراهکننده جلوگیری شود. حمایت از روزنامهنگاری حرفهای و رسانههای مستقل میتواند به افزایش اعتماد عمومی به اطلاعات و کاهش تأثیر شایعات و تئوریهای توطئه کمک کند.
رسانههای اجتماعی در کنار مزایای فراوان خود، نقش مهمی در گسترش شبهعلمها و تئوریهای توطئه دارند. برای مقابله با این پدیده، باید به تقویت سواد رسانهای و تفکر انتقادی افراد، افزایش شفافیت در دولتها و نهادهای علمی و تنظیم فعالیت پلتفرمهای اجتماعی پرداخت.
انتهای پیام/