صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۱ - ۱۵ آبان ۱۴۰۳

آتلانتیسیسم؛ وابستگی یا شراکت؟!

اروپایی‌ها به‌اندازه‌ای در طول دهه‌های اخیر سرنوشت خود را به آن‌سوی آتلانتیک گره زده‌اند که حتی اگر بخواهند، قدرت مهار آمریکا را ندارند. این در حالی است که آمریکا نیز ضعیف‌ترین شرایط خود را در نظام بین‌الملل تجربه می‌کند.
کد خبر : 939131

به گزارش خبرگزاری آنا، آتلانتیسیسم یا همان آتلانتیک گرایی، مدل امنیتی-راهبردی ترسیم شده از سوی بازیگران اروپایی محسوب می‌شود. اگرچه امروز ۲۹ کشور از ۳۲ کشور عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را اروپایی‌ها تشکیل می‌دهند، اما بازی کلان، میان مدت و حتی کوتاه مدت آنها در حوزه روابط بین الملل تابعی از تحولات جاری و آتی در واشنگتن است.

این همان پاشنه آشیل راهبردی اروپایی‌ها در طول سه دهه اخیر بوده که اکنون، در سال ۲۰۲۴ میلادی بیش از پیش منجر به خشم و نارضایتی شهروندان اروپایی شده است. در این معادله گویا و ملموس، خبری از اروپای مقتدر و مستقل نیست.

نگرانی‌هایی که مقامات ارشد اروپایی در خصوص احتمال بازگشت ترامپ به کاخ سفید ابراز کرده‌اند، گویای همین موضوع است. به راستی جوزف بورل، فن درلاین و دیگر سیاستمداران اروپایی امروز از کدام «اروپای مقتدر» سخن می‌گویند؟!

{$sepehr_key_3164}

اکثر اروپایی‌ها می‌گویند دوره دوم احتمالی ریاست جمهوری ترامپ می‌تواند شراکت نزدیک فراآتلانتیکی که دولت بایدن با اتحادیه اروپا ایجاد کرده را مختل کند و در زمان‌هایی که به کمترین حد از اصطکاک نیاز مبرم وجود دارد، اصطکاک‌هایی غیرضروری به‌ویژه در ناتو ایجاد کند.

در اینجا، اروپا نه تنها قدرت پرداخت هزینه‌های مواجهه با آمریکا را ندارد، بلکه قهرا و جبراً در همان مسیر و مدلی گام بر می‌دارد که دولت بعدی آمریکا برای بروکسل ترسیم خواهد کرد!

یکی از بزنگاه‌ها و بستر‌هایی که این موضوع نمود می‌یابد، جنگ اوکراین است. دونالد ترامپ در ماه سپتامبر پس از دیدار با «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور ناتوان و شکست خورده اوکراین تاکید کرد: «اگر ما (جمهوری‌خواهان) پیروز شویم، فکر می‌کنم خیلی سریع مسئله جنگ اوکراین را حل خواهیم کرد. اما خب، دو طرف برای این کار لازم هستند.»

اروپایی‌ها از یک سو نگران هستند که ترامپ بدون در نظر گرفتن منافع میدانی و فرامتنی اروپا دستور توقف جنگ اوکراین را بدهد و از سوی دیگر، در صورت استمرار این روند، هزینه‌های حمایت مالی و نظامی از کی یف را بر دوش اروپا بیاندازد.

{$sepehr_key_3165}

 این بدترین سناریویی خواهد بود که اروپایی‌ها از آن رویگردان هستند! در این میان، اعضای اروپایی ناتو باید میان ایستادگی مطلق در برابر واشنگتن یا تن دادن به بازی ترامپ دست به انتخاب بزنند.

انتخابی که از اکنون مشخص است: اروپایی‌ها به‌اندازه‌ای در طول دهه‌های اخیر سرنوشت خود را به آن‌سوی آتلانتیک گره زده‌اند که حتی اگر بخواهند، قدرت مهار آمریکا را ندارند. این در حالی است که آمریکا نیز ضعیف‌ترین شرایط خود را در نظام بین‌الملل تجربه می‌کند و در قبال موضوعاتی مانند جنگ غزه، جنگ لبنان و جنگ اوکراین آسیب‌پذیر و شکننده شده است. غلبه هزینه‌های بازی خطرناک آمریکا در مناطق غرب آسیا، شرق آسیا و آسیای مرکزی بر فواید و امتیازات این بازی، سبب شده تا واشنگتن تعادل راهبردی خود را از دست بدهد و هزینه‌های این فقدان تعادل را بر دوش مهره‌های بازی خود در اروپا بیندازد. بنابراین، نام این روند را نمی‌توان شراکت گذاشت، بلکه شاهد شکل‌گیری و تثبیت وابستگی زننده و ملموس اروپا به کاخ سفید هستیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر