چگونه میتوان روسای دانشگاهها را رتبه بندی کرد؟
به گزارش خبرگزاری آنا، رتبه بندی «موسسه اینترپرایز آمریکا» که با بررسی دادههای فدرال انجام شده است، عملکرد روسای ۴۴۶ دانشگاه آمریکا را از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ ارزیابی کرده است.
این رتبهبندی که توسط اندیشکده محافظهکار «موسسه اینترپرایز آمریکا» منتشر شده است، روسای دانشگاهها را بر اساس میزان حمایت آنها از موفقیت دانشجویان، افزایش دسترسی و بهبود مقرونبهصرفه بودن دانشگاهها ارزیابی کرده است.
این مطالعه با استفاده از دادههای فدرال، نرخ فارغالتحصیلی، تنوع اجتماعی-اقتصادی دانشجویان و هزینههای شهریه را اندازهگیری کرده و ۴۴۶ رئیس دانشگاه را که بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ در حدود ۲۰۰ موسسه در آمریکا خدمت کردهاند، رتبهبندی کرده است.
چگونه میتوان عملکرد یک رئیس دانشگاه را رتبهبندی کرد؟
در این مطالعه که به تازگی منتشر شده است روسای دانشگاهها را بر اساس موفقیت دانشجویان آن دانشگاه، دسترسی آنها به امکانات و مقرون به صرفه بودن امکانات دانشگاه ارزیابی کردهاند، اما پرسشی که منتقدان دارند این است که آیا چنین رتبه بندیهایی معتبر هستند یا در کل میتوان به آنها اطمینان کرد؟
آموزش عالی مملو از رتبهبندیها است؛ از بهترین دانشگاهها و خوابگاهها گرفته تا غذاهای سرو شده در محوطهی دانشگاه. اکنون رتبهبندی جدیدی برای ارزیابی اثربخشی روسای دانشگاهها طراحی شده است.
این رتبهبندی که توسط اندیشکده محافظهکار «موسسه اینترپرایز آمریکا» منتشر شده است، روسای دانشگاهها را بر اساس میزان حمایت آنها از موفقیت دانشجویان، افزایش دسترسی و بهبود مقرونبهصرفه بودن دانشگاهها ارزیابی میکند.
برای قرار گرفتن در رتبهبندی، لازم نیست که رؤسای دانشگاهها هم اکنون هم در سمت خود باشند یا حتی زنده باشند. نفر اول لیست این رتبه بندی، «گری توماس» (Gary Thomas) فقید است که بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ به عنوان رئیس دانشگاه میزوری در رولا خدمت کرد. این دانشگاه اکنون دانشگاه علوم و فناوری میزوری است.
در انتهای لیست نیز(در رتبه ۴۴۶)، «کنت استار»، مشاور مستقل سابق در دوران کلینتون قرار دارد که بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ رهبری دانشگاه بیلور را بر عهده داشت؛ وی در سال ۲۰۲۲ درگذشت و اگرچه بسیاری از دانشگاهها نتایج این مطالعه را مانند رتبهبندیهای موسسهشان تبلیغ نکردهاند، برخی از دانشگاهها، مانند «دانشگاه سن دیگو» که رئیس آن، «جیمز تی. هریس سوم» است به عنوان بهترین رئیس فعلی شناخته شد با صدور اطلاعیههای مطبوعاتی از عملکرد رهبرشان تجلیل کردند.
مانند همه رتبهبندیهای حوزه آموزش، این رتبهبندی نیز واکنشهای گستردهای را به همراه داشت، نه تنها درباره روششناسی مطالعه، بلکه در مورد این که آیا اساسا میتوان روسای دانشگاهها را بر اساس مجموعهای محدود از معیارها رتبهبندی کرد یا خیر.
رتبهبندی رؤسای دانشگاهها
«کودی کریستین» پژوهشگری که در تهیه این لیست رتبه بندی نقشی ایفا کرده است، میگوید ایده انجام این کار به دنیال جلسه دادرسی کنگره درباره یهودی ستیزی در محوطه دانشگاهها در دسامبر سال گذشته به ذهنش رسید، جلسهای که در آن روسای دانشگاههای معروف مانند هاروارد، پنسیلوانیا و موسسه فناوری ماساچوست در پاسخ به سوالی درباره دعوتهای/فراخون های فرضی به نسل کشی دانشجویان یهودی تردید داشتند.
واکنش شدید بود؛ رؤسای دانشگاههای پنسیلوانیا و هاروارد پس از آن از سمت خود کنارهگیری کردند. کریستنسن، دانشجوی دکتری در رشته سیاستهای آموزش عالی در دانشگاه وندربیلت، گفت که در این هیاهو، برای اولین بار، به نظر میرسید که عموم مردم و کنگره به رهبری و عملکرد رؤسای دانشگاهها توجه نشان دادهاند.
کریستنسن که پیش از ورود به تحصیلات تکمیلی به عنوان دستیار پژوهشی در این موسسه کار میکرد، به آنها برای انجام مطالعهای قراردادی مراجعه کرد تا یکی از سختترین شغلهای جهان را که به نظرش به نسبت دیگر نقشهای مدیریتی مانند مدیران عامل مورد بررسی قرار نگرفته بود، ارزیابی کند.
کریستنسن گفت: شما سازمانی عظیم را مدیریت میکنید که بسیار پراکنده است و منافع رقابتی مختلفی دارد و رئیس یک دانشگاه شاید نسبت به هر مدیر ارشد سازمانی دیگری کنترل کمتری بر جهتگیری موسسه خود داشته باشد. شما دپارتمانهای مختلف و رؤسای آنها را دارید، دفاتر کاملا جداگانهای برای کمکهای مالی و پذیرش، هیئت علمیای که تقریبا به طور انحصاری تحقیق انجام میدهند و در همین حال برای جذب کمکهای ملی رقابت میکنید و علاوه بر آن باید برای اندوخته خود نیز بودجه جمع کنید، در حالی که بهعنوان نماد دانشگاه باید به پیشرفت آن کمک کنید.
با توجه به این نکات، کریستنسن تصمیم گرفت روسا را بر اساس مواردی که خود موسسه آنها را مهم میداند و عواملی که برای دانشجویان، خانوادهها، مالیاتدهندگان و سیاستگذاران مهم هستند، رتبهبندی کند. این امر او را به تمرکز بر موفقیت دانشجویان، دسترسی و مقرونبهصرفه بودن یک دانشگاه سوق داد.
کریستنسن اذعان کرد که این رتبهبندیها همه چیزهایی که برای موسسات ارزش دارد را بهطور کامل منعکس نمیکنند؛ او اشاره کرد که بسیاری از دانشگاهها به خروجیهای تحقیقاتی تأکید دارند که این امر بخشی از این مطالعه نیست. وی ابراز امیدواری کرد که این رتبهبندیها به عنوان معیاری برای هیئت مدیرهها و سیاستگذاران برای ارزیابی رؤسای دانشگاهها استفاده شود.
کریستنسن گفت: درک میکنم که هر تغییر یا همه تغییرات لزوما نتیجه رهبری رئیس دانشگاه نیست، اما اگر دانشگاه در همه جنبهها پسرفت داشته باشد، فکر میکنم ارزش دارد صحبت کنیم که رئیس دانشگاه در این باره چه توضیحی میدهد و آیا میتواند آن را توضیح دهد یا نه.
آیا روسای دانشگاهها را میتوان رتبه بندی کرد؟
ریاست یک دانشگاه همواره کاری دشوار بوده است، اما چند سال گذشته چالشهای بیسابقهای مانند همهگیری بیماری کووید-۱۹، کاهش اعتماد به آموزش عالی و نظارت بیشتر قانون گذاران محافظه کار را به همراه داشته است.
دوره خدمت روسای دانشگاهها نیز در سالهای اخیر کاهش یافته است و بر اساس آخرین نظرسنجی شورای آمریکایی این دوره به ۵.۹ سال رسیده است.
با توجه به تغییرات مداوم چالشهایی که روسا با آنها روبرو هستند، برخی از کارشناسان معتقدند که نباید یک دانشگاه را تنها بر اساس موفقیت دانشجویان، دسترسی و مقرونبهصرفه بودن ارزیابی کرد.
«مایکل هریس»، استاد آموزش عالی و رئیس دپارتمان سیاست و رهبری آموزش در دانشگاه متودیست جنوبی، این رتبهبندیها را «بسیار سادهسازیشده» میداند و معتقد است که مطالعه عواملی را که خارج از کنترل رئیس دانشگاه است در نظر نمیگیرد و معیارها بیش از حد گستردهاند.
هریس همچنین اشاره کرد که ریاست دانشگاه بهطور فزایندهای به سمت بیرون متمرکز شده و ارزیابی آن بر اساس اعداد داخلی به تنهایی دشوار است.
«کوین مککلور»، استاد آموزش عالی در دانشگاه کارولینای شمالی در ویلمینگتون، گفت که هیئت مدیرهها معمولا روسای دانشگاهها را بر اساس معیارهای خاصی که در برنامههای استراتژیک گنجانده شده است ارزیابی میکنند و این معیارها بسته به شرایط، متفاوت است.
محدودیتهای این رتبه بندی چیست؟
گاهی نظرات اعضای هیئت علمی نیز در ارزیابیهای ریاست دانشگاهها لحاظ میشود و اساتید اغلب اولویتهای متفاوتی مانند شفافیت، حکمرانی مشترک، بار کاری قابلمدیریت و آزادی آکادمیک از هیئت مدیره دارند.
مککلور معتقد است که ایجاد ارزیابی خارجی برای روسای دانشگاهها دشوار است، زیرا دادههای موجود محدودیت دارند و ارتباط آنها با رهبری و عملکرد ضعیف است.
کریستنسن اذعان کرد که رتبهبندیها در محدوده خود محدود هستند و در مطالعه بیان کرد که «معیارهای استفادهشده برای قضاوت عملکرد تنها بخشی از نقشها و مسئولیتهای یک رهبر دانشگاه را منعکس میکند» و برخی شرایط خارج از کنترل رؤسای دانشگاهها است. در نهایت، او توصیه کرد که نباید به هیچ رتبهبندی به تنهایی اعتماد کامل داشت.
او گفت: من معمولا به رتبهبندیها بدبینم. اکنون خودم رتبهبندیای منتشر میکنم و همچنان این احتیاطها را دارم.
اما او پیشنهاد کرد که یافتههای این مطالعه میتواند کمک کند تا مشخص شود روسای دانشگاهها در مؤسساتشان تا چه حد در جهت موفقیت دانشجویان، دسترسی آنها به امکانات و مقرونبهصرفه بودن دانشگاه برای آنها پیشرفت کردهاند.
کریستنسن گفت: تصور نمیکنم که این رتبهبندیهای روسای دانشگاهها تأثیر چندانی بر تغییر رفتار و عادات موسسات داشته باشد. اما فکر میکنم این میتواند نقطه آغازی سالم برای شروع یک موضوع باشد.
انتهای پیام/