ایمان به شبهعلم؛ وقتی جهان روشن است، اما فقط برای "آنها"
خبرگزاری آنا، محمدامین پورحسینقلی: تصور کنید در یک مهمانی خانوادگی هستید و یکی از اقوام نزدیکتان، کسی که همیشه حرفهای عجیبی میزند، ناگهان با لحنی جدی و البته پر از اعتماد به نفس میگوید: شما نمیدانید! این به اصطلاح دانشمندان خیلی چیزها را از ما مخفی کرده اند، اما من حقیقت را یافتهام.
شما با تعجب به او نگاه میکنید، و در حالی که تلاش میکنید لبخند مودبانهای بر چهرهتان حفظ کنید، او ادامه میدهد: فلوراید در آبهای لولهکشی برای کنترل ذهن ماست. من دیگر آب لولهکشی نمینوشم!
در این لحظه است که متوجه میشوید برای این فرد، باور به این ادعاها چیزی بیش از یک نظریه است. شبهعلم برای او یک ایمان است. او حقیقت را یافته و دیگران - مثل شما - در گمراهی به سر میبرند.
ایمان به شبهعلم: وقتی حقایق به دست "مخصوصها" میافتد
یکی از ویژگیهای برجسته باورمندان به شبهعلم این است که باور دارند به حقیقت نهایی دست یافتهاند. از دیدگاه آنها، علم واقعی چیزی نیست جز فریب و دروغ؛ و این آنها هستند که حقیقت را کشف کردهاند. تفاوتی نمیکند که بحث فلوراید در آب باشد یا درمانهای جادویی با سنگهای قیمتی؛ مهم این است که آنها میدانند و بقیه در جهل و تاریکی به سر میبرند. این افراد به شبهعلم مثل یک نوع ایمان مذهبی نگاه میکنند؛ نوعی روشنبینی که فقط مخصوص افراد خاص است. دیگران؟ آنها یا "مغزشان شسته شده" یا "آماده پذیرش حقیقت نیستند". و البته برای آنها، این حقیقت از طریق بررسیهای علمی یا استدلال منطقی به دست نیامده است؛ بلکه نوعی تجربه ماورایی یا نوعی بیداری ذهنی است که فقط به دست خواص میرسد.
دانشمند نماها در برابر حقیقتجویان
یکی از بخشهای جالب این ایمان شبهعلمی این است که باورمندان بهشدت به دانشمندان رسمی و نهادهای علمی بیاعتماد هستند. برای آنها، دانشمندان بخشی از یک سیستم کنترلی بزرگ هستند که قصد دارند "حقیقت واقعی" را از مردم پنهان کنند. آنها معتقدند که دانشمندان بهجای جستجوی حقیقت، فقط در حال دفاع از منافع دولتها یا شرکتهای بزرگ داروییاند. این دسته از افراد بهشدت معتقدند که علم رسمی فریبکار است و تنها کسانی که جرئت دارند از مسیر علم خارج شوند، میتوانند به حقیقت برسند. برای آنها، پزشکان، دانشمندان و کارشناسان کسانی هستند که بهنوعی فریب خوردهاند و قادر به دیدن حقیقت نیستند.
اینترنت: معبد بزرگ حقیقتیابی!
در دنیای مدرن، باورمندان به شبهعلم به معبدی دسترسی دارند که قبلاً نداشتند؛ اینترنت. اینترنت برای این افراد مثل کتاب مقدسی است که همهی رازهای جهان را در خود دارد. آنها ساعتها در اینترنت جستجو میکنند و بهدنبال مقالات، ویدئوها و شواهدی میگردند که باورهایشان را تأیید کنند. و از آنجایی که اینترنت هرچیزی را در خود دارد، طبیعتاً آنها همیشه شواهد موردنظر خود را پیدا میکنند.
مثال معروف؟ کافی است به یکی از آن سایتهای معروف ضد واکسن یا تئوریهای توطئه سری بزنید. در آنجا، مقالات و ویدئوهایی پیدا میکنید که بهطور "علمی" ثابت میکنند واکسنها خطرناکاند! یا فلوراید ذهن شما را کنترل میکند یا زمین صاف است! برای این افراد، هر چیزی که در اینترنت یافت شود، حقیقت است؛ بهخصوص اگر مخالف علم رسمی باشد.
من حقیقت را میدانم، شما را نجات میدهم!
یکی از جالبترین جنبههای این ایمان شبهعلمی، نیاز شدید به "نجات دادن" دیگران است. آنها احساس میکنند که با کشف این حقیقت، وظیفه دارند تا بقیه را هم از گمراهی نجات دهند. این وظیفه مانند یک مأموریت مقدس است. ممکن است با شور و شوق به شما بگویند: تو فقط باید این مستند را ببینی، بعد همهچیز برایت روشن میشود! یا این کتاب را بخوان تا بفهمی چرا همهچیز فریب است! در واقع، آنها میخواهند شما را نجات دهند و به شما کمک کنند تا به روشنبینیای که خودشان دست یافتهاند، برسید. از دید آنها شما همچنان در جهل و تاریکی هستید و نمیفهمید که چقدر تحت کنترل هستید. اما نگران نباشید! آنها اینجا هستند تا شما را نجات دهند و به حقیقت هدایت کنند.
برای آنها، شبهعلم نهتنها یک نظریه، بلکه یک باور است. هیچچیز نمیتواند آنها را از این باور جدا کند، حتی اگر شواهد علمی کاملاً مخالف آن باشند. در حقیقت، هرچه شواهد علمی بیشتر رد کنند، آنها بیشتر مطمئن میشوند که حقیقت را یافتهاند. این افراد تمایل دارند که دنیا را به دو دسته تقسیم کنند: "ما" که حقیقت را میدانیم و "آنها" که هنوز در تاریکی و جهل به سر میبرند. این نگاه دوگانه به آنها حس کنترل و قدرت میدهد. این افراد به حقیقت خود ایمان دارند و بقیه دنیا را در گمراهی میبینند. هرچه علم بیشتر تلاش کند تا شواهد منطقی ارائه دهد، این افراد بیشتر به باورهای خود میچسبند. از کریستالدرمانی تا تئوریهای توطئه، این ایمان به شبهعلم نهتنها قابلبحث نیست، بلکه برای آنها نیازی به اثبات ندارد؛ چرا که آنها به روش خودشان به "حقیقت" رسیدهاند. پس دفعه بعد که یکی از این "حقیقتجویان" به شما گفت که فلوراید ذهن شما را کنترل میکند، شاید بهتر باشد فقط لبخند بزنید و سکوت کنید!
انتهای پیام/