بیژن مقدم: رهبری به عسگری چک سفید نداد
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، متن گفتوگو نشریه روبهرو با بیژن مقدم، به شرح زیر است:
صدا و سیما یا به عبارتی رسانه ملی آنطور که پشتش همیشه حرف میزنند رسانهای پر از حاشیه است. گه گاه در بزنگاه های خاصی حاشیههایش بر متن کمرنگش میچربند و کوس رسوایی به صدا در میاید. این سازمان رسانهای که مشتقات زیادی دارد اگر لرزه ای کوتاه هم مدیریتش را بلرزاند همه اعوان و انصارش با هم می لرزند. از همه این مشتقات مهم تر روزنامه جامجم است. جایی که مدیرانش حکمشان را مستقیما از رئیس سازمان صدا و سیما دریافت می کنند و به طور مستقیم متاثر از سیاستهای این سازمان اداره میشود. بنابراین بدیهی است که در بزنگاه های حساس که نیاز به خانه تکانی احساس می شود، دامنه تغییرات در دل سازمان بزرگ صدا و سیما به این روزنامه هم کشیده شود. یکی از مهم ترین چالشهای صدا و سیما و روزنامه ی جام جم در دوران محمد سرافراز و در دولت روحانی اتفاق افتاد و باعث خروج تیم مدیران و معاونان روزنامه جام جم بعد از قریب به 9 سال از این روزنامه شد. اتفاقی که اگرچه در مورد مطبوعهی دولتی امری پذیرفته شده است اما در مورد نهادی وابسته به حاکمیت امری غیرعادی مینماید. در مورد این جابهجاییها و ابهاماتی که در جریان انتخاب و انتصاب مدیران سازمان و روزنامه به وجود آمده بود با بیژن مقدم مدیرعامل و مدیرمسئول سابق روزنامه جام جم و مدیرمسئول سایت «الف» گفت وگویی انجام گرفت. او با نگاهی تحسین امیز به دوران ریاست ضرغامی به ذکر اشتباهات دوران ریاست محمد سرافراز میپردازد و معتقد است که با حضور عبدالعلی علی عسگری بر کسوت ریاست سازمان صدا و سیما بوی بهبود ز اوضاع این سازمان و روزنامه شنیده خواهد شد.
آقای مقدم، برای اول سوال لطفا توضیح دهید که تغییرات و نقل و انتقالات در صدا و سیما تا چه حد مستقیما روی سیاستهای روزنامه جام جم تاثیر میگذارد؟ چرا با تغییر مدیریت سازمان شما از جام جم بیرون امدید؟ ایا با اقای سرافراز جلساتی بر سر تشریک مواضع داشتید و چون به نتیجه نرسیدید جام جم را ترک کردید؟
به نظر من مدیریت روزنامه مانند مدیریت سایر بخشهای سازمان می تواند متاثر از تغییرات کلان باشد و نگاهی به گذشته نشان می دهد هر مدیری که آمده این تغییرات را اعمال کرده است. تغییرات در روزنامه خیلی زیاد نیست چون صدا و سیما تا کنون ثبات نسبی داشته است. ریاست اقای لاریجانی و ضرغامی هر کدام ده سال است و در این میان کوتاه ترین زمان مربوط به زمان ریاست اقای سرافراز بر صدا و سیما ست که حدودا یک سال ونیم است. بنابراین اگر در مورد تغییرات مدیریتی صحبت می کنیم باید بدانیم در مورد جابه جایی 3 رئیس صدا و سیما و 4 مدیر در روزنامه جام جم حرف می زنیم. اولین مدیر روزنامه آقای حسین انتظامی بود و پس از او اقای جعفری دوره مدیریتی یک ساله یعنی 84 تا 85 را تجربه کردند و از 85 و تاپایان93 یعنی 8 و نیم سال نیز من مدیر این روزنامه بودم. الان نیز اقای عنادی هستند.
به نظر نمی رسد که تغییرات روزنامه محدود به 4 نفر مدیرمسئول بوده. ان طور که می دانم حرف از خروج تیم چندین نفره از کادر اصلی روزنامه بعد از هر جابه جایی است...
نه چنین نیست.
یعنی معتقدید که در دوره شما فقط خود شما بودید که با برسرکار امدن اقای سرافراز جام جم را ترک کردید؟
ساختار روزنامه و بدنه اصلی حفظ میشوند. مدیران و تیم معاونان عوض می شوند که این بخش طبیعی کار است.
چالش اصلی همین جا اتفاق می افتد. از صدا و سیما به عنوان نهاد زیر مجموعه رهبری که از حاکمیت خاصی تبعیت می کند و نه دولتی است و نه عمومی و انتظار میرود که از یکدستی بیشتری در انتخابات و انتصابات برخوردار باشد. چه اتفاقی می افتد که مدیران صدا و سیما و مدیران روزنامه به قدری از نظر پایگاه ایدئولوژیک و سیاستها باهم فرق کنند که با روی کار امدن هر مدیر جدیدی در صدا و سیما نیاز به تغییر تیم مدیریتی روزنامه نیز باشد؟
تغییرات از جنس تغییرات ایدئولوژیک نیست؛ یک حزب سیاسی نمی رود تا به جایش اعضای حزب سیاسی دیگری بر روی صندلی ها بنشیند. سیاست های کلی تغییر نمی کند. تغییرات مدیریتی است فقط.
یعنی شما اعتقاد دارید که رویکرد سیاسی و مشی ایدئولوژیک اقای ضرغامی با اقای سرافراز یا هر دو با علی عسگری یا لاریجانی یکی است؟
حتما از نظر ایدئولوژیک متفاوت نیست!
ایدئولوژی در اینجا چه معنایی دارد؟
نگاه به مسئله انقلاب، حاکمیت نظام و ... در روزنامه ای مثل ایران ممکن است تیم روزنامه با تغییر رئیس جمهور به اصلاح طلب یا اصولگرا تغییر کند اما در روزنامه جام جم چون تحت نظر رهبری است تغییر نفرات حزبی یا جناحی نیست و همه مدیرانی که بودند به نظام التزام دارند و از نظر ایدئولوژیک به هم شبیه هستند. افرادی که جذب صدا و سیما و روزنامه جام جم می شوند اصول کلی نظام را پذیرفته اند و تغییرات در سطح مدیران و معاونان نیز مبنای ایدئولوژیک ندارد و به نظر من مبنای کارامدی دلیل تغییرات است. یعنی هر مدیر جدیدی در بدو ورود تیم روزنامه و مدیران ان را رصد می کند که ببیند می تواند با این تیم هم موضع شده و کارها را پیش ببرد یا نه. لذا هر مدیری دنبال کار کردن با نفراتی است که برای او کارامدترین باشند و بارهای مدیریتی او را کم کنند.
مشکل شما با تیم سرافراز مبنای کارامدی داشت؟ یعنی جلساتی را با ایشان برگزار کردید و بعد معلوم شد که با هم نمی توانید کار کنید؟
نه جلسه ای نداشتیم
یعنی آنها مطمئن بودند که شما برای ایشان کارامدی نخواهید داشت؟
اولین تصمیمی که به ما اعلام شد تغییری ساختاری در روزنامه جام جم بود. می دانید که روزنامه هایی بزرگ مثل جام جم یا ایران یا همشهری با دو الگوی مدیریتی می توانند کار کنند. یکی از الگوها وجود دو فرد در دو سمت مجزای مدیرعاملی و مدیر مسئولی است و الگوی دیگر وجود یک نفر در سمت مدیرعاملی و مدیرمسئولی است.
روزنامه از روز اول انتشار تا زمانی که من بودم با مدل دوم اداره می شد و خود من در طول خدمت همزمان هم مدیرعامل و هم مدیرمسئول روزنامه بودم. اشکال الگوی اول در ایجاد تنشها، تضاد آرا و نظرات و اختیارات و ... است.وقتی مدیریت دو گانه می شود اختیارات مالی، اداری، اگهیها، نیروی انسانی، چاپ ،توزیع و ... در حوزه مدیرعامل است و محتوای روزنامه با مدیرمسئول است.
دو سه ماه پس از آمدن آقای سرافراز به من گفته شد که «تصمیم گرفتیم» که روزنامه جام جم دومدیریتی شود. در جلسه ای به اقایان توضیح دادم که این کار اشتباه است. بعد از آن در بهمن 93 جلسه دیگری با اقای سرافراز داشتم و ایشان گفتند فرض بگیرید که ما می خواهیم روزنامه دومدیریتی شود وپرسیدند شما با این وضعیت در سمت مدیرمسئولی در روزنامه میمانید؟ من گفتم نه من برای دعوا آماده نیستم چرا که دو گانه سازی مدیریت در روزنامه نتیجه ای جز تنش و اختلاف بین دو مدیر منصوب در بر نخواهد داشت.و این پیشنهاد از طرف من رد شد. و دلایل نادرستی این تصمیم را در نامهای به تفصیل برای آقای سرافراز نوشتم و گفتم برای بررسی نتایج این دو الگوی مدیریتی میتوانید نظرات مدیران فعلی روزنامه های ایران ، همشهری و جوان را هم بگیرید. چند روز بعد با من تماس گرفتند و گفتند اقای سرافراز بر سر این تصمیم هستند و من هم گفتم از همین امروز اماده تحویل روزنامه به مدیران جدید هستم. گفتند باید چند روزی صبر کنید تا مدیران انتخاب شوند برای همین هم تحویل روزنامه به اواسط اسفندماه موکول شد. جالب اینکه در جلسه تودیع و معارفه فقط اقای عنادی شرکت داشت و هنوز مدیرعامل انتخاب نشده بود...
مبنای این تصمیم چه بوده از نظر شما؟
مشورتهای غلط به آقای سرافراز می دادند. کسانی که در این حوزه دخالت می کردند به هیچ وجه صلاحیت نداشتند.
منافعش را چه در نظر گرفته بودند؟
در آن مقطع هیچ توضیحی داده نشد گویی باید فقط این کار انجام می شد
فکر نمی کنید بهانه بود؟
من نمیتوانم نیت خوانی کنم اما مطمئنم می دانستند اگر دومدیریتی کنند من نخواهم ماند. حاصل این شد که سر یک سال مشکلاتی که من در جلسه با اقای سرافراز پیش بینی کرده بودم بروز کرد و مدیریت یکپارچه بار دیگر جای الگوی دو مدیریتی را گرفت. مدیرعامل حذف شد و اقای عنادی به عنوان مدیر عامل و مدیرمسئول ابقا شد.
مدیرمسئول که بود؟ آیا هر دو نفر منتسب رئیس سازمان بودند؟
آقای سادات میر توسط آقای پدرام کرباسیان، رئیس مجامع و شرکتهای صدا و سیما، به سمت مدیرعاملی منسوب شده بودند و مدیرمسئول یعنی آقای عنادی توسط آقای محمد سرافراز.
دقت کنید که دوگانگی بزرگی در وهله انتخاب مدیر مسئول و مدیرعامل توسط دو سیستم مجزا خودش را نشان میدهد. مدیر مسئول حکمش را از رییس سازمان دریافت و احساس میکند که استقلال بیشتری دارد و مدیرعامل از کسی حکم را دریافت می کند که جایگاهی به مراتب نازل تر دارد و از نظر جایگاه بین این دو هم ترازی وجود ندارد.
از نظر شما حضور آقای عنادی در جامجم چه منفعتی برای ریاست صدا و سیما یعنی آقای سرافراز داشت؟چه سیاستهایی داشت که شما نمی توانستید در جام جم پیاده کنید اما اقای عنادی می توانست؟
اصلا در این مورد دیالوگی برقرار نشد. ببینید در مدل درست مدیریتی مدیرکلان که برای کاری مستقر میشود یا شناختی از افراد زیر مجموعه خودش دارد یا ندارد. یا قضاوت شکل گرفته ای منطبق بر تحقیق دارد یا نه . مثلا تیم ارزیابی ریاست سازمان باید این روزنامه را از نظر محتوا، نیروی انسانی،مالی و ... مورد ارزیابی قرار می دادند و نتیجه اش را به اقای سرافراز می دادند که چنین نشد. اگر مدیری چنین ارزیابی داشته باشد دستش پر است و انتخاب و انتصابش بر اساس فکر و تحقیق است. اگرچنین نباشد که در مورد اقای سرافراز صدق می کند، رییس جدید سازمان باید برای شناخت بیشتر با برگزاری جلساتی چندساعته با مدیر روزنامه آنها را بسنجد و کارنامه آنها را طلب کند. این اتفاق هم نیفتاد و ایشان اساسا نیازی به این موضوع احساس نمی کرد.
فکر می کنید روزنامه جام جم با حضور آقای عنادی، از نظر کیفیت و سیاستگذاری بعد از خروج شما و در دوره فعلی چه تفاوت هایی کرده؟ اگرچه معتقدید که در صدا و سیما و روزنامه جام جم تغییرات ایدئولوژیک نیست اما به نظر می رسد انچه شما به عنوان رسانه ی همپای صدا و سیما در دوران اقای ضرغامی کردید با سیاستهایی که اقای سرافراز و عنادی در پیش گرفتند تفاوت های معناداری دارد...
من وارد این بحث نمی شوم و دلیلش کاملا روشن است. به هرصورت هر مدیری که مستقر می شود سلایق و سیاستهای خاص خودش را دارد.و هرگز نباید با اظهاراتی موقعیت وی را تضعیف کرد. معتقدم جای این بحث در رسانهها نیست. البته اگر رییس جدید سازمان احساس نیاز کنند نظرات کارشناسی خودم را ارایه خواهم کرد.
خوب، یک گام به عقب برگردیم. سیاستگذاریهای اقای ضرغامی در روزنامه جام جم چه بودند که شما مسئول اجرای ان بودید؟
روزنامه جامجم براساس نگاهی فرهنگی-اجتماعی تعریف شده است. ماموریت روزنامه این است و در مجوز ان هم تصریح شده است. در خصوص سیاستهای کلی هم روح کلی رسانه ملی در روزنامه هم حاکم است. بدین معنا که طرفداری سیاسی از گروه یا جناح یا فرد خاصی در جریان های سیاسی همانطور که در صدا و سیما وجود ندارد در روزنامه هم نیست. مثلا در جریان انتخابات 88 دقیق یادم هست که ما برای 4 کاندیدای اصلی جای مساوی در روزنامه اختصاص میدادیم و بی طرف بودیم. البته بی طرفی به معنای بیخطی نیست. رسانه اگر می خواهد ماندگار باشد با به گونه ای حرفه ای عمل کند که اعتبارش را برای انتخاب چند نماینده یا حتی رییس جمهور از دست ندهد.در غیراینصورت خودکشی کرده است.
در دو انتخابات اخیر عملا جلد روزنامه سیاسی بود و تیتر یک صفحه اول تخریب عملکرد دولت بود و مشی فرهنگی-اجتماعی که از ان صحبت می کنید بسیار کمرنگ است...
این مربوط به دعوای صدا و سیما با دولت است. که اوج و فرودهایی دارد. وقتی دولت صریح می گوید امکان کمک کردن به صدا وسیما را ندارد و حاضر نیست که یک ریال بیشتر برای بازگشایی گره های صدا و سیما خرج کند صدا و سیما هم از طریق رسانهای که در اختیار دارد سعی می کند دولت را بزند. در زمانی که ما بودیم سعی می کردیم روزنامه روابط عمومی صدا و سیما نباشد. و سیاستگذاری را متناسب با زندگی مردم و ذائقه انها تنظیم کردیم.
در مجموع نگاه شما این است که روزنامه جام جم استقلال عمل دارد ؟ و سیاستهای فرمایشی برای مدیریت محتوای ان وجود ندارد؟
حتما تا حد زیادی دارد. چون ساختار روزنامه و ماموریت آن با صدا و سیما متفاوت است. هدف هم افزایی است. بنابراین باید به استقلال روزنامه احترام گذاشت تا در زمین خودش بازی کند و ارزشافزایی کند. اگر بخواهد زیر تسلط کامل صدا وسیما باشد مدیران بخشهای مختلف سازمان و همه شبکه ها مایلند که تمام روزنامه روابط عمومی انها باشد. اما ما جلوی این درخواست ها می ایستادیم تا استقلال رسانه و کیفیت محتوا حفظ شود. این به معنای پوشش خوب و متفاوت اخبار صدا و سیما نبوده و نیست.
این مدت دلایل رفتن آقای سرافراز مشخص نبود. گمانههای زیادی مطرح شد. شما به عنوان یک روزنامه نگار این فضا رو چگونه بررسی می کنید؟ این عدم شفافیت چه افت هایی دارد؟
ببنیید می گویند فشار بیرونی به رئیس سازمان انقدر زیاد شد که او مجبور به استعفا شد. از نظر من این گزینه حتما رد است. چراکه چنین فشاری همواره به روسای سازمان وجود داشته و خواهد داشت. صدا و سیما به واسطه اهمیت و اثر گذاری ای که دارد مخالفان و منتقدان زیادی هم در بین اقشار مختلف از روحانیت گرفته تا روشنفکران یا بسیجیان دارد ضد انقلاب هم که همیشه دشمنی می کند. کسی که میآید باید بتواند این فشارها را مدیریت کند. متناسب با انچه که از انتن دیده می شود و رفتاری که رئیس دارد این فشارها کم و زیاد می شود و دفاع و حمله شدت یا ضعف پیدا می کند. داشتن نیروهای مناسب و طرفدارانی در بیرون از سازمان میتواند بخشی از فشارهای بیرونی را کم کند. به اعتقاد من در دوره اقای سرافراز از این نظر دچار مشکل بودیم. ان چیزی که مشکلات را تا حد استعفای اقای سرافراز کشاند یک نکته است و ان هم اینکه یک مدیر میانی خوب الزاما نمی تواند مدیر کلان خوبی باشد. کما اینکه اقای پورمحمدی مدیر شبکه سوم ممکن است در مدیریت شبکه سوم خیلی موفق بوده باشد اما در کسوت معاونت سیما موفق نبود. نکته دیگر این است که رییس سازمان صدا و سیما باید بداند که توان محدودی برای اداره همه امور و جزئیات را داردو باید بتواند امور را با نیروهایش پیش ببرد و یک تنه نمی تواند. رستم که نیست و قدرت ماورایی ندارد. بنابراین باید نیروهایی را به خدمت بگیرد که بتوانند باری از دوش مدیریت کلان بردارند و امور را به درستی پیش ببرند. شناخت و مشورت گرفتن در انتخاب درست افراد مقدمات این امر است. به نظر من بخش زیادی از انتصابات اقای سرافراز از این مهم عاری بودند. وی با انتخاب برخی افراد غیرشایسته و اشتباهی گرههای کوری در مدیریت سازمان ایجاد کرد و ناکارآمدی نیروها آثارش را در ظرف خود ایشان سرریز کرد.
آقای عسگری جای اقای سرافراز می نشیند و در حکمش به جای 5 سال مرسوم هیچ عددی به چشم نمی خورد . این موضوع چه ربطی به انتخابات سال 96 دارد؟
هیچ ربطی ندارد.
به نظر اتفاقی که در تجربه حضور اقای سرافراز با حکمی 5 ساله افتاد باعث تغییر در قاعده انتصاب رئیس صدا و سیما شد. حاصل این اتفاق تلخ این شد که رهبری انقلاب مدل جدیدی را برای انتصاب رئیس صدا وسیما در پیش میگیرند که در ان هیچ چک سفیدی وجود نداشته باشد. معنای این حکم تاکید بر کارامدی به جای زمان است. اگر کارامدی نشان دادید هستید اگر ناکارامد بودید نخواهید بود. رودربایستی حکم های چندساله هزینه آور بود و با این اصلاح جلوی چنین خسارت هایی قرار است گرفته شود.
شنیدیم که زمزمه بازگشت شما به صدا وسیما وجود دارد.
من خبر ندارم !
اگر امکانش باشد و پیشنهادی دریافت کنید با اقای عسگری کار خواهید کرد؟
اگر خواسته شود از هیچ کمکی مضایقه نخواهیم کرد چراکه سازمان متعلق به رهبری و نظام است پیروزی آن پیروزی رهبری و نظام است و اثار مثبتش برای مردم است.
اگر برگشت به روزنامه جام جم گزینه ی پیشنهادی باشد قبول میکنید؟
من در مورد این گزینه فکر نکردهام. از زمان خروج از روزنامه جامجم تا کنون پیشنهادهای اجرایی زیادی از نهادهای مختلف دریافت کرده ام اما ترجیهم چون همیشه به کار رسانهای ست. الان مدیر مسئول سایت الف هستم و از کار رسانهای فارغ نشدهام.
آقای مرتضی میرباقری به مجموعه مدیران صدا و سیما اضافه شده اند و درهمین اثنا شایعهی حضور فاطمه آلیا نیز به گوش میرسد. از نظر پایگاه فکری و حزبی این انتصابات چه مفهومی دارند؟
ترجیح میدهم باور داشته باشم که شایعه است. صدا و سیما نهادی کاملا تخصصی و حرفهای است و اقای علی عسگری اصلا فرصت چنین ریسکهایی را ندارد. صدا و سیما اموزشگاه نیست که افراد غیر متخصص را به ان وارد کنند تا شاید 5 سال بعد بتوانند از ان نیروها استفاده کنند. حکم بدون زمانی که رهبری برای ایشان زدهاند هم حاکی ازهمین موضوع است که آقای عسگری اصلا وقت نداری!
دیروز اقای روحانی با اقای عسگری جلسه داشتند و در این جلسه تعارفاتی رد و بدل شد. آیا صرفا این صحبت هایی که بوی تعامل میداد تعارفات هستند یا رابطه بین صدا و سیما و دولت بهتر می شود؟
رابطه این دو تابع هیچ الگوی مشخصی نیست. گاهی خیلی دور و گاهی خیلی تنگاتنگ است. دورترین فاصله بین دولت و صدا و سیما در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و ریاست اقای محمد سرافراز قابل رویت بود. اقای روحانی از همان روز اول زاویه شدید با صدا و سیما بروز داد. صدا و سیما وظایفی در قبال دولت دارد و دولت نیز همینطور. اینکه دولت گمان کند که به خاطر پرداخت بودجهای که به صدا و سیما می دهد می تواند از این رسانه ملی تریبونی برای خود بسازد و جلوی هر نقدی به دولت را بگیرد اشتباه است.این نشان میدهد که تحمل انتقاد را ندارند. صدا و سیما هم وقتی از کمک دولت ناامید شد و هیچ روی خوشی ندید کار به لجاجت کشید و حد تعادل در این میان گم شد. بخش زیادی از حل مشکل در راستای ایجاد تعادل و تفاهم به قدرت تعامل و چانهزنی رئیس صدا و سیما برمیگردد. چیزی که اقای سرافراز از ان بی بهره بود در صورتی که نشانه های زیادی از این قدرت تعامل در رفتار اقای عسگری نمایان است. در این بین آقای ضرغامی نماد بارز واستادتمام چنین تعامل و ارتباطی بود و می توانست با گروههای مختلف موافقان و مخالفان توان ارتباط گیری داشت. وی در سه دوره ریاست جمهوری اقایان خاتمی، احمدینژاد و روحانی رییس سازمان بود و در همه دوره ها مشکلاتی را با دولت ها داشت اما با قدرت تعاملی که داشت بودجه دولتی را کامل می گرفت و حتی افزون بر آن نیز میگرفت. سازمان صدا و سیما مشکلات خاصی دارد که یک مدیر بدون اتکا به ظرفیت های شخصیتی خودش گاها امکان عبور از ان مشکلات را نخواهد داشت.
یادم می آید روز معارفه اقای سرافراز(سال93 ) اقای لاریجانی حتی به شوخی به این موضوع اشاره کرد و نقل به مضمون گفت اخم هایتان را باز کنید و کمی لبخند بزنید آقای سرافراز . این عدم تعامل و ارتباط پاشنه اشیل ایشان بود.
رویکرد اقای عسگری در این حوزه بسیار خوب است و ویژگی های شخصیتی لازم برای تعامل مثبت با دولت را دارد؛ جسارت و ابتکار عمل بالایی نیز برای اداره کردن زندگی خانواده 37 هزار نفری صدا و سیما در ایشان دیده میشود.
انتهای پیام/