هفته اول اوت؛ از «تاثیر استعمار بر دنیای علم» تا «قارچهایی با خواص دارویی»
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، مجلات علمی عامهفهم برای ارتباط جامعه علمی با مردم عادی بسیار اهمیت دارند. این مجلات میتوانند پژوهشها و دستاوردهای علمی را به زبانی قابل فهم برای مخاطبان عرضه کنند. از آنجایی که این نشریات بهسرعت (در فواصل حداکثر ماهانه) بهروزرسانی میشوند، جریانات و پارادایمهای جدید علمی را در دسترس عموم قرار میدهند. در این سلسله گزارشها، مروری بر پروندههای جلد مجلات اصلی ترویج علم جهان خواهیم داشت.
{$sepehr_key_1046}
نیوساینتیست
در جستوجوی نبض تکامل انسان
چه چیزی زندگی ما انسانها را با سایر انواع انسانهای نئاندرتال متفاوت میکند؟ خنده یا عشق یا توانایی صحبت کردن؟ در اعماق هر یک از ما باید چیزی وجود داشته باشد که ما را از سایر گونهها متمایز کند اما مشکل اینجاست که بعد از قرنها هنوز آن را پیدا نکردیم. شاید به این دلیل که ما در مکان اشتباهی جستوجو میکنیم. از زمانی که محققان تحقیقات برای کشف استخوانهای باستانی و مصنوعات سنگی را آغاز کردند امید تازه برای یافتن نشانههایی از اجدادمان به وجود آمد. وقتی نتایج تحقیقات باستانشناسان در چند سال اخیر را مرور میکنیم تازه میفهمیم چه اطلاعات عمیق و مهمی درباره تاریخچه انسان به دست آوردیم.
۱۰۰ سال از اولین فسیل استرالوپیتکوس (گونه ای از انسانتبارها) در آفریقای جنوبی میگذرد که انقلابی درباره مکان پیدایش ما به وجود آورد. ۵۰ سال است که استرالوپیتکوسی در اتیوپی پیدا و به مادر بزرگ بشریت یا همان لوسی معروف شد. هردو فسیل محققان را به این باور رساندند که ما واقعا نخستین جرقههایی که باعث شکلگیری بشریت شده است را شناسایی کردیم. دورهای که نبض تکامل ظهور انسانی از جنس ما به وجود آمده است دیگر برایمان شبیه یک راز نیست بلکه میتوان نشانههایی از آن پیدا کرد و شبیه تکههایی از پازل کنار هم چید تا به تصویر کلی تحولاتی که باعث شکلگیری اجداد ما شد، دست پیدا کرد. در این میان اما همزمان با پرسشهای زیادی که پاسخشان روشن میشود پرسشهای جدیدی به وجود میآید مثلا این که هرکدام از این گونهها چطور زندگی کردند؟ چه تحولاتی در آنها ایجاد شده و چگونه انسان امروزی به تدریج به چیزی که اکنون میشناسیم تبدیل شده است؟ اطلاعات جدیدی که در پرونده این شماره مجله نیوساینتیست منتشر شده است از این حکایت دارد که سوالات پیچیده زیادی در اینباره هنوز بیپاسخ مانده است.
نیچر
تلاش محققان برای یافتن خواص درمانی مختلف قارچهای جادویی
سیلوسایبین ترکیبی توهمزاست که در قارچهای جادویی یافت میشود علاوه بر اثر روانگردان به عنوان بخشی از رژیمدرمانی برای اختلالات افسردگی و اعتیاد امیدبخش است. در شماره این هفته مجله نیچر، نتایج پژوهش محققانی آمده است که انواع حالتهای مغزی ناشی از داروهای حاوی این قارچ جادویی را مورد بررسی قرار دادند. آنها با استفاده از سه MRI مکرر اثرات مصرف این دارو را روی مغز هفت فرد بزرگسال در طی یک هفته و سپس بعد از شش ماه آزمایش کردند و دریافتند که سیلوسایبین به طور قابل توجهی در قشر مغز باعث مختل شدن فعالیت همزمان بخشهای مختلف میشود. این تغییرات در بخشهایی از مغز که با ایجاد حس فضا زمان مرتبط بوده است قویتر است و برخی از جنبههای این اختلال ممکن است تا هفتهها طول بکشد.
این نتایج نشان میدهد که داروی برگرفته از قارچ سیلوسایبین میتواند فعالیت مغز را منعطفتر کند که این موضوع ممکن است برای درمان برخی از اختلالات روان مناسب باشد.
ساینس
تاثیرات استعمار جهانی بر روند پیشرفت علم چگونه بوده است؟
استعمار پدیدهای است که باعث شد میلیونها نفر به بردگی گرفته شوند و فلزات گرانبها و ادویهجات و سایر ثروتها از مستعمرات به مناطق دیگر منتقل شود. مجموعههای غنی تاریخ طبیعی لندن و پاریس محصول امپراطوری این کشورها و استعمار است. ایدههای انقلابی چارلز داروین در مورد تکامل از سفر با با HMS Beagle سرچشمه گرفت سفری که هدف آن بررسی سواحل آمریکای جنوبی برای پیشبرد منافع بریتانیا بود.
بنگاه علمی به سرمایههای استعماری دامن میزد و مثلا دانشمندان اروپایی قرن نوزدهم ترکیب ضد مالاریا کینین را از پوست درخت سینچونا جدا کردند و بر اساس آنچه از مردم محلی در پرو شنیده بودند آن را برای تقویت سلامتی و بهبود برخی بیماریها استفاده کردند. از سال ۱۴۶۲ هشت کشور اروپایی یعنی انگلستان، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا شروع به استعمار کشورهای مختلف کردند. تا سال ۱۷۰۰ قدرتهای اروپایی بخش اعظمی از قاره امریکا را اشغال کردند. تا سال ۱۹۰۰ اکثر کشورهای قاره امریکا استقلال پیدا کرده بودند و کشورهای اروپایی تلاشهای خود را برای استعمار آفریقا و آسیا متمرکز کردند. میراث این استعمار به نابرابریهای جهانی در بسیاری از جنبههای امروز از جمله علم انجامید.
امروزه حتی اثر انگشت استعمار بر مجامع علمی باقی مانده است، همه ما میبینیم که زبان تحقیق و پژوهش جهانی، انگلیسی است. تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است نتایجی قابل تامل دارد مثلا بسیاری از مقالات دیرینهشناسی در ۳۴ سال گذشته هیچ نویسندهای از کشورهایی که فسیلهای اصلی همان مقالات در آن کشف شده است ندارند. روند این اتفاق در بسیاری از حوزههای علم وجود دارد و نشانههایی از دوران استعمار است. توضیحات بیشتر این موضوع در پرونده این شماره مجله ساینس منتشر شده است.
انتهای پیام/