یادداشت| بازاندیشی در آسمان شب: نیکلاس کوپرنیک و مدل خورشید-مرکزی
خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوید فرخی؛ نیکلاس کوپرنیک، متولد چنین روزی در 1473 در لهستان، با یک نظریه ساده و در عین حال عمیق درک ما را از جهان متحول کرد. چنانکه میدانید نظریه او این بود که زمین نهتنها مرکز جهان نیست بلکه مرکز منظومه شمسی هم نیست! در مدل مورد نظر کوپرنیک زمین و سایر سیارات به دور خورشید میچرخیدند. او مفهوم مورد نظرش را در کتابی با عنوان «در باب گردش اجرام آسمانی» بهتفصیل شرح داد و مدل زمین-مرکزی را که قرنها غالب بود به چالش کشید. کشف کوپرنیک اگرچه در زمینه نجوم بود؛ اما در عمل برای جامعه بشری یک نقطه عطف محسوب میشد؛ زیرا جایگاه ما را در کیهان تغییر میداد.
نیازی به اغراق در مورد اهمیت کشف کوپرنیک نیست. او از نظر علمی، زمینه را برای اخترشناسان آینده مانند گالیله و کپلر فراهم کرد. درحقیقت آن دو به لطف آثار کوپرنیک فرصت پیدا کردند مکانیک جهان را درک کنند. همچنین نظریه کوپرنیک پایه و اساسی بود که نجوم مدرن بر روی آن بنا شد و به قوانین حرکت و گرانش جهانی آیزاک نیوتن ختم شد. کوپرنیک در مدل خود با قرار دادن خورشید در مرکز منظومه شمسی، نهتنها مسیر علم، بلکه نحوه نگرش ما را نسبت به جهان و صدالبته نسبت به خودمان تغییر داد.
مدل خورشید-مرکزی از نظر فلسفی پیامدهای عمیقی داشت؛ چرا که دیدگاه انسان-محوری را (که براساس آن همه چیز به بهانه انسان خلق شده) زیر سؤال میبرد و در عوض نشان میداد که ما بخشی از یک سیستم بسیار بزرگتر و پیچیدهتر هستیم که مبتنی بر قوانینی جهانی است. این نظریه ساده روحیه تحقیق و شکگرایی را در میان اندیشمندان دَمید و مردم را به تردید نسبت به باورهای دیرینه تشویق کرد (و به تبع آن انقلاب علمی را تسریع کرد). پرسشگری جسورانه و پیگیری به روش علمی (مبتنی بر شواهد و مدارک) به اصولی ارزشمند تبدیل شد که آموزش و پروش، فلسفه و حتی الهیات را دستخوش تغییر قرار میداد.
آرای کوپرنیک از نظر اجتماعی و فرهنگی بهتدریج سلطه باورهای سنتی را در دیکته کردن مسائل فکری برچید. از سوی دیگر بعد از قرنها این اندیشه که بشریت میتواند جهان را از طریق عقل و مشاهده خود درک کند، مطرح شد. این ایده منجر به برداشتن گامهایی در زمینههای مختلف شد که فراتر از خود نجوم بود.
مدل زمین-مرکزی همچنین دیدگاهی فروتنانه در مورد جایگاه بشر در جهان ارائه میداد. یافته کوپرنیک دال بر حذف زمین از مرکز کیهان، بر وسعت فضا تأکید داشت و جایگاه ما را در گیتی نشان میداد. به طور کلی درک ما از عظمت جهان میتواند حس وحدت را بین انسانها تقویت کند. تقسیمبندیها، مرزها و درگیریهایی که ما را از هم جدا میکند، در مواجهه با این جهان نامتناهی بیاهمیت به نظر میرسند. بدین ترتیب علم و فناوری میتواند بهعنوان نیروی متحدکننده، فراتر از مرزها و تفاوتهای رنگ و نژاد و جغرافیا عمل کند.
علاوه بر این مدل کوپرنیک قدرت عقل انسان را نشان میدهد. او به رغم محدودیتهای فناوری زمان خود توانست ساختار بنیادی منظومه شمسی ما را از طریق مشاهده و استدلال ریاضی استنتاج کند. این یافته نمونهای خوب از ظرفیت باورنکردنی ذهن انسان برای درک جهان است که ما را تشویق میکند تا به کاوش و پرسش در رابطه با جهان پیرامون خود ادامه دهیم.
مدل خورشید-مرکزی در زمینه آگاهی زیست محیطی و نظارت بر سیاره نیز یادآور مسئولیتهای ما بوده است. ما با درک این موضوع که زمین تنها یکی از سیاراتی است که به دور خورشید میچرخد، میتوانیم آسیبپذیری و شکنندگی سیاره خود و اهمیت حفاظت از اکوسیستمهای آن را مشاهده کنیم. نظریه ارائهشده توسط کوپرنیک، بر نیاز به اقدام جمعی برای محافظت از سیارهمان برای نسلهای آینده تأکید میکند.
مدل خورشید-مرکزی تا به امروز یکی از پایههای اصلی اخترشناسی مدرن بوده است و برخی آن را سنگبنای علم و فلسفه مدرن نیز تلقی میکنند چرا که وضعیت موجود را به چالش کشید و رویکردی انتقادی را برای درک جهان تثبیت کرد. مبالغه نیست اگر بگوییم قدرت پرسشگری و کنجکاوی بیحدوحصری که باعث پیشرفت انسان میشود از بعد دوران کوپرنیک کلید خورد و به نقطه امروزی رسید؛ جایی که با تواضع و افتادگی به لطف فضاپیماها و تلسکوپهای فضایی مختلف در گستره بیکران کاوش میکنیم و با تلاشی بیپایان به درک بهتر و ژرفتر جهان ادامه میدهیم.
انتهای پیام/