احساس، دشمن انسان نیست/ «بیداری کالیگولا» ترکیبی از تمامی عناصر است!
حمید رمضانی، بازیگر نمایش «بیداری کالیگولا» در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا گفت: نمایش بیداری کالیگولا به نوعی یک نمایش در نمایش است که بخش عمدهای از آن را حرکات و به عبارتی پرفورمنس تشکیل میدهند و در میان آنها دیالوگهایی که آشفتگیها و تشویشی در ذهن کاراکتر اصلی وجود دارد را منتقل میکنند.
وی ادامه داد: شاید نگاه من یا هر مخاطبی که به تماشای کار نشسته به مقوله عشق یا شاید عشق نافرجام، متفاوت باشد، اما این را میتوانم راحت بگویم که هر کدام از مخاطبهای بیداری کالیگولا بسته به تجربیات زیستیشان، در مواجهه با متن که گفتگوهای درونی کاراکتر و گاهی احوالات اوست، ارتباط برقرار خواهند کرد.
این هنرمند سینما و تئاتر عنوان کرد: پس از سالهای متوالی که روی صحنه تئاتر میزیستم و تئاتر و بازیگری بخش مهمی از زندگی من شد، به دست تقدیر و ناخواسته سه سال از صحنه دور بوده و به شدت دلتنگ اجرا و بازیگری بودم، پس این فرصت را برای بازی در این نمایش غنیمت شمردم. از دلایلی که به من انگیزه داد که در این نمایش ایفای نقش کنم تاکیدی بود که بر آمادگی بدنی داشتند و برای کارگردان این امر بسیار مهم بود. من بسیار خوشحال بودم از بابت تجربه پرفورمنس و از این بابت که بحث تمرین بدن برای بازیگران به شدت حائز اهمیت است که متاسفانه کاملا نادیده گرفته میشود.
اجرایی که از هر قید و شرط و خط داستانی به دور است
حلما بهشتی دیگر بازیگر این نمایش نیز در گفتوگو با خبرنگار آنا گفت: بیداری کالیگولا در قالب نمایش در نمایش روی صحنه خواهد رفت؛ هر بازیگر روی صحنه بیشتر از یک تا دو کاراکتر را نقش آفرینی میکند که هرکدام مجزا و متفاوت از نقشهای دیگر آن فرد هستند. اجرای بیداری کالیگولا از هر قید، شرط و خط داستانی ساده به دور است؛ پیچیدگی این اجرا نیاز به دقت و همچنین تفکر به خود و بعد به بطن ماجرا دارد که هر فردی ممکن است تجربهای متفاوت از برداشتهای خود داشته باشد.
وی ادامه داد: عشق، محبت، بخشش و فداکاری احساساتی هستند که از بدو تولد در وجود همه ما نهادینه شده حتی اگر شیوه درست ابراز آن را یاد نگرفته باشیم، اما هیچگاه از روح انسان جدا نخواهد شد. عشق ورزیدن به شخصی علاقمند او هستید و همچنین رنج کشیدن در پی از دست دادن همان فرد واکنشهای طبیعی مغز و قلب انسان هستند.
بهشتی اظهار کرد: سرکوب کردن این واکنشها چیزی جز ویرانی و انفجار روانی به ارمغان نخواهد آورد. فکر میکنم که انسانها در این شرایط میبایست صحبت کنند؛ با احساسات خود روبرو شوند، سعی نکنند این موضوع را حل کنند و میبایست آن را در بهترین حالت خود تحلیل کنند. فکر میکنم انسانها در این مواقع میبایست ببینند و آگاه باشند که هستند و اگر این موضوعات درد آور باشند، باید از آنها بگذرند؛ به طورکلی میتوان گفت احساس، دشمن انسان نیست.
این هنرمند تئاتر و تلویزیون عنوان کرد: همه جزئیات این اجرا و مهمتر از همه پیامی که برای مردم دارد دلیلی شد تا من امروز اینجا باشم؛ شاید، چون جزوی از آن اجرا بودم، زمانی که هیچوقت نقشش را بازی نمیکردم. تماشای این نمایش شاید چیزی به بیننده اضافه یا کم نکند، اما قطعا دلیلی است تا حس کند یا حداقل از حس کردن ترسی نداشته باشد. مخاطب میبایست غرور خود را کنار گذاشته و به یادآورد که روزی با قویترین و ضعیفترین نسخه خود رو به رو شده است.
انتهای پیام/