صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

تقویت زنجیره تولیدکننده و مخاطب؛ حلقه مفقوده صنایع فرهنگی

تقویت زنجیره تولیدکننده و مخاطب را می‌توان حلقه مفقوده صنایع فرهنگی دانست که باید مورد توجه فعالان این عرصه قرار بگیرد.
کد خبر : 870274

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بر مبنای یک دسته‌بندی کلی، در ادبیات جهانی دو نوع تعریف از فرهنگ مشاهده می‌شود؛ «هنر و ادبیات» و «شیوه زندگی»، بر مبنای تعریف اول، منظور از فرهنگ، فعالیت فرهنگی بوده که ادبیات و هنر را دربر می‌گیرد؛ بر مبنای تعریف دوم، فرهنگ مجموعه پیچیده‌ای از معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و ضوابط مشترک میان اعضای یک جامعه است که در سه سطح تولیدات، ارزش‌ها و باور‌ها جای می‌گیرند.

صنایع، فنون و سایر مظاهر قابل‌مشاهده یک جامعه، در سطح مصنوعات (تمدن) هر فرهنگ جای دارند، اخلاق و سایر «خوب و بد»‌های در سطح ارزش‌های ظاهری و معتقدات، معارف و سایر مفروضات در سطح باور‌ها (جهان‌بینی) یک فرهنگ قرار می‌گیرند.

محصولات فرهنگی از تقدس و ارزش ذاتی زیادی برخوردارند، تکثیر صنعتی، مبادله این کالا‌های نمادین درازای سایر اشیاء، خدمات یا پول را افزایش داده است؛ این امر موجب تبدیل ارزش ذاتی و مقدس فرهنگ و کالای فرهنگی به ارزش مبادله‌ای شده است، تاجایی که می‌توان گفت هنر و فرهنگ سرمایه‌داری کاملاً جذب اقتصاد شده است.

بازارپردازی فرهنگی و خلق شخصیت

بازارپردازی فرهنگی که برگردان فارسی عبارت (cultural Merchandaising) است را می‌توان به معنی کسب‌وکار‌های فرهنگی دانست که توانسته‌اند کاراکتر یا شخصیتی را خلق کرده و زنجیره محصولات فرهنگی همانند اسباب‌بازی، عروسک، گیم، انیمیشن، نوشت‌افزار و سایر موارد مشابه را به وجود آورند. این کسب‌وکار‌های فرهنگی به دلیل استفاده از فناوری‌های نوین فرهنگی و ایجاد یک زنجیره به‌هم مرتبط محصولات فرهنگی کودک و نوجوان به‌عنوان کسب‌وکار‌های فرهنگ‌بنیان نیز شناخته می‌شوند.

سته مرکزی صنایع فرهنگی، ایده خلاقانه است. وقتی این ایده خلاقانه با مقادیر هرچه بیش‌تری از نهاده‌های دیگر ترکیب شود تا محصولاتی را در طیفی وسیعر تولید کند، الگویی از یک صنعت خُرد را شکل می‌دهد. این صنعت در بستر هنر‌های خلاق با همان تعاریف سنتی قرار دارد. رشته‌هایی همچون موسیقی، تئاتر، ادبیات، هنر‌های تجسمی، صنایع‌دستی و اشکال جدیدتر آن مثل تولید ویدئو، هنر اجرا، کامپیوتر و هنر‌های دیجیتال و چندرسانه‌ای و مانند آن. در گستره دیگری از این صنعت می‌توان برحسب ستانده‌های خاص یک صنعت، آن‌ها را ذیل صنایع فرهنگی تعریف نمود. به‌طوری‌که ستانده آن صنعت، واجد شرایطی است که می‌توان بر آن اطلاق کالای فرهنگی کرد که این گروه شامل انتشار کتاب، مجله، تلویزیون، رادیو، روزنامه و فیلم می‌شود.

همچنین در یک گستره وسیع‌تر می‌توان برخی صنایع را یافت که شاید اساساً از قلمرو فرهنگ خارج باشند، اما برخی محصولات تولیدی‌شان دارای محتوای فرهنگی است همچون تبلیغات، گردشگری و طرح‌های معماری. اما این صنایع را فقط در صورتی می‌توان جزئی از صنایع فرهنگی به‌حساب آورد که دارای پایه معنایی بسیار گسترده‌ای باشند.

طبق تعریف یونسکو، صنعت فرهنگ به هر صنعتی که به خلق، تولید و تجاری‌سازی مضامین نامشهود دارای ماهیت فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد، اطلاق می‌شود. به این ترتیب چهار ضلع مربع صنایع فرهنگی را می‌توان هنر‌های خلاق، میراث فرهنگی، گردشگری و محصولات فرهنگی دانست.

هدف فعالان حوزه صنایع فرهنگی، ترکیب موفقیت‌آمیز کارکرد‌های خلق ایده و مضمون (محتوا) در ساحت فرهنگ با کارکرد‌های صنعتی همچون تولید و تجاری‌سازی انبوه کالا‌های فرهنگی است. نوآوری در محصولات و کالا‌های فرهنگی یکی از بنیادی‌ترین نیاز‌های جامعه معاصر ایران است، نگاهی هرچند گذرا به محصولات و کالا‌های فرهنگی رایج در جامعه نشان می‌دهد که بازار ایران مملو از محصولات و کالا‌های فرهنگی وارداتی است، بازار محصولاتی، چون فیلم، موسیقی، اسباب‌بازی، نوشت‌افزار، لباس در قبضه نام‌ها و نشان‌های خارجی است.

تقویت حلقه پیوسته تولیدکننده و مخاطب

در حوزه‌هایی، چون تولید اسباب‌بازی، نوشت‌افزار، بازی‌های رایانه‌ای و سایر محصولات فرهنگی، فقدان نگاه سیستمی و شبکه‌ای باعث شده تا میان طراحان، تولیدکنندگان و پژوهشگران این عرصه از یک‌سو و مخاطبانی که در قامت مشتری ظهور می‌کنند از سوی دیگر، ارتباطی منطقی شکل نگیرد.

شبکه‌سازی در این مفهوم به ایجاد سازوکاری منظم، روشمند و قابل پیش‌بینی است که طی آن پژوهشگران عرصه جامعه‌شناسی، هنر، روانشناسی و مطالعات فرهنگی با حصول اطمینان از حمایت دولت و بازار، ایده‌های خلاقانه خود را طرح و محک بزنند. حمایت دولت در اینجا بیشتر ناظر به حمایت‌های حقوقی و بحث مالکیت فکری است، عدم پشتیبانی مؤثر نهاد‌های حقوقی از یافته‌های پژوهشی و هنری در سال‌های اخیر باعث شده تا بسیاری از فعالان این عرصه قدرت حضور درصحنه را ازدست‌داده و به‌تدریج به حاشیه بروند.

از سوی دیگر تولیدکنندگان نیز طبق قواعد نوشته و نانوشته حاکم بر بازار، خواهان داشتن فضایی آرام و قابل پیش‌بینی هستند تا بتوانند با تکیه‌بر این فضا ایده‌های جدید را تجاری‌سازی کنند.

آسیب «تجارت فرهنگی» به جای «تولید فرهنگی»!

واردات بی‌رویه برخی محصولات به‌ظاهر بی‌اهمیت باعث می‌شود تا فعالان صنعتی ریسک نکرده و به‌جای «تولید فرهنگی» به «تجارت فرهنگی» روی بیاورند تا بتوانند اصل سرمایه و سود متناسبی را تضمین کنند، این‌گونه است که همچنان فعالیت‌های بازرگانی و سوداگران (ولو در شکل قانونی و عرفی آن) بر تولید و ایجاد صنایع زیرساختی فرهنگی می‌چربد.

نهاد‌های کلان متولی فرهنگ می‌بایست امکان شکل‌گیری، تداوم و تقویت شبکه ضعیف نظام نوآوری در صنایع فرهنگی ایران را فراهم آورده، تمهیدات لازم برای تبدیل ایده، دانش و میراث فرهنگی بومی به کالا‌ها و محصولات فرهنگی را مهیا کنند. شکل‌گیری نظام نوآوری صنایع فرهنگی مستلزم نگاه سیستمی به‌تمامی بازیگران، نهاد‌های اصلی و واسطی است که به نحوی در این زمینه فعالیت دارند و چرخه علم، فناوری و نوآوری به کمک هنر و علوم انسانی را تکمیل می‌نمایند.

به نظر می‌رسد نگاه سیستمی و شبکه‌ای به بازیگران و نهاد‌های کلیدی در این عرصه ازجمله دولت، قوانین و مقررات، پژوهشگاه‌های فرهنگی و صنعت و رفع موانع و مشکلات فعالیت مؤثر آن‌ها، یکی از مؤثرترین راه‌کار‌های تحریک و تسهیل نوآوری بوده و زمینه‌ساز رشد، بالندگی و بازتولید فرهنگ بومی است.

انتهای پیام/

ارسال نظر