صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۳۰ - ۰۸ شهريور ۱۴۰۲
حدادعادل در محفل ادبی «هند دوستان ایران»؛

ارتباطات فرهنگی بین ایران و هند همیشه وسیع بوده است

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: یکی از جنبه‌هایی که از طریق آن می‌توانیم تأثیر هند در زبان و ادبیات فارسی را بررسی کنیم، وصف خود هند است. ما در شعر بسیاری از شاعران می‌بینیم که راجع به خود هند صحبت کرده‌اند.
کد خبر : 865952

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، محفل ادبی «هند دوستان ایران» به مناسبت واقع شدن در ایام استقلال کشور هندوستان و به نشانه دوستی دو کشور ، به همت مرکز فرهنگی سوامی ویوکاناندا و مشارکت دفتر شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در محل این کتابخانه برگزار شد.

در این نشست غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در صحبت‌های گفت: ارتباطات بین ایران و هند همیشه وسیع بوده، من می‌توانم بگویم در ایران بعد از اسلام پ ساز کشورهای اسلامی و عربی که از طریق دین اسلام بر جامعه ایران و زبان فارسی اثرگذاشتند، هیچ کشوری به اندازه هنر اثرگذار نبوده تا دوران تجدد که دیگر همه این علائق سنتی بین همسایه‌ها از بین رفت.

وی در ادامه افزود: یکی از جنبه‌هایی که از طریق آن می‌توانیم تأثیر هند در زبان و ادبیات فارسی را بررسی کنیم، وصف خود هند است. ما در شعر بسیاری از شاعران می‌بینیم که راجع به خود هند صحبت کرده‌اند و اگر کسی بخواهد درشعر و نثر فارسی چنین اثرگذاری را بررسی کند، دست کم یک کتاب مفصل می‌شود.

حدادعادل با بیان اینکه گاهی شاعرانی هم که به هند سفر کردند دچار غرب و شکوه شده‌اند، گفت: بنابراین هم جنبه مثبت هست و هم غربت و شکایت به طوریکه یک شاعر می‌گوید: مرو به هند، برو با خدای خویش بساز. کشمیر یکی از مناطق هند است که از همه بیشتر مورد توجه ایرانیان بوده و به همین جهت مردمش اشتراکات بیشتری هم با ایرانیان دارند، به طوریکه روح این دو ملت با عرفان به هم وصل شده است.

دوستی طبیعی ایران و هند چند هزار ساله است

بلرام شکلا رایزن فرهنگی هند در ایران نیز در صحبت‌هایی گفت:‌ شعر سرودن بزرگ‌ترین دلیل بر عشق ورزیدن و دوست داشتن است و  هیچ دو کشور مثل هند و ایران حس دوستی طبیعی را با همدیگر ندارند و این دوستی طبیعی چند هزار ساله است- عشق ما با خط مشکین تو امروزی نیست و چون که این روابط اساسش قبل از این که سیاست یا اقتصاد باشد – فرهنگ است، دوستی و عشق است.  بخاطر همین از هزارها سال هیچ آسیبی یا گزندی ندیده، چونان که حضرت حافظ می‌فرماید:

خلل پذیر بود هر بنا که می‌بینی / بجز بنای محبت که خالی از خلل است

و از همین لحاظ شاید هیچ دو کشوری برای یکدیگر چنین شعرهای ناب نسروده باشند.

وی در ادامه افزود:‌ این برنامه را در ماه استقلال هند در نظر گرفته‌ایم و با افتخار این محفل شعر را برپا می‌کنیم. شاعران نامدار ایران در این جمع در ستایش هندوستان غزل خوان خواهند شد و پیمان دوستی قدیم را استوارتر خواهند ساخت. هند در شعر گذشته ایران رنگ‌های بسیار دارد.

ایران من سلام

ایران من عزیزتر از جان من سلام

تهران من سلام و خراسان من سلام

هم‌ریشه‌ایٍ، سلام بر آب و به خاک تو

همشیره ای برادر همخوان من سلام

بر شاخه درخت بهشتی نشسته ای   

گرمِ سرود مرغ خوش الحان من سلام

برلحن بلبلان گلستان فارسی

گل‌های من کنند ز بستان من سلام

رنجیده از ددان همه جوییم ادمی

عرفان تو قوی است چو عرفان من سلام

من طوطی‌ام ز باغ و گلستان جان هند

تو آرزوی قند فراوان من سلام

مهمان تو شدم دو سه سالم قبول کن

تو میهمان من شو و چشمان من سلام

اشعار هند دوستان ایران

علیرضا قزوه

کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد

راه بیت الله اگر از هند و ایران بگذرد

مهربانا یک دو جامی بیشتر از خود برآ

مست تر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد

«خون نمی خوابد» چنین گفتند رندان پیش از این

کیست می‌خواهد که از خون شهیدان بگذرد؟

نغمه اش در عین کثرت، جوش وحدت می زند

هر که از مجموع آن زلف پریشان بگذرد

 

پرده‌ی عشّاق حاشا بی ترنّم  گل کند

شام دلتنگان مبادا  در غم نان بگذرد

وای روز ما که در اندوه و حرمان سر شود

حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد

خون سهراب و سیاوش سنگفرش کوچه هاست

رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد

کاشکی این روزها بر ما نمی آمد فرود

حسرت این روزها بر ما فراوان بگذرد

کافر از کافر گذشت و گبر یار گبر شد

کاش می شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد

حال و روز عاشقان امروز بارانی تر است

نازنینا اندکی بنشین که باران بگذرد

از  شراب مشرق توحید خواهد مست شد

گر نسیم هند از خاک خراسان بگذرد

سعیده حسینجانی

برای دهرمیندرنات شاعر عارف هندو صاحب کتاب‌های هماری علی، هماری رسول، هماری حسین

حال و هواي شرجي چشمانت

يك آسمان ترنّم باران بود

در آبشار گرم نگاه تو

آواي «لا اله...» تو پنهان بود

من ديده‌ام به ساحت پيشانيت

آيينه‌ای به حرمت مسجد را

روزي شنيده ام ز زبان تو

آواي بلبلان موحّد را

مولاي تو  هماره، علي بوده؛

هر موونسون جاری یاهویت

در موسم تبسّم باران ها،

دارم درود و مهر و دعا سويت

آقای نات،  هندوی با ایمان

ساقی ماست آن که تو را ساقی ست

سرمست از شراب طهوری تو

یادت همیشه در دل ما باقی ست

آقای نات  هندوی نيك آیین

در روز حشر اهل یقینی تو

در بین پیروان حسین آن روز

از عاشقان عرش نشینی تو

مانسون: بَرْشِكا - موسم باران های فصلی هند

رضا اسماعیلی

مثل باران باش، خاک نیمه جان را زنده کن

خاک را باغ و گلستان کن، جهان را زنده کن

با نوازش های خیس ات، کوه را آیینه باش

با نفس های زلالت، آسمان را زنده کن

دست سبزت را بکش بر صورت زرد خزان

با تکاپوی شکفتن، باغبان را زنده کن

با زبان عشق، از فصل وصال گل بگو

در بهارستانی از گل، بلبلان را زنده کن

عشق را با لهجه ی شیراز، از اول بخوان

با کلام عشق، شور ناگهان را زنده کن

طوطیان هند را شکرشکن کن با غزل *

شاعرا، «بنکاله» را با قند ایران زنده کن

مثل «بیدل» باش، هندیرانی و شرقی تبار

در سَماع عشق، مولانای جان را زنده کن

عاشقی کن، عاشقی کن، عاشقی کن، عاشقی

زنده بادا عشق، این نام و نشان را زنده کن

اشاره به بیت زیر از حضرت حافظ:

شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند

زین قندِ پارسی که به بَنگاله می‌رود

باغساتان هند

باغ سرسبزبی خزان هند است

در زمین رنگ آسمان هند است

گرچه هم سن و سال تاریخ است

همچنان تازه و جوان هند است

کشور وحدت تکثرها

حاصل جمع جملگان هند است

مجمع هرچه مذهب و فرهنگ

مامن جمله مردمان است

شرق تاگور و گاندی و نهرو

خاستگاه ستارگان هند است

باغ مصمون و آسمان خیال

مقصد جمله شاعران هند است

قاف وسر منزل نهایت عشق

در اشارات عارفان هند است

بیکران تخیل بیدل

در فراسوتر از گمان هنداست

تاهنر را به بار بنشانند

مزرع گورکانیان هند است

آگرا یک کرشمه است ازآن

موزه گنج جهانیان هند است

مصطفی محدثی خراسانی

نغمه مستشار نظامی(۱_۳)

دو سرزمین کهن هر دو گنج خیز و زر افشان

دو خاستگاه ادب، مهد علم، خاک دلیران

دو میهن گل و شعر و شعور و صندل و میخک

دو زادگاه تمدن؛ دو جان روشن عرفان

دو نور شرق، دو چشم و چراغ مردم عاشق

دو هم‌کلام، دو هم‌صحبت هماره غزل خوان

زبان پارسی و شعر چون سفیر بهاران

رسانده اند سلامی ز هند تا دل ایران

سلام مااست به آن مردم صبور و صمیمی

سلام مااست به دل‌های پاک، از دل و از جان

سلام بر غزل قدسی و رباعی بیدل

سلام ما به کماله، سلام ما به علیخان

سلام بر سخن نازک و خیال مصور

که ثبت کرده به دفتر هزار بیت درخشان

 به یمن یکدلی شاعران پارس به پا شد

بساط شعر و ترانه به زیر سایه باران

هزار شکر که آوازهای صبح بنارس

رسانده شام اود را به صبح روشن تهران

نغمه مستشار نظامی(۲_۳)

ای سرزمین داستان

ای سرزمین دوستان

ای زادگاه عارفان

میعادگاه شاعران

هندوستان، هندوستان

ای جلوه ی طاووسیان

ای خاستگاه رنگ ها

ای آشیان بلبلان

ای موطن آهنگ ها

هندوستان، هندوستان

آیینه در آیینه دل

قدسی سخن، بیدل زبان

 هم صحبت نور جهان

هندوستان، هندوستان

زیب النسا مخفی شده

چون بوی گل ها در سخن

از باغ بیدل می وزد

عطر بهار و یاسمن

هندوستان، هندوستان

ای طوطی شکر زبان

با من بگو از دوستان

از طوطیان نغمه خوان

از هندوایران دوستان

هندوستان، هندوستان

ما را بخوان هند دوستان

نغمه مستشار نظامی(۳_۳)

تقدیم به هندوی عاشق اهل بیت (ع)

استاد دهرمیندرنات

حکایت های بسیارست آن هندوی عاشق را

که دراعجازکلکش داشت تسبیح دقایق را

قلم می زد هماری عشق، با ذکررسول ما

قلم می زد به روی ماه نقش صبح صادق را

دلش درکربلا، قلبش کنارساحل گنگا

نسیم صبح می آورد سمت دجله قایق را

پیاده تا حرم می رفت،اشک شوق برچشمش

به ذکریا رضا می دید درقلبش حقایق را

به یاد دست های حضرت ماه بنی هاشم

بهاران بوسه می زد داغ گلبرگ شقایق را

علی(ع) مولای خوبان است ازاینسوی تا آن سو

علی(ع) خود می شناسد لهجه ی دلهای عاشق را

سید مسعود علوی تبار

نازنین! ایرانیان و هندیان را دوست دار

شاد باش، این مردمان شادمان را دوست دار

چشم ها را در مسیر مهر مولا فرش کن

هند و ایرانی اگر؟ شاه جهان را دوست دار

فیلت ای دل یادی از هندوستان گر کرد باز

فیل را، تخت روان را، فیل بان را دوست دار

جوهر تاریخ ما فرهنگ پایاپای ماست

پا به پا میراث های باستان را دوست دار

هند و ایران در تمدن دست وحدت داده اند

هر دو یک جانند ، این دردانه جان را دوست دار

این دیار زعفران و آن دیار صندل است

خیره شو در خال هندو این و آن را دوست دار

یکسر از صبح بنارس تا دم شام اود

دهلی و لکنو و راجستان آن را دوست دار

دین اسلام از ره ایران به سوی هند رفت

راه را، هم سرزمین راهبان را دوست دار

ریشه فرهنگ‌ها و رسم های ما یکی است

ای دل ایرانی‌ام هندوستان را دوست دار

ایرج قنبری

تقدیم به هند بزرک و ملت عاشقش

ای کشور طلایی فرهنگ

خاک هزار رنگ

رنگین کمان عاطفه و عشق

تاریخ پرشکوه قبایل

ای هند

هند

هند بزرگ

نام توپرچمی ست

بر اورست

آواز روشنی ست در گلوی نیاگارا

بودای عاشقی

 که جهان را

به صلح می خواند

پیوند خورده ایم باتو

مثل بهار

که با باغ

مثل نسیم

که با برگ

احساس می‌کنم که تاج محل

قلب تپنده وطنم در هند است

تاگور کجاست

تا  

 با شعرهای مخملی اش

تازه‌ام کند

دنیا هنوز انتظار تورا می کشد

تا گور

 

گاندی

      امروز

نام بلندترین قله هاست

ژرف ترین دریاها

مردی که

     دست عاشقان جهان را گرفت

و سمت کوچه های بنارس برد

 

امروز هند

    نام دیگر عشق است

نامی که عاشقان جهان بر آن

                    نماز می خوانند

انتهای پیام/

ارسال نظر